به گزارش خبرنگار ایمنا، این نشست مجازی با حضور سیدیحیی یثربی چهارشنبه _هفدهم فروردینماه_ از ساعت ۱۵ برگزار میشود.
تحلیلی از شرایط زندگی سهروردی از زادگاهش سهرورد تا قتلگاه او در حلب و همچنین عوامل اثرگذار در شخصیت و افکارش، جایگاه سهروردی در تاریخ تفکر اسلامی از نظر فلسفه و عرفان، با اشاره این نکته که چرا حکمت اشراق مثل فلسفه و عرفان، یک خط معرفتی را رسم نکرده و تعریف نمیکند مباحثی است که در این مجموعه تحلیل و واکاوی میشوند.
علاقهمندان میتوانند این نشست را از صفحه اینستاگرام مرکز فرهنگی شهر کتاب و صفحه این مرکز فرهنگی در پورتال آپارات ببیند.
به گزارش ایمنا، غلامرضا اعوانی، استاد سابق فلسفه دانشگاه شهید بهشتی درباره شیخ اشراق میگوید: سهروردی بزرگتر از آن است که ما فکر میکنیم. سهروردی از آنهایی است که عظمت او بدون اغراق بیشتر از آن است که از او گفته میشود و کمتر نیست. تصرفی که او در فلسفه ایجاد کرده چشمگیر و بینظیر است. بشر امروز و فلسفه امروز به سوی راهی میرود که سهروردی رفته است.
شهابالدین سهروردی در سال ۵۴۹ هجری قمری در دهکده سهرورد زنجان متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی را نزد مجدالدین جیلی استادِ فخر رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد.
سهروردی بعد از آن به اصفهان، که در آن زمان مهمترین مرکز علمی و فکری در سرتاسر ایران بود، رفت و تحصیلات صوری خود را در محضر ظهیرالدین قاری به نهایت رساند. در گزارشها معروف است که یکی از همدرسان وی، فخرالدین رازی، که از بزرگترین مخالفان فلسفه بود، چون چندی بعد از آن زمان، و بعد از مرگ سهروردی، نسخهای از کتاب تلویحات وی را به او دادند آن را بوسید و به یادِ همدرس قدیمش در مراغه اشک ریخت.
او بعد از پایان تحصیلات رسمی، به سفر در داخل ایران پرداخت و از بسیاری از مشایخ تصوف دیدن کرد. در همین دوره بود که سهروردی شیفته راه تصوف شد و دورههای درازی را به اعتکاف و عبادت و تفکر گذراند. او همچنین سفرهای خود را گسترش داد و به آناتولی و شامات رسید و مناظر شام در سوریه کنونی او را بسیار مجذوب خود کرد. در یکی از سفرها از دمشق به حلب رفت و در آنجا با ملک ظاهر پسر صلاحالدین ایوبی (سردار معروف مسلمانان در جنگهای صلیبی) دیدار کرد. ملک ظاهر که محبت شدیدی نسبت به صوفیان و دانشمندان داشت، مجذوب این حکیم جوان شد و از وی خواست که در دربار وی در حلب ماندگار شود. سهروردی نیز که عشق شدیدی نسبت به مناظر آن دیار داشت، شادمانه پیشنهاد ملک ظاهر را پذیرفت و در دربار او ماند. در همین شهر حلب بود که وی کار بزرگ خویش، یعنی، حکمةالاشراق را به پایان برد.
اما سخن گفتنهای بیپرده و بیاحتیاط بودن وی در بیان معتقدات باطنی در برابر همگان و زیرکی و هوشمندی فراوان او که سبب آن میشد که با هر کس بحث کند، بر وی پیروز شود و نیز استادی وی در فلسفه و تصوف، از عواملی بود که دشمنان فراوانی مخصوصاً از میان علمای قشری برای سهروردی فراهم آورد.
نظر شما