۹ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۳
فکه؛ قتلگاه شقایق‌های عاشق

فکه منطقه‌ای بیابانی در شمال‌ غربی استان خوزستان و جنوب‌ شرقی استلان ایلام است که از جنوب به چزابه و شهر بستان، از شرق به ارتفاعات میشداغ و رقابیه، از شمال‌ غرب به عین‌خوش و شهر موسیان، از شمال‌ شرق به برقازه و از غرب به استان العماره عراق منتهی می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، منطقه فکه؛ رملی و سرزمین شن‌های روان است و در بخش جنوبی آن رمل و شن‌های روان بیشتر است، به گونه‌ای که حرکت کردن روی آن بسیار سخت و طاقت فرسا است. در فکه جنوبی، تعداد روستاها به تعداد انگشتان هم نمی‌رسد و فقط عده‌ای از عشایر در آن زندگی می‌کنند اما در منطقه فکه شمالی به علت وجود رودخانه دویرج و باران‌های فصلی؛ روستاهای معدودی وجود دارد.

فکه یکی از محورهای اصلی تجاوز و حمله ارتش عراق به شمال خوزستان بود. لشکر یک مکانیزه عراق از این محور به سمت شوش تهاجم کرد. اما مقاومت یک گروه رزمی از تیپ ۳۷ زرهی شیراز و گروهی از سپاه پاسداران موجب شد دشمن به سختی و با تأخیر از فکه عبور کند. پس از عملیات فتح‌المبین که به آزادسازی غرب شوش و دزفول انجامید، منطقه فکه همچنان در اشغال دشمن باقی ماند.

در تاریخ هفدهم بهمن‌ماه سال ۶۵ عملیات والفجر مقدماتی در جنوب فکه انجام شد و رزمندگان توانستند به خطوط دفاعی ارتش عراق نفوذ کنند، اما به علت لو رفتن عملیات و آمادگی و مقاومت شدید دشمن، رزمندگان به مواضع قبلی بازگشتند. این منطقه علاوه بر آنکه مشهد تعداد قابل توجهی از رزمندگان است، شاهد شهادت دو فرمانده بزرگ جنگ یعنی حسن باقری و مجید بقایی بود.

در دهم اردیبهشت سال ۶۵ دشمن دوباره به فکه حمله کرد و بیش از هفت کیلومتر پیشروی کرد و تا آخر جنگ این منطقه در دست دشمن باقی ماند.

پیکر شهدا نیز مدت‌ها در میادین مین بر زمین ماند. اولین اکیپ‌های تفحص به همت شهید محمودوند در اوایل دهه هفتاد در این سرزمین شروع به کار کردند و پیکرهای تعداد زیادی از شهدا از این منطقه به شهرها بازگردانده شد.

عاشورای فکه رنگ و بوی کربلا را دارد و گوشه‌ای از غربت و مظلومیت آن را به تصویر می‌کشد؛ چرا که فکه مقتل ۱۲۰ شهیدی است که در تشنه کامی به مولای خود اقتدا کرده و به دیدار محبوب شتافتند.

بچه‌های تفحص پیکر پاک ۱۲۰ شهید گردان حنظله را هشتم فروردین در کربلای فکه کشف کرده‌اند. آنها در فکه به سیم‌های تلفنی رسیده‌اند که از خاک بیرون زده است. رد سیم‌ها به یک دسته از شهدا می‌رسد که دست و پایشان با این سیم‌ها بسته شده است، شهدایی که زنده به گور شده‌اند. اجساد مطهری هم کشف شده‌اند که قبل از شهادت آنها را آتش زده‌اند.

بسیجی‌ها هشت تا ۱۴ کیلومتر را در حالی با پای پیاده از میان رمل‌ها و ماسه‌های روان فکه گذشتند که وزن تقریبی تجهیزاتی که همراه داشتند ۱۲ کیلو بود؛ تازه بعضی‌ها هم مجبور بودند قطعات چهل کیلویی پل را نیز حمل کنند. این پل‌ها قرار بود روی کانال‌ها تعبیه شود تا عبور رزمندگان به مشکل فوگاز برنخورد.

تا همین جا را داشته باش تا برسیم سر موانع، اصلاً عملیات والفجر مقدماتی را به خاطر همین می‌گفتند عملیات موانع. هدف بسیجی‌ها خط دشمن بود. مجموعه‌ای از کانال‌ها، سیم‌خاردارها و میدان مین‌ها که گاهی عمق آن به چهار کیلومتر می‌رسید، بچه‌ها یکی را که رد می‌کردند به دیگری می‌رسیدند. موانع معروف فکه هنوز زبانزد نیروهای عملیاتی است؛ کانال‌هایی به عرض سه تا ۹ متر و عمق دو تا سه متر و پر از سیم‌خاردار، مین والمر و بشکه‌های پر از مواد آتش‌زا.

دشمن با هوشیاری مین‌ها را زیر رمل‌ها و ماسه‌ها کار گذاشته بود و چون بیشتر عملیات‌ها در شب انجام می‌گرفت تا چند نفر روی مین پرپر نمی‌شدند بقیه از وجود میدان مین باخبر نمی‌شدند. اکثر رزمندگان دشت فکه نوجوانان و جوانانی بودند که عزم و اراده قوی‌شان آنان را سدشکن کرده بود، حالات معنوی و روحی آنها به قدری بی‌نظیر بود که با اشتیاق برای عملیات آماده می‌شدند.

فکه را قتلگاه می‌گویند؛ قتلگاه شهیدان خودش یک سرزمین پهناور مملو از رمل و ماسه، با چند تا تپه ماهوری و نیروهایی که در محاصره دشمن داخل شیار بین دو تپه پناه گرفته، شیار پرازمین والمر، آتش دشمن متمرکز بر شیار سه روز مقاومت، بدون آب و غذا و سرانجام قتل‌عام.

در محور لشگر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب، بچه‌ها در ساعت ۱۰ شب با دشمن درگیر می‌شوند و خط دشمن شکسته می‌شود. جنگ شدیدی درمی‌گیرد. شهید زین‌الدین دستور می‌دهد بچه‌های مهندسی سریعاً اقدام به زدن خاکریز کنند اما حجم شدید آتش دشمن مانع می‌شود و سرآغاز حماسه مظلومانه‌ای در فکه شکل می‌گیرد، حدود ساعت ۲:۱۵ شب خبر می‌رسد مهمات بچه‌ها در حال تمام شدن است و تعداد زیادی از بچه‌ها زخمی و شهید شده‌اند، با توجه به حجم شدید آتش دشمن و وضعیت خاص منطقه (رملی بودن) امکان ارسال مهمات به سختی ممکن است. عراقی‌ها بچه‌ها را از سه طرف محاصره می‌کنند، اما فرزندان عاشورایی امام خمینی (ره) تا ساعت حدود هفت صبح مقاومت می‌کنند، وقتی دستور داده می‌شود بچه‌ها کمی به عقب برگردند صدایی از آن طرف بی‌سیم برای همیشه جاودانه می‌ماند، فرمانده گردان می‌گوید: اطراف من بچه‌هایم روی خاک افتاده‌اند، من اینها را چطور تنها بگذارم.

نمی‌دانم چقدر از گردان حنظله می‌دانید؟! ۳۰۰ نفر در یکی از کانال‌ها محاصره شدند و اکثراً با آتش مستقیم دشمن یا تشنگی مفرط به شهادت رسیدند. در آن موقعیت، عراقی‌ها مدام با بلندگو از نیروها می‌خواستند که تسلیم شوند و بچه‌ها در جواب، با آخرین رمق خود فریاد تکبیر سر می‌دادند.

آن شب آنان فریاد سر دادند اما سر تسلیم فرود نیاوردند. گرچه فکه از لحاظ نظامی پیروزی آن‌چنانی به خود ندید، اما قصه مقاومت رزمنده‌ها در شرایط بسیار سخت جنگی و تشنگی مفرط، کربلایی دیگر را برای این کشور رقم زد و در واقع اذن دخول سرزمین فکه همین تشنگی است.

در یادداشت‌های باقی‌مانده از یکی از شهیدان گردان حنظله آمده است: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیره‌بندی کرده‌ایم. نان را جیره‌بندی کرده‌ایم. عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده‌اند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه‌ات پسر فاطمه سلام الله علیها.

فکه را کربلای ایران نام نهاده‌اند؛ کربلایی که مردان از سرزمین قبیله نور بدون آب، لب‌تشنه و بی‌ادعا بدون تسلیم شدن در برابر دشمن با بانگ تکبیر به شهادت رسیدند. شهدای فکه برای همیشه تاریخ ماندگارند. فکه قتلگاه عشاقی است که برای همیشه در تاریخ زنده‌اند. مردم سرزمین قبیله عشق سال جدید خود را با یاد شهدا متبرک می‌سازند و بار دیگر با شهدا هم عهد و پیمان می‌بندند.

کد خبر 564539

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 3
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد IR ۱۶:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۱
    4 0
    والفجر مقدماتی سال ۶۱ بود نه ۶۵