به گزارش خبرنگار ایمنا، تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در بیستونهم اسفندماه ۱۳۲۹ خورشیدی، یکی از نقاط عطف تاریخ مبارزاتی ملت ایران برای کسب حق خود و بریدن دست بیگانگان از منابع و سرمایههایش محسوب میشود؛ روزی که بهعنوان یک روز تاریخی در حافظه ملت ایران ثبت شد.
نفت، مصدق و آیتالله کاشانی
اشغال نظامی ایران در شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی و کنترل نظامی و سیاسی متفقین، وضعیت کشور را کاملاً دگرگون کرد. از یک طرف رقابت شوروی، برای نفت ایران افزایش یافت و از سوی دیگر، انگلیسیها خواهان سهم بیشتری از نفت ایران شدند. مقارن با این زمان، تلاشهایی هم از طرف آیتالله «سیدابوالقاسم کاشانی» و «محمد مصدق» به منظور خارج کردن دست بیگانگان از منابع کشور، آغاز شد.
البته اقدامهای این دو شخص، از طرف قدرتهای بزرگ بیپاسخ نماند. به همین دلیل آیتالله کاشانی پس از پنج ماه تعقیب در بیستوهفتم خردادماه ۱۳۲۳ خورشیدی به وسیله عدهای از افسران انگلیسی و مأموران شهربانی، به بهانه حمایت از آلمانها دستگیر شد و انتخاب او به عنوان نماینده مردم تهران در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی نیز مانع آزادی وی از زندان متفقین نشد؛ اما کاشانی در زندان هم از نفت و غارت آن توسط انگلیسیها سخن میگفت و اینکه اجازه نخواهد داد، نفت ایران را تاراج کنند.
در غیاب کاشانی، مصدق نماینده اول تهران در مجلس، طرح تحریم نفت را در آذر ۱۳۲۳ به مجلس پیشنهاد کرد و به تصویب رساند که بر اساس آن، هیچیک از مقامات دولتی نمیتوانستند بدون اطلاع مجلس، بر سر نفت ایران با کشورهای خارجی مذاکره و قراردادی امضا کنند. سرانجام، جنگ جهانی دوم با تسلیم شدن آلمان و ژاپن به پایان رسید و کاشانی پس از ۲۸ ماه زندان در شهرهای رشت، اراک و کرمانشاه در نتیجه اعتراض مردم در بیستوچهارم مرداد ۱۳۲۴ از زندان متفقین آزاد شد و به مبارزات سیاسی خود ادامه داد.
در فروردین ۱۳۲۵ خورشیدی بدون اعتنا به قانون تحریم مذاکرات نفت، قرارداد نفتی قوام- سادچکیف، میان ایران و شوروی منعقد شد؛ اما آیتالله کاشانی با آن مخالفت کرد. در نتیجه، کاشانی بار دیگر در بیستوششم تیر ۱۳۲۵ دستگیر و این بار به بهجتآباد قزوین تبعید شد و از ورود او به مجلس پانزدهم نیز جلوگیری به عمل آمد. خبر دستگیری کاشانی به سرعت در تمام مطبوعات آن زمان منتشر شد و موجی از اعتراض را به دنبال داشت. مصدق در نامهای به نخستوزیر «قوامالسلطنه»، به شدت اعتراض کرد و آزادی کاشانی را خواستار شد. این اقدام مصدق، باعث شد تا کاشانی در نامهای که از تبعیدگاه خویش برای مصدق فرستاد از او تشکر کند. همین نامه، پیمان دوستی و صمیمیت را میان دو مرد سیاسی و روحانی برقرار کرد.
تلاش انگلیسیها برای نفت ایران
در نتیجه تلاشهای کاشانی، مصد و همینطور نمایندگان اقلیت مجلس پانزدهم، نه تنها قرارداد قوام- سادچکیف در مهر ۱۳۲۶ خورشیدی به وسیله مجلس ملغی شد، بلکه مادهواحدهای به تصویب مجلس رسید که دولتها را ملزم میکرد، بعد از محروم شدن دست شوروی از منابع نفتی شمال، دست انگلیسیها را هم از منابع نفتخیز جنوب قطع کند. انگلیس که به هیچ وجه حاضر نبود از منابع عظیم نفتی ایران دست بکشد، باب مذاکرات با مقامات دولت ایران را گشود تا قرارداد جدیدی را که در تاریخ به قرارداد الحاقیِ گس- گلشائیان مشهور شد، به منظور تأیید و تکمیل قرارداد ۱۳۱۲ خورشیدی تصویب کند.
بر پایه این قرارداد، سلطه انگلیس بر منابع نفتی ایران به مدت ۳۳ سال تمدید میشد و همین اتفاق سرآغاز آن شد تا مبارزات همهجانبه و گسترده مردم به رهبری مصدق و آیتالله کاشانی، علیه این قرارداد آغاز شود. مصدق اگرچه در دوره پانزدهم در مجلس حضور نداشت، اما به کمک نمایندگانی از جبهه ملی مثل حسین مکی، مظفر بقایی و ابوالحسن حائریزاده توانست از تصویب آن جلوگیری کند و عمر مجلس پانزدهم به پایان رسید.
محمدرضا پهلوی در این دوره به مقامات انگلیسی اطمینان میداد که اگر با اصلاحات او و افزایش اختیاراتش موافقت کنند، قرارداد الحاقی نیز به تصویب خواهد رسید. او بر اعمال نفوذ دربار و ارتش برای جلوگیری از انتخاب نمایندگان مخالف قرارداد در مجلس شانزدهم، حساب میکرد.
تشکیل جبهه ملی برای ملی شدن نفت
با شروع انتخابات و روشن شدن اعمال نفوذهای وسیع در جریان آن، مصدق با عدهای از همفکرانش در اعتراض به وضع انتخابات در دربار متحصن شدند. محمدرضا پهلوی با اکراه آنان را در کاخ پذیرفت؛ اما اعتراضشان را به انتخابات، قبول نکرد. مصدق و همراهانش در این تحصن، جبهه ملی ایران را پایه گذاشتند که در سالهای بعد نقش مؤثری در صحنه سیاسی ایران و ملی شدن نفت داشت. البته مصدق و چند تن دیگر از جبهه ملی در انتخابات مجلس شانزدهم، پس از ابطال صندوقهای تهران و رأیگیری مجدد به مجلس راه یافتند.
نمایندگان در کمیسیون نفت در خلال بحثهای خود از ملیشدن صنعت نفت سخن بهمیان میآوردند. هنگام تصویب گزارش کمیسیون نفت، طرحی با امضای ۱۱ تن، مبنیبر ملیشدن صنعت نفت به مجلس تقدیم شد اما چون امضای کافی نداشت، مطرح نشد.
رزمآرا و نفت ایران
«حاجعلی رزمآرا» نخستوزیر، تلاش میکرد تا راهحلی برای خروج از بنبستی که کمیسیون نفت برای او بهوجود آورده بود، بهدست آورد؛ بنابراین سعی میکرد با تمام توان از ملیشدن صنعتنفت جلوگیری کند. وی پس از مصوبه بیستوششم آذرماه مجلس شانزدهم در سوم دی، در جلسه خصوصی مجلس شرکت کرد و به شدت علیه ملیشدن نفت، سخن راند و در پایان با صراحت گفت: ملیکردن صنعت نفت، بزرگترین خیانت است و دو روز بعد، غلامحسین فروهر وزیر دارایی به مجلس آمد و ضمن مخالفت با ملیشدن صنعت نفت، لایحه قرارداد گس- گلشاییان را منتشر کرد.
موضوع منحل کردن مجلس توسط محمدرضا پهلوی، برای باز کردن دست رزمآرا نیز در میان طرفداران انگلیس مطرح بود؛ اما محمدرضا پهلوی که دیگر از قدرت گرفتن رزمآرا و احتمال سرنگونی خود به دست او، بیمناک شده بود به مخالفان وی پیوست و رزمآرا که از مخالفان ملی شدن نفت بود، توسط فداییان اسلام ترور شد.
ملی شدن صنعت نفت
پس از رزمآرا، دیگر هیچیک از نمایندگان وابسته به انگلیس، یارای مقابله با نهضت ملیشدن نفت را نداشتند. از اینرو کمیسیون نفت، پیشنهاد ملیشدن صنعت نفت در سراسر کشور را پذیرفت و طرحی را به مجلس تقدیم کرد که در آن آمده بود: نظر به اینکه ضمن پیشنهادهای واصله به کمیسیون نفت مبنی بر ملیشدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آنجا که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دو ماه تمدید میکند.
بدین ترتیب در فضای سیاسی و اجتماعی بسیار حساس آن روزگار در بیستوچهارم اسفند ۱۳۲۹ خورشیدی، مادهواحدهای راجع به ملیشدن صنعت نفت ایران از تصویب نمایندگان مجلس شورای ملی گذشت و چند روز بعد در آخرین روز سال؛ یعنی بیستونهم اسفندماه، مجلس سنا مصوبه مجلس را تأیید کرد.
نظر شما