به گزارش خبرنگار ایمنا، محمد پروهان، رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اراک اظهار کرد: پنج کارگر یکی از واحدهای تولیدی شهرک صنعتی خیرآباد اراک حین کار با مواد مذاب، دچار سوختگی شدند.
وی با اشاره به میانگین سنی ۲۲ تا ۴۰ سال این کارگران افزود: با اعلام حادثه بلافاصله تکنسینهای دو تیم اورژانس به محل اعزام شدند و کارگران مصدوم را که از پنج تا ۴۰ درصد دچار سوختگی شده بودند با اقدامات پیش بیمارستانی به بیمارستان حضرت ولیعصر (عج) انتقال دادند.
رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اراک ادامه داد: یکی از کارگران حادثه دیده ۳۵ ساله با سوختگی ۵۰ درصد درجه دو و سه، برای ادامه درمان به تهران منتقل شد.
وی خاطرنشان کرد: کارگر دیگری نیز با سوختگی ۴۰ درصد درجه سه در ناحیه دستها، صورت و چشم، دو کارگر نیز با پنج و هفت درصد سوختگی در ناحیه صورت و چشم و یک کارگر هم سرپایی مداوا و مرخص شده است.
اعتراف جوان ۲۶ ساله به قتل عمو با سلاح کمری
سرهنگ افشین یاری، فرمانده انتظامی شهرستان اسدآباد اظهار کرد: درپی اعلام شبانه به مرکز فرماندهی و کنترل شهرستان مبنی بر وقوع یک فقره مرگ مشکوک در باغهای یکی از روستاهای حوالی شهر اسدآباد در اواخر هفته گذشته، بلافاصله رسیدگی به موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.
وی افزود: با اعزام گشت پاسگاه انتظامی جنت آباد به محل و بررسی دقیق موضوع، مشاهده شد مردی حدوداً ۴۵ ساله از ناحیه پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفته و فوت کرده است.
فرمانده انتظامی شهرستان اسدآباد با اشاره به حفظ صحنه، ادامه داد: مأموران پلیس آگاهی به اتفاق بازپرس دادسرای شهرستان در محل حاضر و پس از انجام اقدامات قانونی، جسد به سردخانه برای انجام تشریفات پزشکی قانونی منتقل شد.
وی خاطرنشان کرد: دربررسیهای پلیسی مشخص شد مقتول بعد از ظهر روز حادثه به همراه برادرزاده خود که جوانی ۲۶ ساله و مجرد است در محل حضور داشته که وی به عنوان مظنون اصلی در بازجوییهای فنی به قتل عموی خود با یک قبضه سلاح کمری اعتراف کرد.
یاری با اشاره به کشف سلاح مذکور به همراه هفت تیر جنگی که در حوالی صحنه قتل پنهان شده بود، گفت: قاتل انگیزه قتل را مسائل مالی عنوان کرد. متهم پس از معرفی به مراجع قضائی، روانه زندان مرکزی همدان شد. وجود سلاح غیرمجاز در دست افراد تهدیدی برعلیه سلامت عمومی است و شهروندان موارد مشکوک را از طریق فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اعلام کنند.
محاکمه نامادری به اتهام قتل پسر ۶ ساله با قرص متادون
تابستان سال ۹۹ مأموران پلیس پایتخت از مرگ مشکوک پسر خردسالی در یکی از بیمارستانهای شهر با خبر و راهی محل شدند. شواهد اولیه نشان میداد پسر ششساله به نام سپهر که همراه نامادریاش زندگی کرده بر اثر مصرف قرص متادون بیهوش شده و بعد از انتقال به بیمارستان فوت کرده است. به این ترتیب پرونده با شکایت مادر سپهر به جریان افتاد و نامادری او به نام سمیرا بازداشت شد.
متهم که معلم بود ابتدا جرمش را انکار کرد، اما در بازجوییهای بعدی اظهار کرد: قرص متادون را برای خودکشی خودم خریدم و داخل شیشه نوشابهای ریختم، اما در نبود من سپهر آن را خورده بود.
با اقرارهای زن جوان پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و روز گذشته روی میز هیئت قضائی شعبه پنجم دادگاه قرار گرفت.
ابتدای جلسه مادر سپهر درخواست قصاص کرد. در ادامه پدر او به نام سهیل به جایگاه رفت و گفت از همسر دوم خود شکایتی ندارد. وی در ادامه گفت: سمیرا زن مهربانی است. زمانی که با او ازدواج کردم دو پسرم به نامهای سپهر و نادر رابطه خوبی با او داشتند. نمیتوانم قبول کنم او قاتل فرزندم است.
در ادامه زن جوان در جایگاه ایستاد و گفت: اتهام قتل را قبول ندارم. خانوادهام با ازدواجم با سهیل مخالف بودند، اما من عاشق او بودم به همین خاطر با او ازدواج کردم. با بچههای او رابطه خوبی داشتم به طوری که آنها مرا مامان صدا میزدند. این مسئله باعث شده بود مادر آنها حساس شود و گاهی به من حسودی کند.
وی افزود: بعد از مدتی متوجه شدم پسران سهیل آسیب روحی و جسمی شدیدی به خاطر طلاق مادرشان دیدهاند. به همین خاطر در ماه یک میلیون تومان هزینه بازی درمانی بچهها را پرداخت میکردم. من شوهرم و فرزندانش را خیلی دوست داشتم پس دلیلی وجود نداشت بخواهم به آنها آسیب برسانم.
متهم در پاسخ به سوال هیئت قضائی درباره اعتراف در دادسرا گفت: تحت فشارهای بازجویی آن حرفها را زدم، چون مأموری که مرا بازجویی میکرد گفت شوهرم مرا طلاق داده و میخواهند خواهرم را نیز بازداشت کنند به همین خاطر این حرفها را زدم. باور کنید نمیدانم متادون چیست و چگونه میشود تهیه کرد.
وی ادامه داد: مادر سپهر بعد از ازدواجم مدام پیام میفرستاد و میگفت «سهیل تو را برای پرستاری بچهها گرفته و یکسال دیگر طلاقت میدهد.» او میگفت حالش خوب شود دوباره رجوع میکند. او به بچهها یاد داده بود خودکشی کنند. چون یک روز نادر وقتی از خانه مادرش آمد گفت اگر به حرفش گوش ندهم قرص میخورد. گفتم چه کسی این حرف را به تو یاد داده که گفت مادرش گفته است. مادر بچهها که از طلاقش پشیمان شده بود به همین خاطر قصد داشت زندگی ما را بهم بزند. حالا هم با این شکایت یکسال و نیم است، مرا فقط به اتهام نامادری به زندان انداخته است. در پایان هیئت قضائی جهت صدور رأی وارد شور شد.
کشف جنازه زنی در استخر پارک دانشجو
شهرام مؤمنی، رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری رشت اظهار کرد: با گزارش مردمی مبنی بر شناور بودن جسد یک زن در استخر پارک دانشجوی رشت صبح امروز، ۱۲ غواص و آتشنشان این سازمان با دو خودروی نجات به سرعت به محل حادثه اعزام شدند.
وی افزود: غواصان آتشنشانی رشت جسد این بانوی ۵۰ ساله را از آب خارج کرده و به نیروهای اورژانس و انتظامی تحویل دادند. هویت این شهروند معلوم نیست و علت مرگ در دست بررسی است.
فروش نافرجام اقساطی کودک
ساعت ۱۸ بعدازظهر پنجم اسفند بود که یکی از منابع و مخبران محلی در تماس با پلیس، از معامله اقساطی یک کودک در یکی از پاتوقهای معتادان خبر داد. در پی دریافت این خبر و با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد مشهد) گروه ویژهای از نیروهای اطلاعات و عملیات عازم بولوار توس شدند. آنان با هماهنگی قاضی یساقی (جانشین معاون دادستان در دادسرای انقلاب اسلامی) ابتدا به بررسی غیرمحسوس ماجرا پرداختند و سپس در یک عملیات غافلگیرانه پاتوق مذکور را به محاصره درآوردند.
در این هنگام زن ۲۹ ساله معتاد که با مشاهده نیروهای انتظامی به شدت نگران شده بود، با حالتی پریشان فروش فرزندش را انکار کرد و اظهار کرد: فقط قصد حساب و کتاب داشتیم اما نیروهای انتظامی که یقین داشتند با حضور به موقع آنان در پاتوق معتادان، معامله این کودک ۱۸ ماهه نافرجام مانده است، زن جوان را به همراه کودک مذکور به کلانتری هدایت کردند.
این زن ۲۹ ساله که کودکش را در آغوش گرفته بود به ناگاه دچار عذاب وجدان شد و در حالی که مهر و عاطفه مادری در چهرهاش موج میزد حقیقت فروش اقساطی فرزند دلبندش را فاش کرد و گفت: از شدت خماری قصد داشتم «عماد» را بفروشم. آن لحظه به چیزی جز تهیه پول شیشه (مواد مخدر صنعتی) نمیاندیشیدیم. قرار بود کودک ۱۸ ماههام را ۴۰ میلیون تومان از من بخرند ولی من گفتم فقط ۵/۱ میلیون تومان به من نقد بدهید، بقیه پول را هم سفته میگیرم تا به صورت اقساطی پرداخت کنید.
این زن معتاد که حالا از شدت عذاب وجدان اشکهایش سرازیر شده بود در ادامه ماجرا به قصه تلخ زندگیاش نیز اشاره کرد و گفت: تاکنون سه بار ازدواج کردهام و سابقه زندان هم دارم. در دو ازدواج قبلی شکست خوردم تا اینکه برای سومین بار به عقد موقت یک مرد معتاد دیگر درآمدم که او هم از دو سال قبل به جرم سرقت و موادمخدر در زندان است. از سوی دیگر من نیز آواره پاتوقهای مواد مخدر شدم و روزهای جوانیام را در پاتوقهای گوناگون به سر بردم. اگرچه بیماری گواتر سمی هم دارم ولی به خاطر اعتیادم نمیتوانم برای درمان اقدام کنم.
این زن به حادثه تلخ و دردناک دیگری در زندگی خود اشاره کرد و ادامه داد: این کودک تنها سرنوشت سیاه من نیست بلکه پسر ۱۱ ساله دیگری هم دارم که او را به خانوادهای سپردم تا از او مراقبت کنند و نزد آنها تحصیل کند ولی زمانی که دلم برایش تنگ میشود با ترفندهای مختلفی به دیدارش میروم. آن خانواده در انتهای کوی آب و برق مشهد ساکن هستند و من به این دلیل که فرزندم آیندهای دارد، هیچگاه خودم را به عنوان «مادر» به او معرفی نکردم تا خجالت نکشد. میدانم اگر او با این ظاهر آشفته و چهرهای که اعتیاد نابودش کرده است، متوجه شود که من مادرش هستم از نظر روحی به هم میریزد.
وقتی خوشحالی او را میبینم تا مدتی شادمان هستم چرا که من هم یک مادرم اما اعتیاد روزگارم را سیاه کرده است. گاهی خودم را به عنوان کارگر و کلفت معرفی میکنم و به خانه آن زوج میروم تا فرزندم را ببینم. هربار که با دیدن او اشک میریزم، پسرم از من میپرسد «چرا گریه میکنی؟!» ولی من حرفی برای گفتن ندارم. چگونه میتوانم او را در آغوش بفشارم و بگویم پسرم من مادرت هستم.
زن جوان در حالی که اشکهایش را پاک میکرد خطاب به نیروهای کلانتری سپاد گفت: امروز حاضرم با شما همکاری کنم تا همه این پاتوقهای خلاف و خلافکاری را جمع کنید تا مادرانی مانند من مجبور نشوند جگر گوشه خود را اقساطی بفروشند. سه فرزندم را دوست دارم اما مواد مخدر صنعتی حس مادری را هم از انسان میگیرد، من قصد دارم فرزندم را خودم بزرگ کنم.
با اظهارات تلخ این زن جوان، مراتب از سوی سرگرد قنبری (معاون عملیات کلانتری سپاد) به مقام قضائی گزارش شد و سپس با راهنماییهای ارزنده قاضی یساقی و دستورات ویژه قضائی، زن جوان به یکی از مراکز دولتی ترک اعتیاد معرفی شد و فرزند ۱۸ ماهه او نیز در اختیار بهزیستی قرار گرفت تا این زن جوان بعد از رهایی از چنگال اعتیاد تحت حمایتهای قانونی قرار گیرد و فرزندش نیز در صورت داشتن صلاحیت به وی تحویل شود. هنگام دستگیری این زن جوان در پاتوق معتادان، مشخص شد که برخی از قسمتهای بدن کودک نیز دچار سوختگی شده است.
نظر شما