به گزارش خبرگزاری ایمنا، امروزه مساله بانوان افغانستان و معضلات آنان در این کشور، از مسائل مهم و مورد توجه در افغانستان است.
بانوان افغانستان در دو دهه حضور نیروهای بینالمللی در این کشور به سمت کسب آزادی نسبی در مسائل اجتماعی و اقتصادی رفتند. اما پس از استقرار حکومت طالبان در شهرهای مختلف افغانستان، قوانین و شریعتهای ملزم شده برای زنان، این قشر جامعه را بیش از هر زمان دیگری دچار اضطراب و نگرانی کرده است.
بانوان معترض افغانستان، وضع موجود را تهدیدی علیه استقلال و آزادیهای فردی خود میدانند؛ لذا سعی در بروز اعتراضات، نسبت به شرایط کنونی جامعه افغانستان دارند. این اعتراضات که در قالب دستهها و گروههای مختلفی صورت میگیرد دامنه وسیعی از مسائل مربوط به زنان از جمله تحصیل، اشتغال و ازدواج را در بردارد.
برای بررسی این مسئله و معضلاتی که برای زنان افغانستان به وجود آمده با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
شریعت طالبان در چه حد برگرفته از اسلام حقیقی است؟
از اسلام، قرائتهای متفاوتی وجود دارد و هر گروهی میگوید بهترین قرائت را از اسلام ناب محمدی دارد؛ اعتقاد طالبان هم در همین چارچوب است.
ایدئولوژی اسلامی طالبان، ترکیبی از مکتب دیوبندی شبه قاره هندی و نوعی اثرپذیری از مکتب سلفیه خاورمیانهای و ارزشها و سنتهای قوم پشتون تحت عنوان "پشتون والی" است آنچه طالبان به آن عمل میکند ترکیبی از این سه مکتب است.
طالبان عقیده دارند، قرائت آنان از اسلام نابترین و نزدیکترین قرائت به صدر اسلام است؛ بحث اینکه کدام قرائت در اسلام درست و کدام نادرست است را نمیتوان قضاوت کرد و هریک از گروهها قرائت خاص خود را از اسلام دارند که البته این امر اختصاص به زمان حال ندارد و در طول تاریخ اسلام هر گروهی تعریف خاصی از اسلام داشته و خود را مرکز آن میدانسته و دیگران را قبول نداشته است.
بنابراین اگر از این دید بررسی کنیم، نمیتوانیم قضاوت کنیم که تفسیر کدام یک از مکاتب، از اسلام، درست یا نادرست است.
آیا حکومت کنونی طالبان نسبت به حکومت سابق در سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ رویکرد خود را نسبت به حوزه زنان تغیر داده است؟
به لحاظ نگاه ایدئولوژیک تغییر عمدهای رخ نداده است. منتهی حکومت طالبان در سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ نوعی، یک دستی در قدرت و ایدئولوژیک وجود داشت.
اما طالبان کنونی دارای دو شبکه حقانیه که وابسته به داعش و گروههای جریان رادیکال اسلامی خلافتگرا، دیگری شورای کویته که عمدتاً قندهاری هستند و قرائت ملایمتری از ارزشها و احکام اسلامی دارند.
بنابراین دو نگاه رادیکال و میانهرو نسبت به وضعیت زنان در افغانستان دچار چالش هستند. نگاه رادیکال زن را در چارچوب ارزشهای اسلامی مدنظر خود میبیند و حق و حقوقی برای آن قائل نیست و معتقد است وظیفه اصلی زنان خانهداری و شوهرداری بوده و نباید بیرون از خانه فعالیت داشته باشد. همچنین تحصیل و آموزش دختران تا قبل از سن بلوغ بوده و پس از آن دختران باید ازدواج و بچهداری کنند.
ضمن اینکه شورای کویته تا حدودی خود را با شرایط دنیا هماهنگ میکند ضمن اینکه از ایدئولوژی خود دست بر نمیدارد ولی این شورا، تعلیم و تربیت دختران در سطح بالاتر از ابتدایی را میپذیرد.
در حال حاضر در برخی از مناطق افغانستان، تحت فشار نیروهای بینالمللی طالبان تمایل یافتهاند که در چارچوب عقاید به ارزشهای اسلامی خود، دختران به مدرسه بروند و شروع به بازگشایی دبیرستانها کردهاند.
اما همین که زنان میتوانند ۷۰ کیلومتر آن طرفتر از شهرها بدون محرم بیرون بروند، حرکت مهمی است. از این رو آرام آرام، جناح میانهرو موقعیت خود را تثبیت میکند و جناح رادیکال، برای حفظ قدرت خود مجبور به پرداخت یکسری امتیازات میشود.
بنابراین نگاه طالبان به زن، شبیه نگاه به زنان در بسیاری از کشورهای اسلامی است، اما این نگاه با واقعیتهای روز دچار چالش شده و برای بقای خود سعی در یافتن راهی دارد که هم منطبق با ایدئولوژی خود باشد و هم در تضاد با واقعیتهای روز دنیا نباشد؛ لذا طالبان اکنون در این شرایط قرار دارد.
آیا با توجه به اعتراضات زنان در افغانستان، طالبان انعطاف به خرج میدهد؟ یا این آپارتاید جنسیتی، شدیدتر میشود؟
بستگی به شرایط دارد، اگر دنیا بر سر مساله شناسایی طالبان کوتاه نیاید؛ طالبان این آمادگی را پیدا میکند که نسبت به تحصیل و اشتغال زنان انعطاف به خرج دهد، اما اگر به دنبال منافع اقتصادی و سیاسی خود باشد در این صورت تفکر بها ندادن به زنان، توسط طالبان تقویت خواهد شد.
اکنون شاهدیم که مالزی، پاکستان، اندونزی، عربستان سعودی و ترکیه اصلاحاتی را در حوزه زنان انجام میدهند. محمد بن سلمان در عربستان سعودی، با وجود ایدئولوژی وهابیت دست به اصلاحات حوزه زنان زده است و خیلی به سنتهای قدیم پایبندی نشان نمیدهد.
اصلاحات انجام شده توسط عربستان دنیای اهل سنت را تحت تأثیر قرار خواهد داد. طالبان هم متوجه خواهد شد که شرایط، شرایطی نیست که قواعد محدود کنندهای برای زنان وضع کند.
طبق تجربیات در مناطق دیگر و کشورهای اسلامی طالبان ناچار است خود را با شرایط دنیا هماهنگ کند. واقعیت این است که تلاش طالبان برای اسلامی کردن مدنظرش در جامعه افغانستان مقداری تعدیل شده است. البته این امر سخت است زیرا جامعه، جامعهای سنتی و قبیلهای است و ذهنیت قبایل با آنچه طالبان میگویند همخوانی دارد.
همچنین نگاه مرد سالارانه که در کشورهای اسلامی وجود دارد زمینه تاریخی و اجتماعی دارد و به سادگی نمیتوانند همه را کنار بگذارند. البته گروههای روشن فکر سعی دارند در کشورهای اسلامی از حدیث پیامبر اکرم (ص) که میفرمایند علم بجویید حتی اگر در چین باشد، با توجه به اینکه در این حدیث تفاوتی برای پسران و دختران قائل نشدند یک سری تفاسیر نوین ارائه بدهند و تحصیل و اشتغال زنان را توجیه کنند.
جامعه جهانی سرانجام حمایت از زنان معترض افغانستان را انتخاب میکند یا طالبان را به رسمیت میشناسد؟
متأسفانه جامعه جهانی، طالبان را به صورت دوفاکتو به رسمیت شناخته است. این به این معنا است که چین و روسیه سفارت خود را در افغانستان تعطیل نکردهاند و اتحادیه اروپا دفتر خود را به افغانستان برگردانده است.
چین، روسیه و پاکستان در حال آماده سازی خود برای شناسایی و به رسمیت شناختن طالبان و به دنبال کسب اهداف خود هستند، زیرا زنان معترض افغانستان اقلیت محدودی از تحصیل کنندگان جامعه را شکل میدهند و همچنان قشر سنتی جامعه با عقاید طالبان هماهنگ است.
نظر شما