به گزارش ایمنا و بر اساس یادداشتی از محمدرضا خیریپور، کارشناس ارشد شهرسازی، بحث فضاهای شهری و ارتباط آن با ارزشهای انسانی امری است که از سالیان دور در شهرهای جهان دارای اهمیت ویژهای بوده است و به مرور بالنده و به امری جهانی تبدیل شده است.
جامعه شهری و ارزشهای انسانی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند؛ با این اعتبار گویی میتوان ارزشهای انسانی را با استفاده از فضاهای شهری تقویت کرد. ارزشهای انسانی در شهر باید به گونهای باشد که شخص بتواند در فضاهای عمومی به عنوان یک امر اصیل احساس آرامش کند و فرصت بروز احساسات اجتماعی خود را در جامعه داشته باشد.
باید به این نقطه رسید که ارتباط را بین بافتهای شهری و پیادهراهها از طریق ارتقای ارزشهای انسانی ایجاد کرد و زمینههای مطالعات هرچه بیشتر را در این خصوص توسط متخصصان حوزه شهرسازی فراهم آوریم که در بافتهای شهری و سیستم مدیریت شهری کمتر به این نکات پرداخته میشود.
مسیرها و خیابانها به عنوان یکی از عناصر اصلی فضاهای شهری محسوب میشوند، آنجا که مراوده بین انسانها، تفریح، پیادهروی، گذراندن اوقات فراغت، خرید، دیدار و تبلیغات را برای همگان فراهم میآورد؛ اخیراً مفاهیم پیاده و پیادهمداری بر اثر طرح مشکلات چندگانه ناشی از طراحی بافت بر اساس حرکت سواره، معنای جدیدی پیدا کرده است.
افزون بر آن نگرانیهایی که به خاطر تأثیرات منفی زندگی کمتحرک بر سلامتی انسان ایجاد شده است، توجه بیشتری را به نقش پیادهروی در بهبود سلامت، ایمنی و نیز انسانیتر شدن و رفاه مردم جلب کرده است. پهنههای پیادهمدار در نهایت مکانهایی هستند که ساکنان و عابران آن با هر سن و توانایی میتوانند امنیت، راحتی، آسایش و جذابیت در پیادهروی را نه تنها در هنگام فراغت، بلکه در استفاده از تجهیزات و آمد و شد نیز احساس کنند و به این ترتیب ارزشهای انسانی را تقویت کنند.
خیابانها از مهمترین عناصر فضاهای عمومی هستند که دیگر به عنوان یک مسیر عبوری دیده نمیشوند، موضوعی که امروزه در ایجاد خیابان مطرح است، این است که چگونه آن را باید بسازیم که مردم بیشتر در آن تعاملات اجتماعی داشته باشند و کمترین آسیب را ببینند، باید کاری کنیم که شهرها برای حضور و تردد کودکان، سالمندان و افراد دارای معلولیتهای جسمی مناسب و دلپذیر باشد و مانعی در رفتوآمد آنها وجود نداشته باشد.
رویکرد فلسفی "فرانسیس تیبالدز" به مشکلات و معضلات موجود در شهرها و محیطهای شهری به روشنی نشان میدهد که چگونه اجزای به وجود آورنده یک محیط مصنوع از خود مکان به عنوان یک کل، دارای اهمیت کمتری است؛ بسیاری از اصول طراحی شهری در طول تاریخ ماندگار بودهاند و بر همین اساس میتوان آنها را برای تبدیل شهرها و محیطهای شهری به مکانهایی مناسبتر و بهصرفهتر به کار گرفت. او با تاکید بر اهمیت شناخت راز موفقیت و دلنشینبودن برخی از شهرها و ساختمانهای سنتی، استدلال میکند که این کیفیتها و ویژگیها را که عین وابسته بودن به عصر خویش انسانگرا نیز هستند، چگونه باید در ساخت، ساخت و سازهای نوین امروزی پی افکند.
با توجه به موضوعاتی چون اهمیت حرکت آزاد عابران پیاده برای وضوح در مکانها، سهولت دید و دسترسی و توجه به مقیاس انسانی یادآور میشود که برای رسیدن به کیفیت مطلوب شهروندگرایی باید پایدار و ماندگار در طول زمان و سازگار با آهنگ و شتاب کنترلشده توسط افراد را مورد تاکید قرار میدهد.
یکی از تفریحات مردم در کشورهای مختلف، قدم زدن در پیادهراهها و استفاده از امکانات آن است؛ این شیوه از شهرسازی تنوع، انرژی و سرزندگی خاصی به مردم این شهرها تزریق میکند. از اقدامات ارزشمندی که طی سالیان اخیر در ایران صورت گرفته است، میتوان به احداث مسیرهای پیادهمحور در شهرها اشاره کرد که مسیری مناسب جهت رفاه و آسایش مردم برای پیادهروی و خرید است.
شهر تبریز شاید از نخستین شهرهایی بوده است که با احداث محورهای متمایز و شاخص پیادهروی در زمینه تفکیک حرکت پیاده و سواره نظیر پیادهراه تربیت، ولیعصر و مغازههای سنگی به عنوان نمونههای شاخص و موفق اقدام کرده است و محورهای ارک و محققی نیز در سالیان اخیر به صورت تفکیک پیاده از سواره احداث شده است که در تمام یا بخشی از ساعات شبانهروز به روی خودروها بسته میشود و به حرکت عابران پیاده اختصاص دارد.
پیادهراههای تربیت و ولیعصر به اندازهای متنوع است که توانسته جاذب فعالیتهای گروههای متنوعتری باشد، وجود کاربریهای متنوع و پراکنده در این فضاها به گونهای است که جاذب گروههای مختلف از شهروندان به لحاظ اجتماعی، سن و جنسیت بوده است و توانسته نشاط ناشی از تعامل گروههای مختلف را به فضای خیابان هدیه دهد و به سرزندگی مسیر کمک شایانی کند.
وجود کاربریهای متنوع، همخوان و مکمل، زمینههای شادابی در این پیادهراهها را ایجاد کرده است و ضمن تقویت میل به استقرار و حضور افراد در این محلها، موجبات رونق اقتصادی را نیز فراهم ساخته است.
ایجاد پیادهراه در شهرها نشانه بارز از اولویتبخشی به حرکت پیاده نسبت به سوارهها است، پهنههای پیاده در حقیقت به نوعی احیاگر فرهنگ شهری در شهرها درون ساختار شهرهای امروزی هستند یا به عبارت دیگر در فضاهای شهری روح پیادهمداری حاکم بر شهرهای سنتی مهمترین عامل سرزندگی آنها بوده است و ضمن تلفیق با کالبد و امکانات جدید، عرصههایی خودمانی و پویا پدید آورده است.
ما در برنامهریزی در مورد حملونقل درونشهری هنوز از دیدگاه اتومبیلگرا پیروی میکنیم، دیدگاهی که امروزه در اکثر کشورهای پیشرفته جهان جایگاهی ندارد، این در حالی است که نرخ بالای شهرنشینی در ایران و افزایش انواع آلودگیهای حاصل از تردد وسایل نقلیه موتوری در شهرهای بزرگ، تغییر در خطمشیهای برنامهریزی و طراحی شهری و حملونقل درونشهری را ضروری میکند.
نظر شما