به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی که ایمان کرمی، کارشناس ارشد اقتصادی در اختیار این رسانه قرار داده است: اگر کمی با مباحث تئوریک اقتصادی آشنایی داشته باشیم، میدانیم که یکی از فروض تحلیلهای اقتصادی پایه عقلانی بودن انسانها در تصمیم گیریهایشان است. یعنی انسان یک بودجه مشخصی دارد و این بودجه را به یک سبد مصرفی مشخص اختصاص میدهد. فرض ما این است که بهترین انتخاب را میکند که مطلوبیت وی را حداکثر کند، یعنی به دنبال بیشترین بهره از خریدهای خود است.
به دنبال برخی پژوهشها برخی از فروض این مبانی نقض شد. یعنی بررسی شد که اگر شرایط خرید یا استفاده از یک کالا متفاوت شود، نحوه انتخاب افراد میتواند تغییر کند و پس از برخی بررسیها اقتصاددانان متوجه شدند که گروهی از تصمیمات انسان به واسطه احساسات دچار سوگیری میشود.
با یک مثال ساده موضوع را شفاف کنیم. فرض کنید ۱۰۰۰ نفر به فروشگاه بروند و تصمیم به خرید اجناس داشته باشند. در ابتدا تصور میکنیم که همه انسان بر اساس نیاز خود خرید میکنند و تنها به یک پیراهن نیاز دارند. اگر که قیمت یک پیراهن برابر با ۲۰۰ هزار تومان باشد تعدادی از افراد خرید میکنند. حال اگر پیشنهاد خرید به این صورت تغییر کند که قیمت یک پیراهن برابر با ۲۵۰ هزار تومان، دو پیراهن برابر با ۴۶۰ هزار تومان و سه پیراهن برابر با ۶۰۰ هزار تومان باشد، به نظر شما میتواند وزن خریداران از یک پیراهن به سمت دو یا سه پیراهن سوق پیدا کند؟ یا اگر که پیشنهاد خرید دو کالا به علاوه یک عدد رایگان به افراد داده شود چه؟ آیا ممکن است وزن خریداران تغییر کند؟ حال همه آنها صرفاً فقط به یک پیراهن نیاز داشتند.
در سالهای اخیر سوگیریهای زیادی شناسایی شدهاند که دانستن آنها کمک میکند که شما بدانید در چه جاهایی دچار اشتباهات میشوید و کدام خریدها و مصرف کردنها تحت تأثیر احساسات است.
سوگیریِ شناختی، تکرار یا پافشاری اشتباه در اندیشیدن، ارزیابی، یادآوری یا دیگر فرایندهای شناختی و الگوی انحراف از استانداردها در قضاوت است و به موجب آن نتایج استنتاجی، ممکن است نامعقول باشند.
اثر در دسترس بودن: انسان به آنچه در دسترستر است تمایل بیشتری دارد. آیا وقتی با خانواده به سوپر مارکت میروید و زمانی که به یک هایپر مارکت میروید یکسان خرید میکنید؟! اگر علاقهمند هستید که پول بیشتری پسانداز کنید خریدهای خود را به جای اینکه از هایپر مارکتهای بزرگ انجام دهید از سوپرمارکتهای محلی انجام دهید، در فروشگاههای بزرگ شما با نگاه کردن و لمس کردن کالاهای بیشتر و جدید تمایل بیشتری به خرید پیدا میکنید و در بسیاری از مواقع خریدهایی انجام میدهید که به آن نیازی نداشتهاید.
اثر کالای مجانی: لیبلهایی مانند حراج، تخفیف استثنایی، خرید چند کالا و دریافت چند کالای دیگر در کنار آن میتواند شما را به اشتباه بیندازد. به طور مثال اگر قیمت یک کالا را از یک میلیون تومان به ۱.۲ میلیون تومان افزایش دهیم و بر روی آن تخفیف ۲۰۰ هزار تومانی قرار دهیم و فروش در مدت محدود را اعلام کنیم احتمال فروش افزایش پیدا میکند، لذا هر حراج و تخفیفی میتواند واقعی نباشد و اگر هم باشد شاید شما نیازی به آن کالا نداشته باشید و لذا در انتخابهای خود توجه بیشتری داشته باشید.
اثر قاب بندی: خطای چارچوب بندی یعنی دید ما از یک فضا، تحت تأثیر رسانه، خانواده، فرهنگ و سیاست قرار میگیرد و میتواند بر تصمیمات ما تأثیر گذار بگذارد. به طور مثال با اینکه مرگ و میر سالانه توسط سوانح با خودرو بسیار بیشتر از مرگ و میر توسط سوانح با هواپیما است، با این حال از آنجایی که پوشش رسانهای از سوانح با هواپیما بسیار بیشتر از سوانح با خودرو است، مردم از هواپیما بیشتر از خودرو ترس دارند. این موضوع در فضای تجارت و فروش محصولات نیز صدق میکند با ارائه نوع دیگری از ویژگیهای محصول بر انتخاب شما تأثیر میگذارند به طور مثال تصویر زیر برای تبلیغ ماست را نگاه کنید.
تصویر سمت راست میگوید که ۸۰ درصد بدون چربی است و تصویر سمت چپ میگوید که ۲۰ درصد چربی دارد. هر دو یکسان هستند اما اگر شما رژیم داشته باشید احتمال انتخاب گزینه سمت راست برای شما بیشتر است و لذا قاب بندی اطلاعات بر انتخاب شما تأثیر گذاشته است.
یا پزشکی را در نظر بگیرید که میخواهد ریسک یک عمل جراحی را برای بیمار خود توضیح دهد. وی میتواند این موضوع را در دو قالب مختلف مطرح نماید. اگر شما بیمار این پزشک بودید کدام نوع توضیح را میپسندیدید؟
الف. شانس زنده بودن شما در این عمل ۹۵ درصد است.
ب. احتمال مرگ شما در این عمل ۵ درصد است.
خطای لنگر اندازی: زمانی که «سوزن فکر» و تصمیمگیری فرد بر روی مورد خاصی «گیر» کند، تصمیمگیریها و قضاوتهای آتی وی در طی مقایسه موارد موجود با مورد یا موارد اولیه شکل میگیرند. یک طراح سوال میتواند از جهتگیریهای شناختی مغز افراد، در به دام انداختن آنها و کسب نتیجه دلخواه، کمال استفاده را ببرد.
سوگیری تعصب خوشبینی: نوعی سوگیری شناختی است که باعث میشود شخص به این باور برسد که احتمال کمی برای وی وجود دارد تا یک واقعه منفی را تجربه کند. افراد سیگاری زیادی را دیدهاید که احتمال ابتلاء به سرطان ریه خود را نسبت به سایر افراد سیگاری بسیار پایین تصور میکنند.
کسانی که ماسک نمیزنند هم فکر میکنند احتمال ابتلاء به کرونا و مرگ و میر آنها نسبت به سایر افراد کمتر است.
یا افرادی که در یک بازار مالی فعالیت میکنند، احتمال اینکه خودشان در معرض ورشکستگی یا زیان سنگین ببینید بسیار پایین برآورد میکنند. یعنی ما احتمال یک واقعه مثبت را نسبت به وقوع یک واقعه منفی یکسان میدانیم. به طور مثال احتمال اینکه یک فروشگاه تأسیس کنیم و مانند برخی دیگر از افراد پس از چند ماه ورشکسته شویم را بسیار پایین میدانیم، اگر بدانیم احتمال وقوع یک پیشامد منفی نیز مانند یک پیشامد مثبت است با مشورت و تحلیل بیشتری فعالیتهای خود را انجام میدهیم.
سوگیری رفتار تودهوار: تمایل ناخودآگاه به هم رأی شدن، هم فکر شدن و هم سو شدن با سایرین، به بیان ساده احتمال پذیرفتن آن چیزهایی که اغلب مردم پذیرفتهاند سادهتر است. به طور مثال ورود دسته جمعی مردم به بازار سرمایه در سال گذشته بسیاری از افراد را تحریک به ورود به این بازار کرد، این ورود بدون دانش و اطلاعات اکثر مردم منجر به یک زیان دسته جمعی بسیاری از افراد شد، برخی از افراد وارد بازار سرمایه شدند زیرا همه وارد شده بودند، وارد بازار رمز ارزها شدند چون همه وارد شده بودند.
اگر معیار انتخاب ما برای سرمایه گذاری عبارت همه انجام دادهاند و من هم انجام میدهم احتمال زیان بیشتر خواهد شد زیرا تحلیل جامعی صورت نگرفته است و ممکن است همه افراد ورود اشتباهی داشته باشند.
همیشه در انتخابهای خود و تصمیمهای اقتصادی خود سعی کنید در ابتدا احساسات خود را کنار بگذارید و منطقی به موضوع نگاه کنید. خریدهای خود را بر اساس نیازهای خود انجام دهید نه براساس احساسات زیرا اگر احساسات در مخارج انسان تأثیر گذار شود کالاهایی را خرید میکنید که به آنها احتیاجی ندارید و روزی شاید مجبور خواهید شد کالاهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.
نظر شما