به گزارش خبرنگار ایمنا، دستها و چهرههایشان نشانگر سالها تلاش برای آسایش خانواده است، پدرانی که محکمترین تکیهگاه خانواده و آغوش گرمشان در دنیا نظیر ندارد. استواری پدر را به کوه تشبیه میکنند، اما پدران از کوه هم محکمتر و استوارتر هستند، پیچ و خمهای زندگی و گردنههای سخت را با صبر و استقامت طی میکنند تا خانواده در آسایش و آرامش باشد، پدر محکمترین تکیهگاهها برای فرزندان است، پدری که با ایستادگی و تحمل مشکلات سعی میکند تا فرزندانش را با همراهی مادر پرورش دهد و سر و سامان بخشد.
پدران و مادران وقتی سن و سالشان بالا میرود، دلهایشان نازکتر میشود، گاهی با کوچکترین بیاحترامی دلشان ترک برمیدارد اما باز هم محبت و عشقشان را از فرزندان دریغ نمیکنند. همه توقع پدران، محبت از فرزندان است، این روزهایی که دغدغههای زیادی گریبانگیر انسانها شده است، محبت کردن کار سختی نیست، دلشان را با واژههای عاشقانه پدر و فرزندی میتوان شاد کرد. پس کدام روز شایستهتر از روز ولادت امیرالمومنین (ع) برای بزرگداشت مقام پدر است.
نام پدر و خاطرههای قدیمی
یکی از مغازهدارهای قدیمی خیابان طالقانی میگوید: پدر پدر است و تاج سر. او به تو میگوید که تو کیستی و باید چگونه در برابر شرایط زندگی تاب بیاوری. پیرمرد که هفتادساله به نظر میرسد، با خندهای بر لب، طاقچهای را در مغازهاش نشان میدهد و میگوید: چهار یا پنج ساله بودم که پدرم مرا بغل کرد و در این طاقچه گذاشت و گفت که اگر کفاشی را دوست دارم و از چرم و میخ و چکش خوشت میآید، اینجا همانجایی است که باید همه عمرت را کار کنم. بعد راسته بازار را نشانم داد و گفت: اینها هم شغلهای دیگری است که میتوانی داشته باشی پسرم. حالا خودت ببین از چه چیزی خوشت میآید، خدا بیامرزد اموات شما را، فقط ای کاش اجازه داده بود درس بخوانم خوب، گاهی هم اینطور میشود.
پیشتر که میروم، در پارک هشت بهشت سه جوان درباره پدرهایشان میگویند: وقتی که من در خواب هستم میرود و وقتی من در خواب هستم میآید و دستهایش همیشه پر است، حتی وقتی چیزی ندارد، تصور زندگی بدون پدر، هولناک است. نمیشود آدم صبح چشمهایش را باز کند و ببیند جای پدرش خالی است. او، هنوز هم به رسم همیشگی مشکلات زندگی را یک به یک برای ما به شکلات تبدیل میکند، بنابراین تکیهگاه محکمی است که حتی نام او نیز میتواند برای یک عمر آدم را سرپا نگه دارد.
یکی دیگر از این جوانها میگوید: دستِ پدر گاهی خالی است و شاید شانههایش بلرزد، اما او مرد پرعطوفتی است که نمیخواهد غم و ناتوانیاش را دیگران ببینند، او رگ و ریشه هر آدمی است. پدر، مردی است که رگ و ریشه هر آدمی روی زمین است و تو زیر سایه این درخت، در دامان مادر پرورده میشوی.
پدرهای قدیمی و پدرهای همراه امروزی
مادر پیری از پدرهای قدیم میگوید: پدرهای قدیمی بداخلاق بودند اما هیبتی داشتند که نمیتوانستی توی چشمهایشان نگاه کنی، به همه چیز از اسلام و قرآن و خانواده تا زندگی شخصی و خانوادگی پایبند بودند و نمیتوانستی حرفی روی حرفشان بزنی اما دل خانواده را گرم نگه میداشتند و اجازه نمیدادند که فرزندانشان در سختی تنها بمانند. سنی از او گذشته و یادِ پدر چشمهای کم سویش را منور میکند. یاد مردی قدیمی که به قول او بداخلاق بود اما نمیگذاشت خانواده در سختی و تنهایی بماند.
دو دختر دانشجویی که اصفهانی هم نیستند، از پدرهایشان میگویند: پدرهای امروزی با پدربزرگهای ما تفاوت فراوانی دارند. شبیه آن مردهای قدیمی نیستند، با آدم همراهی دارند و سعی میکنند که تو متحمل کمترین آسیب در زندگی شوی.
پدر حافظ خانواده، نگهبان خانواده، نانآور خانواده
احمد پدرام، روانشناس و مشاور خانواده در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، پیرامون نقش پدر در خانواده ایرانی، اظهار میکند: از زمان ایران باستان و زرتشت، نقش مرد در خانواده ایرانی به گونهای روشن مشخص بوده است و البته در طول تاریخ تکامل بشر نیز از انسان غارنشین به این سو، همواره نقش مرد به عنوان حافظ خانواده، نگهبان خانواده و نانآور خانواده کاملاً بارز بوده است، به همین خاطر، همواره برآوردن نیازهای معیشتی و امنیتی خانواده بر عهده مرد بوده است.
وی میافزاید: به این دلیل، دوست داشته شدن مرد در میان ایرانیان مورد توجه ویژه قرار داشته است، زیرا اصولاً مرد در خانواده ایرانی به عنوان مرجع قدرت و دانایی و توانایی و اجتماعی بودن شناخته میشود و به دلیل اینکه چنین امتیازاتی میتواند کانون خانواده را گرم نگاه دارد، مورد احترام واقع میشود.
این روانشناس ادامه میدهد: البته اینجا نکته قابل تأملی وجود دارد و آن اینکه وجود دانایی و توانایی در مرد به این خاطر بوده است که مرد در خانواده سنتی، روابط اجتماعی و تعامل بیشتری داشته است ولی هم اکنون خانمها نیز با پیشرفت در عرصههای اجتماعی، بیش از ۱۵۰ سال است که در جهان موقعیت ویژهای دارند.
پدر دنیا را به تو نشان میدهد
وی ادامه میدهد: این تغییرات، نکات مثبتی را به دنبال داشته است، به ویژه در مورد فشارهای مردانهای که همه مسئولیتهای خانواده را صرفاً برعهده مرد میگذاشت. اکنون این فشارها در میان زن و مرد تقسیم شده است، توانایی منحصر به فرد زنان هم در گذشته، آنگونه که باید به آن توجه نشده بود و یا محیط آنها را سرکوب کرده است اما با صنعتی شدن جهان، زن و مرد همراه یکدیگر فعالیت میکنند.
پدرام میافزاید: خانواده ایرانی به پدر ایرانی وابسته است و این محاسنی دارد که باید ارزشهای فرهنگی خودمان را نیز درنظر داشته باشیم، ما شرقیها و به طور کلی مردم آسیا و به ویژه ایرانیان، پدر را نماد قدرت، مهربانی و اقتدار میدانیم و پدرها معمولاً خانواده دوست هستند.
وی میگوید: عبارتی هست که میگوید زن فرزند را به دنیا میآورد و مرد یا پدر دنیا را به فرزند نشان میدهد. میتوان استنباط کرد که تربیت فرزند، کار پدر است و اصول مراقبت از خود، اصول اجتماعی شدن و شکوفایی رشد عاطفی و معنوی را پدر به خانواده میآموزد و حتی وقتی هم که نیست، نقش او وجود دارد، به عنوان مثال، مادر به فرزندانش میگوید پدرتان در مورد این موضوع یا موضوعی دیگر چنین گفته است و به این شکل رهنمودها از طریق پدر به مادر و از مادر به فرزندان ابلاغ میشود.
این روانشناس ادامه میدهد: اما این پدر قدرتمند، این پدر مهربان که برای خانواده عشق و امنیت را به ارمغان میآورد، سالها است که در کشور ما گرفتار غم نان بوده و شانه اش زیر فشارهای اقتصادی خم شده است و متأسفانه دلش از غم برخی ناعدالتی های اجتماعی و نابرابریها که جزو مطالبات خانوادهها بوده پر است.
وی ادامه میدهد: پدر امروز شاید به دلیل مشکلات اقتصادی شکسته و شرمسار باشد اما ناتوان نیست و اینها سختیها و فراز و نشیبهای زندگی است. گاهی به جای اینکه در این مناسبتها زندگی را پر از زر و زیور کنیم یا هدیه بخریم، باید شرایط موجود را درک کنیم. برخی از پدرها دغدغه زندگی دارند و نباید با درخواستهای بیهوده به آنها فشار آورد.
تجملات روی رویدادهای مناسبتی سایه افکنده است
پدرام تصریح میکند: تجملات باعث این شده است که در مناسبتها موارد مهمی را از دست بدهیم و به آنها توجه نکنیم. ما مناسبتها را برای این احیا و پاسداری میکنیم که ببینیم از سال گذشته تاکنون چه رشد معنوی و روحی در روند تربیت و مراقبت از خودمان داشته ایم، اما متأسفانه گرامیداشت این مناسبتها جای خود را به مهمانی و شبگردی و رستوران رفتن و خرجهای غیرضروری داده است.
وی اظهار میکند: متأسفانه برآوری این هزینهها نیز در کشور ما دشوار است و چشم و همچشمی ها باعث شده است که برخی ناچار به تحمل این شرایط شوند. برخی از یک هفته پیش از فرا رسیدن روز زن یا روز مرد، با دغدغه و نگرانی هدیههایی تهیه میکنند و تا یک هفته بعد از آن نیز دلخوریهایی وجود دارد که مثلاً چرا اول از همه به پدر خودت و بعد از آن به پدر من هدیه دادی در حالی که مناسبتها نباید زمینه دلخوری باشد.
این روانشناس میافزاید: اینگونه است که چراییهای زیادی در برخی خانوادهها به وجود میآید که "چرا روز زن یا مرد را فراموش کردی؟ " "چرا تبریک نگفتی؟ " و چراهای فراوان دیگری که موجبات دلخوری افراد را به وجود میآورد، در حالی که هدف هر جامعهای از پاسداشت چنین روزهایی، عمدتاً برآوردن نیازهای مادی نیست.
وی خاطرنشان میکند: بنابراین بهتر است به جای اینکه رنج این تشریفات را بر خود هموار کنیم، این روز و روزهای مشابه را شروعی برای خودشناسی بدانیم و به فرزندانمان نشان دهیم که امروز روز مرد است و من رفتار مردانه ای از خود نشان خواهم داد و به مادرتان کمک میکنم یا قول میدهم که کمک و همکاری بیشتری در خانواده داشته باشم.
زندگی برای پدرها سخت شده، آنها را درک کنیم
پدرام میافزاید: فرزندان باید پدر و مادرها و حد توانایی آنها را بشناسند، این روزها زندگی برای پدرها خیلی سخت شده است. داشتن یک فرزند در مدرسه، یا مهدکودکی که غیردولتی است یا داشتن فرزند دانشگاهی، هزینه زیادی دارد و پدر نمیتواند تنها با حقوق اداره کار نیازهای خانواده و فرزندان را برآورده کند.
وی ادامه میدهد: برخی از این پدرها خودشان دهه شصتی هستند و از توان مالی خوبی برخوردار نیستند، چگونه میتوانند با این دستمزد زندگی کنند؟ بنابراین از فرزندان و حتی از خود والدین انتظار داریم که در تربیت فرزندان، بحث آشنایی با اقتصاد را نه با ناامید کردن آنها بلکه با داشتن یک روش درست اقتصادی آموزش دهند تا هزینههای زندگی را به ویژه در این مناسبتها تعدیل و مدیریت کنند.
کوهسار بلند پربرفی به نام پدر
حجتالاسلام والمسلمین مهدی گرجی استاد حوزه و دانشگاه نیز در گفتوگو با خبرنگار ایمنا پیرامون نقش تربیتی و جایگاه پدر در اسلام، اظهار میکند: قرآن میفرماید «الرجال قوامون علی النساء» قوام به معنای تکیهگاه است. وقتی نهالی را میکارند، در کنار آن چوب یا میلهای میگذارند که آن نهال خوب رشد کند، مرد یا پدر نیز چنین نقشی در زندگی همسر و فرزندان خود دارد.
وی میافزاید: به قول شهید مطهری، پدر مانند کوهسار بلند برفی است که در زمستان برف و باران بر آن مینشیند و در طول سال، این ذخیره آب شده و به چشمه جاری میشود، چشمه هم مادر است، توجه و محبتی که پدر به مادر دارد، باعث میشود تا از این چشمه، آب به گلها و گیاهان برسد.
این کارشناس مذهبی و استاد حوزه ادامه میدهد: گلها و گیاهان همان فرزندان هستند. در روایت آمده است: مرد، مدیر خانواده است، یعنی آقای خانه است و زن، مدیر خانه است. این جایگاهها باید مشخص شود تا وظایف آنها نیز به منصه ظهور برسد و بر همه افراد خانواده مشخص شود.
قداست از آن مادر و قدرت از آن پدر است
وی خاطرنشان میکند: چنانچه بخواهیم تشبیهی داشته باشیم، این موضوع مثل مدرسه میماند، در این مدرسه، یک مدیر وجود دارد که مدیر تمام مدرسه است و یک مدیر کلاس هست، که او مادر است، بالاترین جایگاه در آن مدرسه متعلق به مدیر است که مقام پدر را دارد اما بیشترین قداست متعلق به مدیر کلاس است، مدیر کلاس هم اینجا مادر خانواده است.
حجتالاسلام گرجی ادامه میدهد: در خانواده نیز مادر بیشترین قداست را دارد ولی پدر، بیشترین قدرت و جایگاه را دارد. به همین خاطر، باید به این نکته توجه داشته باشیم که در تمام مجموعهها جایگاهها مشخص شده است. در خانواده نیز باید جایگاه مشخص باشد، بر این اساس، در خانواده هم جایگاه فرزندان به ترتیب به دنیا آمدن مشخص شده و باید رعایت شود.
وی تصریح میکند: در روایت آمده است که جایگاه هر فرزندی از بعدی بالاتر است، یعنی فرزندان نیز، ولو اینکه چندقلو باشند جایگاههای مشخصی دارند تا به این واسطه با یکدیگر درگیر نشوند. شهید مطهری تعبیر دیگری نیز در این زمینه دارند، ایشان میفرمایند: "پدر مانند یک سد آب است که در پشت آن آب حجیمی جمع شده است. این آب، محبت و غرایز مادرانه است و سد، پدر" وجود این سد باعث میشود تا محبت مادری به صورت تعدیل شده به فرزندان برسد.
پدر تعدیل کننده محبت مادرانه
این روحانی ادامه میدهد: اگر این سد برداشته شود فرزندان دچار افراط محبت مادرانه میشوند و معمولاً در خانوادههایی که پدر نباشد و نقش خود را به درستی ایفا نکند، فرزندان دچار افراط محبت مادرانه میشوند. همچنان که آب زیاد ریشه گیاه را از بین میبرد، محبت زیاد نیز فرزندان را نابود میکند. محبت باید در حدی باشد که از سویی مانع رشد فرزندان نشود و از سوی دیگر موجبات انحراف آنها را به وجود نیاورد.
حجتالاسلام گرجی تصریح میکند: در حدیث شریف کسا، حضرت زهرا (س) هفتاد درس به ما میآموزند. یکی از آنها این است که وقتی میخواهند بگویند فرزندانم آمدند، میفرمایند فرزندم حسن آمد یا فرزندم حسین آمد، توجه کنید که با لحنی مادرانه و بسیار عاطفی این خبر را بیان میکنند، ولی وقتی میخواهند بگویند پدرم آمد، میگویند پدرم، رسول خدا تشریف آورند. لقب به کار میبرند و لقب، برای تکریم به کار برده میشود.
وی اظهار میکند: خداوند میفرماید «واحفض لهما جناح الذل» یک پرنده وقتی میخواهد به سوی آسمان پرواز کند، به تناوب بال میزند و به بالا میرود. من و شما نیز علم و قدرتی داریم و با این علم و قدرت پرواز میکنیم ولی وقتی پرنده قصد فرود دارد، بالهایش را جمع میکند.
در برابر والدین خاکسار باش
وی میافزاید: میبینید که زمان بالا رفتن آن پرنده بسیار زیاد بوده و زمان پایین آمدنش بسیار کم. به همین خاطر است که قرآن میفرماید: «واحفض لهما جناح الذل». یعنی بالهای ذلت خود را بگستران. یعنی خودت را در برابر والدین خاکسار نگهدار تا خداوند تو را به درجات بالا برساند.
حجتالاسلام گرجی ادامه میدهد: بنابراین توجه داشته باشید به هنگامهای که شهید حججی (ره) پای پدر و مادر را بوسیدند یا شهید حاج قاسم سلیمانی پدرشان را بر دوش میگرفتند و به روضه حضرت زهرا میبردند یا از کفِ پا تا فرق سر مادرشان را میبوسیدند. بنابراین این جایگاهها در خانواده باید رعایت شود.
این کارشناس مذهبی اظهار میکند: اینگونه است که خداوند به زندگی جوانان برکت میدهد و آنها را به حال خود رها نمیکند، اما وقتی آن جایگاهها حفظ نشود به ویژه هنگامی که والدین به پیری می رسند، اوضاع بر وفق مراد پیش نمیرود. میفرماید: حرمت پیران نگهدار ای پسر / تا نگردد طول عمرت مختصر. آنها وقتی پیر میشوند، شکنندهتر میشوند و این وظیفه فرزندان است که مراقب آنها باشند.
وی با تاکید بر حفظ حرمت والدین، تصریح میکند: بنابراین باید سعی کنیم تا حرمت والدین را نگاه داریم. "قدر آئینه بدانیم چو هست، نه در آن وقت که افتاد و شکست" یعنی دیگر حسرت و زاری در آن زمان فایدهای ندارد، نعمت والدین و به ویژه پدر، نعمتی است که خداوند یک بار به آدمی می بخشد و بعد هم از او گرفته میشود. پس اینگونه نباشد که عمری حسرت برای فرزندان باقی بماند.
نظر شما