به گزارش خبرنگار ایمنا، نخستین نشست از سلسله نشستهای «بهدُرود روشنی» که به همت مرکز آفرینشهای ادبی قلمستان و سازمان فرهنگی، اجتماعی، ورزشی شهرداری اصفهان و به منظور گرامیداشت یاد و خاطره بزرگان ادبی برگزار میشود، با مراسم یادبودی برای زندهیاد بهمن رافعی و با حضور خانواده این استاد بزرگ ادبیات، دوستان نزدیک او و اهالی شعر و ادب در سالن کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد.
رافعی در همه قالبهای شعر موفق بود
در این مراسم محمد مستقیمی، از دوستان استاد بهمن رافعی اظهار کرد: سال ۱۳۴۶ در ۱۶ سالگی در یزد، نخستین شعر بهمن رافعی را که یک چهارپاره بود در مجله جوانان دیدم و به دلیل حسی که فضای آن شعر برای من ایجاد کرده بود آن را تا اکنون به یاد دارم. سال ۱۳۶۵ که از نزدیک در اصفهان با استاد رافعی آشنا شدم بلافاصله بند اول همان شعر را برای او خواندم، بسیار شگفتزده شد و همین برخورد، شروع دوستی عمیق ما با یکدیگر بود.
وی افزود: بهمن رافعی استادی دوستداشتنی بود و سخنانش همواره با کنایاتی آمیخته بود که در همان برخورد اول مخاطب را شیفته خود میساخت. او بیشتر غزل میسرود، اما نه تنها در غزل بلکه در سرودن شعر در همه قالبها موفق بوده است هرچند که مثنویهای رافعی برای شناخت شعر او از دیگر قالبها گویاتر است. او حتی در بهکارگیری گویش شعر مانند دیگران عمل نمیکرد و اغلب اشعار رافعی گویشی، طنز و فکاهه و گاهی هجو و حتی طنز نیز دارد. رافعی در سرودن شعر نو نیز مسلط بود و قیدوبندهای قالبهای کلاسیک را چندان مزاحم نمیدید و اطمینان داشت که از پس آنها برمیآید.
هنر تو شعر است
آرزو رافعی، فرزند استاد بهمن رافعی نیز به بیان خاطرهای از زندگی پدرش پرداخت. وی گفت: پدرم تعریف میکرد زمانی که در شهرکرد درس میداد، یک ویولن خرید و تا چند روز از خریدن ویولن خوشحال بود، اما زمانی که به صفحهای از استاد پرویز یاحقی گوش میدهد در یک تصمیم ناگهانی ویولن را میشکند و آن را آتش میزند. مدتی بعد در دورهمی که با دوستان خود داشته است جناب یاحقی را ملاقات کرده و داستان شکستن ویولن را برای ایشان بازگو میکند. یاحقی میگوید: «اگر این کار را نمیکردی شاعر نبودی. هرکسی برای هنری آفریدهشده و هنر تو شعر است.»
سالهای ابری، تنها کتاب رافعی به گویش محلی
در ادامه این نشست، مهرداد افضلی از شاگردان بهمن رافعی، با اشاره به گویش محلی استاد رافعی در برخی از شعرهای او، تصریح کرد: در شعرهای استاد بهمن رافعی آشکار است که او تا چه اندازه بر واژگان و اصطلاحات و زبان زادگاهش مسلط و از تغییر و تحولات کلمات آگاه است و میداند که چگونه رنج مردم را در اشعار خود استفاده کند. «سالهای ابری» تنها کتاب شعر استاد رافعی به گویش محلی است که در آن با زبانی استعاری به دغدغههای خود و نفی فاصله طبقاتی میپردازد.
جریان سازی بهمن رافعی در ادبیات برای زنان
مرضیه گلابگیر، رئیس مرکز خانه خورشید اصفهان و از شاگردان استاد بهمن رافعی نیز با اشاره به آغاز آشنایی خود با استاد بهمن رافعی در انجمن جوانه، اظهار کرد: استاد رافعی در ادبیات برای زنان جریانسازی کرد. زنان بسیاری را میشناسم که در کلاسهای استاد شرکت میکردند و اکنون شاعر و نویسنده شدهاند و یا فعال اجتماعی. او در کلاسهای خود بیشتر وقت خود را به حرف زدن با شاگردانش اختصاص میداد تا ما را از فضای سنتی جامعه خود جدا کند و با شخصیت واقعی خود روبهرو شویم.
به گزارش ایمنا، بهمن رافعی بروجنی، در مردادماه سال ۱۳۱۵ در بروجن متولد شد و در خانوادهای باسواد و اهلقلم پرورش پیدا کرد. رافعی نخستین جرقه علاقه به ادبیات در زندگی خود را متأثر از تربیت پدر و مادر و شاهنامهخوانی شبانه همراه با آنها میدانست. استاد بهمن رافعی، پس از فارغالتحصیلی از دانشسرای عمومی، شغل معلمی را انتخاب کرد و همزمان اولین کتاب شعر خود به نام «گلزار جاوید» را نوشت. چند سال بعد برای تدریس به اصفهان آمد، اما علاوه بر تدریس، تحصیل در رشته ادبیات دانشگاه اصفهان را آغاز کرد. استاد رافعی پس از بازنشستگی، به تدریس فیلمنامهنویسی در انجمن سینمای جوان و داستاننویسی در حوزههای هنری و شعر در انجمن ادبی جوان آموزش پرورش پرداخت و در انتشار مجله ادبی «جوانه» (از انتشارات انجمن ادبی جوان) نقش بسیار مهمی داشت.
بهمن رافعی بروجنی در ۲۲ آذرماه سال ۱۴۰۰ براثر سکته مغزی درگذشت.
این بیت آشنا، سروده بهمن رافعی است:
«از دست عزیزان چه بگویم گلهای نیست
گر هم گلهای هست دگر حوصلهای نیست»
نظر شما