به گزارش خبرنگار ایمنا، بازار هنری عرضهای است که خریدار بهصورتمستقیم یا با استفاده از واسطه برای به دست آوردن اثری هنری اقدام میکند که آن اثر هنری بهدلیل ویژگیهای خاص خود بهصورت انبوه تولید نشده است. بازارهای مختلفی برای عرضه آثار هنری وجود دارد؛ گالریها، مجموعهداران، علاقهمندانی که براساس ذوق خود به حضور آثار هنری در خانههایشان باور دارند، سازمانهای مختلف دولتی و خصوصی، سوداگران و البته حراجیها، جزو مهمترین بازارهای هنری بهشمار میروند.
پیشینه حراجیهای آثار تاریخی و هنری به بیش از دو هزار سال میرسد؛ هر چند تا قبل از قرن هفدهم میلادی خریداران این آثار، درباریان بودهاند. تحولات قرن هفده و هجدهم موجب شد که این انحصار از طبقه اشراف خارج شود و آثار هنری، خریداران گستردهتری پیدا کند که در ادامه نیز حراجیهای عمومی برگزار و بزرگترین حراجی آثار هنری دنیا مانند ساتبیز، کریستیز، فیلیپس و بسیاری دیگر از حراجیهای شناختهشده آثار هنری در جهان ایجاد شد.
دلایل مختلفی در برگزاری یک حراجی وجود دارد که یکی از آنها مؤثر نبودنِ شیوههای مؤثر قیمتگذاری در بازارهای ارائهکننده آثار هنری است؛ ضمن اینکه سازوکار بازار آثار هنری در هر کشوری متفاوت است و این موضوع به شرایط تولیدکنندگان و شیوه درآمدزایی آنها بستگی بسیاری دارد. همچنین موضوعهایی مانند چگونگی قیمتگذاری آثار هنری و میزان اثرگذاری، جایگاه اثر هنری در سبد خرید فرهنگی، خرید آثار هنری توسط سازمانهای مختلف دولتی و خصوصی و سطح خرید آنها، نحوه عملکرد مجموعهداران در خرید آثار هنری، موضوع پرداخت بیمه هنرمندان، نقش واسطهها و بسیاری مباحث دیگر در روش بازار هنری کشورها اثرگذار است.
در این میان، نقص مدیریتی و فقدان برنامهریزی صحیح در ایران در زمینه بهرهمندی از اساتید رشتههای مختلف هنری، عدم توجه به معیشت هنرمندان، عدم خرید آثار هنری هنرمندان از سوی سازمانها، فعالیت سطحی گالریها و بیتوجهی آنها به موضوع فروش اثر هنری، نبودن دوسالانهها و رویدادهای فرهنگی جدی در ایران، مشکلات اقتصادی عدیده میان مردم و قرارنگرفتن اثر هنری در سبد خرید فرهنگی آنها، عدم تبلیغ هنر در میان عامه مردم و البته فقدان فرهنگسازی در جامعه درباره گرایش به هنر و بسیاری کمبودهای دیگر، موجب میشود نویسنده این یادداشت برگزاری حراجی آثار هنری در اصفهان را نفی نکند و درعینحال بر این باور نیز است که نباید از حراجی، انتظار یک حرکت هنری را داشت؛ زیرا آنچه در مرحله نخست از یک حراجی دریافت میشود، گردش مالی است که بیش از گردش فرهنگی در یک حراجی قابل درک است، همانطورکه برگزارکنندگان حراجی آثار هنری بیش از آنکه کارشناس فرهنگی باشند، کارشناسان اقتصادی یا اقتصاد هنر هستند. نویسنده این یادداشت با این وجود به برگزاری یک حراجی سالم، شفاف و قانونمند تأکید دارد؛ موضوعی که میتوان با تغییر سازوکار در برگزاری حراجیها به آن امید داشت.
از سوی دیگر اثر هنری در ایرانِ امروز، کالایی لوکس و منحصر به قشری خاص به شمار میرود که در سبد خرید هر خانوادهای حضور ندارد. البته برای خلق آن نیز وقت، هزینه و انرژی زیادی صرف میشود؛ اما برگزاری حراجی با سازوکار کنونی، عاملی برای افزایش فاصله عامه مردم از آثار هنری شده و بر قیمت این کالای لوکس نیز افزوده شده و تعداد خریداران آن در بازارهای عمومی هنر و نه حراجیها نیز کمتر میشود درحالیکه قیمت آثار فروش رفته در یک حراجی استثنا است و نباید معیار قیمتگذاری برای خریدوفروش آثار هنری در سایر بازارهای هنری قرار بگیرد.
اصولاً حراجیها راهی ساده برای خرید یک اثر از هنرمند را فراهم میکند؛ اما بهجای ارزشگذاریِ توافقیِ فعالیتهای هنری که بهطورمعمول در سایر فضاها اتفاق میافتد، حراجی از موضوع رقابت برای دستیابی به بالاترین قیمتها بهره میبرند. درعینحال قیمتگذاریها، سازوکار فروش و خریداران آثار نیز مبهم و غیرشفاف است. همچنین هنرمندانی که آثار آنها که به حراجی راه نمییابد یا راه مییابد اما به فروش نمیرود، کنار گذاشته میشوند. بعضی نیز با فروش میلیونی و میلیاردی آثار خود در حراجی، دچار سوءتفاهم و توهم برتری میشوند؛ بهاینترتیب هنرمندانی بهاصطلاح «حراج رو» به وجود میآیند و هنرمندان دیگر که شانس حضور در حراجی را ندارند و مورد تأیید حراجگذار نیستند، از این دایره حذف میشوند.
در ایران بهطور کامل نمیتوان حراجی آثار هنری را بهعنوان فرصتی برای احیای اقتصاد هنر نامید؛ زیرا سابقه حراجی تهران نشان میدهد که همواره با موضوعهایی مانند ایجاد اختلال در نظم بازار هنر، حضور واسطهها (دلالها) و قدرتگرفتن آنها، بهرهمندی از رانت، جایگزینی هنر بازاری بهجای هنر فاخر و آشنابازی و بردهکردن هنرمندان مواجه بوده است. ازاینرو لازم است حراجی اصفهان رویکرد تغییر در شیوهها و سازوکار را مورد توجه قرار دهد. اما اگر حتی حراجی را دلالی بنامیم، مگر در کشور ما و در حوزه خریدوفروش هر کالای تجاری و بازاری، دلالی صورت نمیگیرد؟ جمعهبازار، شنبهبازار، یکشنبهبازار و مانند اینها نیز نوعی حراجی است؛ آنها در شکل «سنتی» و حراجی شکل «جدید» آن است. بگذریم از ماجرای بورس، دلار و بسیاری از خریدوفروشهایی که طی سالهای اخیر بهصورت غیرشفاف به عرضهای برای قدرت گرفت دلالها تبدیلشده است.
ازاینرو نفس برگزاری حراجی در اصفهان را نباید نفی و نهی کرد. باید تلاش کرد تا اصفهان در دوره معاصر نیز جایگاه خود را بهعنوان هنر تثبیت کند و اگر قرار است نمایشگاه دائمی آثار هنری در کشور برگزار شود در اصفهان باشد و حتی اگر قرار به برگزاری حراج باشد، آن هم در اصفهان برگزار شود. با این حال، موضوع این است که ماهیت سالم یک حراجی مورد تأکید نویسنده این یادداشت است که عملی شدن چنین خواستهای به تغییر در سازوکار برگزاری حراجیها نیاز دارد. با این تفاسیر، باید اذعان کرد که اگر آثار هنرمندان از سوی موزهها برای نمایش عمومی خریداری شود، بخشی از سرمایه فرهنگی یک ملت خواهد بود. این در حالی است که در اصفهان موزه شایستهای برای نمایش آثار هنری وجود ندارد، هیچ سازمانی حاضر به خرید آثار هنری هنرمندان نیست، روی میز هیچ مسئولی اثر هنری دیده نمیشود، آثار هنری فاخر در معرض دید عموم مردم قرار نمیگیرد و درمجموع مسئولان به هنر کمتوجه هستند؛ لذا حراجی راهی برای ایجاد انگیزه در بین هنرمندان است که همچنان بتوانند بسازند و بپردازند.
در بخش دیگر این یادداشت به برخی مسائل ایجاد شده در نخستین حراج آثار هنر کلاسیک ایران در اصفهان اشاره میشود:
۱. در سالن برگزاری حراجی اصفهان حتی نوزاد شیرخواره نیز حضور داشت و بسیاری از افراد بدون ثبتنام به سالن وارد شدند! درحالی که از ابتدا برای ورود به حراجی آثار هنری کلاسیک ایران در اصفهان نام نویسی انجام شده بود و ورود به سالن حراجی باید با ارائه کارت و تایید آن انجام میشد که در این مورد روابط بر ضوابط مقدم بود.
۲. شرط دیگر این بود که «فروشنده یا صاحب اثر مجاز به شرکت در حراج نیست»، اما باتوجه به مبهم و غیرشفاف بودن سازوکار این حراجی و مشخص نبودن خریداران، نمی توان یقین داشت که فروشندگان و یا صاحبان آثار در حراجی حضور نداشتهاند.
۳. شرط دیگر چنین درجشده بود که «برای هر اثر یک قیمت پایه تعیین میشود که از رقم پایه آغازشده و به ترتیب تا ۱۰۰ میلیون تومان هر بار پنج میلیون تومان افزایش، از مبلغ ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان هر بار ۱۰ میلیون تومان افزایش، از مبلغ ۲۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان هر بار ۲۰ میلیون تومان افزایش، از مبلغ یک میلیاردتا پنج میلیارد تومان هر بار ۲۰۰ میلیون تومان افزایش و از مبلغ پنج میلیارد تومان به بالا هر بار ۵۰۰ میلیون تومان افزایش خواهد یافت.» در اجرای این شرط نیز در حراجی اصفهان هرجومرج دیده میشد و خریداران یا واسطههای غیرحرفهای در هر بار افزایش، رقمهای غیرمجازی برای افزایش پیشنهاد میدادند. از سوی دیگر اثری از حراج خارج میشد و سپس خریدار اعلام میکرد که با هنرمند توافق کرده است و مبلغ را گاه تا صد میلیون و حتی بیشتر کاهش میداد! این موضوع اگرچه بهصورت توافق با هنرمند انجام میشد، اما صورت زیبایی نداشت؛ ضمن اینکه تصور کنید وقتی یک زمین در بنگاه معاملات ملکی معامله میشود، فروشنده تحت هیچ شرایطی حاضر به کاهش قیمت نیست؛ چه رسد به صد میلیون تومان! پس چگونه است که در مدت کمتر از یک دقیقه توافقی بین خریدار و فروشندهی اثر هنری حاصل میشود آنهم با کاهش صد میلیون تومان و بلکه بیشتر!
۴. موضوع دیگر این است که هر حراجی در دنیا آثاری را انتخاب میکند که پیش از برگزاری، از داشتن بازار و حضور خریداران علاقهمند اطمینان حاصل کرده باشد. این در حالی بود که برای بسیاری از آثار ارائهشده در حراجی اصفهان، خریداری وجود نداشت. از سوی دیگر، حراج محل ارائه آثاری است که به دلیل خاص بودن در گالریها وجود ندارد و چون مشتریان زیادی دارد به حراج واردشده و روی آن مزایده انجام میشود؛ بنابراین در حراجی روی یک اثر هنری رقابت وجود دارد. این در حالی است که در حراجی اصفهان بهجز چند اثر، رقابتی بین خریداران وجود نداشت.
۵. نکته دیگر این است که حراجی محل کشف استعداد نیست و آثاری که در حراجی ارائه میشود، از قبل بازار خود را داشتهاند؛ اما در برخی آثار ارائهشده در حراجی اصفهان مشهود بود که حضور آن اثر با هدف معرفی هنرمند یا هنرمندانی خاص به بازار حراجیها انجام شده است.
۶. مسئله دیگر این است که خریداران آثار ارائه شده در حراجی اصفهان، خریدار حرفهای آثار هنری نبودند، ؛ زیرا برخی از آثارِ دارای ارزش در این حراجی به فروش نرسید؛ درحالیکه در برابر آثار خریداری مشابه خود ارزش هنری و تاریخی بسیار بالاتری داشتند، ازجمله اثری از استاد «محمدتقی ذوفن» با خط استاد حبیب الله فضایلی با ۱۰۳۵ مثقال نقره! و در مقابل، آثاری خریداری شد که در سطح پایینتری از چنین اثری قرار داشت. همچنین برخی از آثار ارزشمند به دلیل عدمآگاهی رضا رشیدپور، مجری این حراجی، بهسرعت از گردونه حراج خارج میشد؛ درحالیکه رشیدپور درباره برخی از آثار از اغراق بسیاری برای نشان دادن ارزش آن اثر استفاده میکرد. البته این اغراق و اصرار او به معنای آگاهی این مجری از ارزش تاریخی و هنری آن آثار نبود، بلکه این موضوع را به ذهن متبادر میکرد که قبل از برگزاری حراجی، درباره بعضی از آثار با وی صحبت بیشتری شده است. این در حالی است که بودند آثاری که فروش آنها میتوانست زندگی هنرمند و خانوادهای را که سالها در شرایط سخت اقتصادی به سر میبرد، هموارتر کند و فقط به اندک آگاهی رشیدپور نسبت به ارزش این آثار نیاز داشت.
۷. یکی از مسائل مورد بحث این است که در حراجی اصفهان، مالکیت حقوقی و حقیقی بسیاری از آثار ارائه شده مبهم و نامشخص بود. مالکیت برخی از آثار در اختیار هنرمندان خالق آنها بود که در قید حیات بودند. وراث هنرمندان نیز مالک برخی دیگر از آثار به شمار میرفتند؛ اما بسیاری از آثار مربوط به هنرمندانی بود که نه در قید حیات بودند و نه وارثی داشتند؛ ازاینرو مالکیت این آثار کاملاً مبهم بود. ضمن اینکه قیمتگذاریهای بهصورت کارشناسی شده انجام نشده نبود و موضوع چگونگی انتخاب آثار برای ارائه در این حراجی نیز مسئلهساز بوده است. چه معیاری برای انتخاب این آثار وجود داشته است؟ هیئت انتخاب شامل چه افرادی بوده است؟ قیمتگذاریها توسط چه کسانی انجامشده است؟ یکی دیگر از مباحث مهم در حراجی این است که در حراج رکورد زده میشود و اگر ارائه اثر هنرمندی در حراجی نتیجه مثبتی نداشته باشد، ممکن است تأثیر منفیِ آن در موقعیتهای دیگر باقی بماند و روی قیمتگذاریها و داشتن یا نداشتن خریدار برای آثار دیگر آن هنرمند نیز اثرگذار باشد.
۸. در حراجی آثار هنری کلاسیک ایران در اصفهان، خریداران مشخصی وجود نداشت و بخش عمده آثار توسط واسطههای تلفن به دست خریداری شد. خریداران باذوق و سرشناس اصفهان در این حراجی حضور نداشتند یا دعوت نشده بودند. همچنین بسیاری از افرادی که بهعنوان خریدار در حراجی حضور داشتند، حتی یکبار هم راکت خود را بالا نبردند. از سویی دیگر چندین بار اتفاق افتاد که راکتبهدستان، راکت را تا نیمه بالا آوردند اما اعلام کردند که منظورشان اعلام قیمت برای خرید نبود؛ درحالیکه در قوانین حراجی درصورتیکه هدفی برای ارائه قیمت در مورد یک اثر هنری وجود نداشته باشد، راکت نباید حتی تا نیمه بالا بیاید. ضمن اینکه گاه خریداران بهجای راکت، از دست خود برای ارائه قیمتهایی بهغیراز آنچه در روال حراجی وجود دارد استفاده میکردند و حتی بارها پیش آمد که اثر از حراجی خارج شد و خریدار سپس آن اثر را زیر قیمت خریداری کرد. نکته تأسفآور درباره یکی از خریداران راکت به دست که البته هیچگاه راکت خود را برای خرید بالا نیاورد، این بود که در ابتدای شروع حراجی، از لمپن فضای مجازی تقاضا کرد که عکس سلفی در کنار هم بگیرند و این نمونه روشنی از حضور خریداران غیرحرفهای در این حراجی بود.
۹. نکته قابلبحث دیگر این است که حراجی اصفهان مربوط به ارائه آثار هنری کلاسیک بود؛ درحالیکه اثر هنری مدرن نیز در آن حضور داشت.
۱۰. نکته آخر این است که در کتابچه خانه حراج «رخست» که در حراجی آثار کلاسیک ایران در اصفهان ارائه شد، نام ۵۹ اثر به حراج گذاشتهشده و مشخصات آنها نوشتهشده است. درباره اثری که در این حراجی با بالاترین قیمت نسبت به سایر به فروش رسید نیز چنین آمده است: «محمد زمان یا محمد زمانبنحاجییوسفقمی نقاش ایرانی اواخر دوره صفویه بود. وی نخستین نقاش ایرانی بود که از رنگ و روغن روی بوم برای ترسیم استفاده کرد و پیروانش پس از وی به این تکنیک روی آوردهاند؛ اما مهمترین وجه کار این هنرمند، پیشتازی وی در فرنگیسازی نگارگری است. ویژگی این سبک، استفاده تلفیقی از تکنیکهای نقاشی اروپایی ازجمله پرسپکتیو در عین استفاده از شاخصهای نقاشی کهن ایران است.»
این اثر در حراجی اصفهان با قیمت پنج میلیارد تومان به فروش رسید؛ درحالیکه قیمت پایه پنج و نیم تا هفت میلیارد تومان درجشده بود و حتی رشیدپور درباره این تابلو عنوان کرد که «این اثر در حراجی تهران زیر ۱۵ میلیارد تومان به فروش نمیرود!» حال، سوال این است که چرا ۱۵ میلیارد؟!
۱۱. اما نکته مهمتر این است که روی این تابلو چنین امضا شده است: «کمترین محمد زمان سنه ۱۱۹۰» که در این تاریخ، محمد زمان که از وی در این کتابچه بهتفصیل سخن به میان آمده در قید حیات نبوده و فاصله بین فردی که نام وی روی این تابلو آمده و فردی که نامش در کتابچه خانه حراج درجشده، یک قرن است! صفحه اینستاگرام خانه حراج «رخست» در پاسخ به این ابهام و در اقدامی تعجبآور این پست را منتشر کرد که «محمد زمان نقاش دوره زندیه و قاجار؛ متأسفانه خیلی از مخاطبان به دلیل عدم آگاهی این هنرمند را با محمد زمان دوران صفوی اشتباه گرفتند. لازم به ذکر است این هنرمند پیرو مکتب محمد زمان دوران صفوی است.» این در حالی است که خانه حراج «رخست» روی کتابچه معرفی آثار این حراجی در اصفهان و روی استیتمنت تابلو در زمان نمایش اثر در سالن فیروزه مهمانسرای عباسی به تعلق این تابلو به دوران صفویه تأکید کرده بود.
راستی کدامیک از شما «محمد زمان» دوران زندیه و قاجار را میشناسید؟!
شیرین مستغاثی، سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما