باید اتمسفر دنیای معاصر را به نقاشی قهوه‌خانه‌ای وارد کرد

نقاشی قهوه‌خانه‌ای، یکی از انواع نقاشی ایرانی و روایت‌گر رزم، بزم و مذهب بوده است. در کنار این سه موضوع، لزوم اجرای محتوای عرفانی، سیاسی، انتقادی، اجتماعی و حتی طنز حس می‌شود و می‌توان از محتوای ذهنی نقاشان و حتی مؤلفان و صاحبان اندیشه نیز در این حوزه بهره برد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، بنا به تعریفی که در بخشی از بیانیه انجمن نقاشان قهوه‌خانه‌ای آمده است: «نقاشی قهوه‌خانه‌ای، نوعی نقاشی سنتی ایرانی با کارکرد روایی و رویکردی نشانه‌شناختی در حوزه هنر عامه است که با محوریت نگارگری ایرانی و با دست‌مایه‌هایی از طبیعت‌سازی یا رئالیسم ایرانی و دستمایه‌های پریمی‌تیو یا بدوی‌گرایی یا خام‌دستی حاصل شده است.»

اکنون هنرمندان نقاشی قهوه‌خانه‌ای به انگشتان یک دست هم نمی‌رسند و از سویی دیگر این مکتب از نقاشی بیش از همه با محتوای رزمی، بزمی و مذهبی اجرا می‌شود اما لزوم پژوهش پیش از اجرا و ضرورت توجه به محتویات دیگری مانند مباحث عرفانی، سیاسی، انتقادی، اجتماعی و حتی طنز نیز در اجرای نقاشی قهوه‌خانه‌ای احساس می‌شود و به گفته مهدی طالعی‌نیا، محدود کردن جریان نقاشی قهوه‌خانه‌ای در دوره معاصر به سه محتوای رزمی و بزمی و مذهبی، یک آسیب تلقی می‌شود و باید اتمسفر دنیای معاصر را به نقاشی قهوه‌خانه‌ای وارد کرد.

وی معتقد است که «اگرچه نقاشی قهوه‌خانه‌ای کارکردی روایی است، اما رویکردی کاملاً نشانه شناختی دارد بنابراین در کنار محتواهای رزمی و بزمی و مذهبی، می‌توان از محتواهای ذهنی نقاشان و حتی مؤلفان و صاحبان اندیشه در این حوزه بهره برد.»

آنچه می‌خوانید گفت‌وگو با مهدی طالعی‌نیا، نقاش قهوه‌خانه‌ای و احیاگر هنر پرده‌کشی است.

آیا می‌توان گفت که نقاشی قهوه‌خانه‌ای به مینیاتور نزدیک است؟

اساساً نقاشی قهوه‌خانه‌ای نوعی نگارگری و مینیاتور است و نام دیگر آن نگارگریِ خیالی‌سازی یا نگارگریِ قهوه‌خانه‌ای است؛ بنابراین پارامترهای نگارگری مانند رنگ تخت، قلم‌گیری، پرسپکتیو تخت و رنگ‌های شفاف نیز در آن لحاظ می‌شود.

بین نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای که روی پرده کار می‌شوند با نوعی که روی تابلو کار می‌شوند چه تفاوتی وجود دارد؟

نقاشی قهوه‌خانه‌ای ازنظر محصول به دو نوع نقاشی قهوه‌خانه‌ای بر روی تابلو و نقاشی قهوه‌خانه‌ای بر روی پرده تقسیم می‌شود. تابلوها کوچک‌تر هستند و قصه‌های کمتری دارند، درحالی‌که پرده‌ها بزرگ‌تر و قصه‌های بسیاری دارند تا جایی که قصه‌های روی پرده به ۷۲ مجلس می‌رسد و حتی در پرده علوی که ما جدیداً آن را ابداع کردیم به ۱۱۰ مجلس نیز می‌رسد. پرده‌ها نیز چند نوع دارند که یکی از آن‌ها پرده‌های عاشورایی است، نوع بعدی پرده‌های درویشی و نوع دیگر نیز پرده‌های متفرقه هستند.

در نقاشی قهوه‌خانه‌ای، ابعاد یک پرده چه اندازه باید باشد؟

عرض پرده‌های درویشی یک و نیم متر و طول آن‌ها سه متر و چارک (سه متر و ۲۵ سانتی‌متر) است یا چهار متر یک چارک کم (سه متر و ۷۵ سانتی‌متر)، اما تابلوها ابعاد آزادی دارد.

مواد و ابزار خلق یک نقاشی قهوه‌خانه‌ای با گذشته تفاوت دارد یا همچنان از ابزار قدیم استفاده می‌شود؟

در قدیم مواد مورداستفاده در ساختمان مانند رنگ‌روغن ساختمانی یا مِل و سریشم بر روی پرده‌های نقاشی قهوه‌خانه‌ای به کار می‌رفت. من نیز با همان مواد سنتی کار می‌کنم، اما دوستان دیگر از مواد جدید استفاده می‌کنند.

از کدام مواد جدید استفاده می‌کنند؟

رنگ و روغن، رنگ‌های تیوپی، آکریلیک و بوم‌های معمولی.

تصاویر زنان نیز در نقاشی قهوه‌خانه‌ای وجود دارد؟

بله، مثلاً در پرده‌های درویشی که شخصیت اصلی، قمر منیر بنی‌هاشم (ع) است و دقیقاً پشت کمر حضرت عباس (ع) صورتِ رونمایی شده از یک زن زیبا را می‌بینیم که عروس حضرت علی‌اکبر (ع) و نصرانی است و نقال نیز می‌خواند که «این دختری که تاج نهاده به روی سر / نصرانی است عاشق رعنای کربلاست.»

خانم‌های دیگر نیز در نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای حضور دارند ازجمله اینکه در کنار این خانم نصرانی، حضرت رباب (س) و حضرت زینب (س) حضور دارند که برقع به چهره دارند.

در حال حاضر در ایران چند نفر نقاشی قهوه‌خانه‌ای کار می‌کنند؟

اکنون در ایران کمتر از انگشتان دو دست نقاشی قهوه‌خانه‌ای کار می‌کنند و کمتر از انگشتان یک دست و یا شفاف بگویم یکی دو نفر در کل ایران پرده کار می‌کنند.

خانم‌ها به نقاشی قهوه‌خانه‌ای ورود نکردند؟

خیر، متأسفانه ما تا الان زنی به‌عنوان نقاش قهوه‌خانه‌ای نداشتیم و «آزیتا آیتی‌زاده» فعلاً اولین بانویی است که به نقاشی قهوه‌خانه‌ای گرایش پیداکرده است؛ چون فارغ‌التحصیل هنر و استاد دانشگاه بوده است در آثار او پختگی دیده می‌شود، اما جدیداً هنرجویانی در حال ورود به این عرصه شده‌اند که هنوز به پختگی نرسیدند.

 باید اتمسفر دنیای معاصر را به نقاشی قهوه‌خانه‌ای وارد کرد

چرا امروز گرایشی به نقاشی قهوه‌خانه‌ای وجود ندارد؟

ما در این خصوص آسیب‌شناسی انجام داده و به دلایل مختلفی رسیدیم؛ یکی از این دلایل، نقاشان هستند که عزلت‌گزین بوده و روحیه و طبع اجتماعی ندارند و کمتر در جامعه حاضر می‌شوند.

اما مهم‌ترین عامل، سو مدیریت مدیران است یعنی مدیران در یک جریانِ گروه‌سازی شده، هنرمند را برای خود دِپو کرده و نمی‌گذارند که او با گروه‌های دیگر کار کند و زمانی که هنرمند با سازمان دیگری کار می‌کند دیگر او را حمایت نمی‌کنند و خیلی واضح به هنرمند می‌گویند اگر با فلان شخص یا فلان سازمان کار کنی دیگر نباید به کار با ما ادامه دهی! یعنی جدا از اینکه مدیران در این حوزه کاملاً بی‌اطلاع هستند و نقاشی قهوه‌خانه‌ای را نمی‌شناسند یک جریان مدیریتی نیز در این حوزه وجود دارد؛ ضمن اینکه ازنظر اجتماعی نیز سونامی مدرنیسم به اجتماع واردشده و مردم به نقاشی مدرن گرایش دارند.

یکی دیگر از آسیب‌ها نقاشان ارزان‌قیمت چینی است. آسیب دیگر نیز اهمیت ندادن به این جریان در دانشگاه‌ها است و کسانی که امروزه مُدرس هنر هستند و تحت عنوان استاد رشته‌های هنری در دانشگاه‌ها تدریس می‌کنند و جریان‌های سنتی را نادیده می‌گیرند و نمی‌شناسند و آن را با بی‌رحمی کنار می‌زنند، درصورتی‌که مدرنیسم فرزند سنت است یعنی مدرنیسمی که از اروپا نیز وارد شده از درون سنت‌های آن‌ها آمده است اما متأسفانه کم‌سوادی در بسیاری از افرادی که خود را در حوزه هنر استاد می‌دانند یکی دیگر از آسیب‌ها است.

شما سبک خاصی برای پرداختن به نقاشی قهوه‌خانه‌ای دارید؟

سبک من نوعی منتالیسم با رویکرد نشانه‌شناختی و سیمیولوژیی است، یعنی من سعی می‌کنم بیشتر، ذهنیت خود را به نقاشی وارد کنم تا اینکه بخواهم روایت و مستندات تاریخی را اضافه کنم، ضمن اینکه رویکرد کلی من رویکرد نشانه شناختی است و سعی می‌کنم در آثارم نشانه‌هایی در ارتباط با نشانه‌شناسی وجود داشته باشد و این نشانه‌ها را چه ازنظر تاریخی و چه هنری و یا سبک‌شناسی استفاده کنم.

هر اثری باید پژوهش متفاوتی در مقایسه با اثر دیگر داشته باشد؛ به‌عنوان نمونه در پرده‌های که من کار می‌کردم شخصیت اصلی یعنی قمربنی‌هاشم (ع) در وسط کادر قرار داشت، اما الان بر روی یک پرده برای فرهنگستان هنر کار می‌کنم که در آن حضرت علی‌اکبر (ع) و قصه‌های مربوط به ایشان در وسط کادر قرار دارد؛ یعنی سعی می‌کنم در هر پرده محتویات جدیدی را کار کنم.

چه پرده‌هایی را ابداع کردید؟

پرده‌ها در طول تاریخ فقط عاشورایی بوده است به‌طوری‌که در قسمت وسطِ پرده‌های درویشی، قمر منیر بنی‌هاشم (ع) قرار دارد و در کنار آن حضرت سیدالشهدا (ع)، حضرت علی‌اکبر (ع) و قصه‌های دیگر آورده می‌شود؛ اما ما اولین پرده درویشی پیش شاهنامه‌ای را از قسمت اساطیری شاهنامه با نام سوگ ایرج ابداع کردیم.

همچنین اولین پرده درویشی شاهنامه‌ای را از قسمت میانی شاهنامه یعنی قسمت پهلوانی ابداع کردیم چراکه شاهنامه شامل سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی است.

ضمن اینکه پرده‌هایی از حضرت علی (ع) ساخته‌ایم که بزرگ‌ترین آن‌ها یک متر و نیم در پنج متر طول و ۱۱۰ مجلس نقالی دارد و در موزه امام علی (ع) نگهداری می‌شود که همانند آن در طول تاریخ وجود نداشته است.

ضمن اینکه ما با مشارکت بخش پژوهشکده هنرهای سنتی پژوهشگاه وزارتخانه میراث فرهنگی با مدیریت سیدعبدالمجید شریف‌زاده تعریف جامعی برای نقاشی قهوه‌خانه‌ای ارائه کردیم که به تأیید وزارتخانه نیز رسیده است و بیانیه شماره یک انجمن نقاشی قهوه‌خانه‌ای نام دارد و این تعریف از سوی همه نقاشان نیز تأیید شده است.

یکی از مباحث دیگر این بود که صنف نقاشان قهوه‌خانه‌ای بعد از ۸۰ سال انجمنی نداشت و یکی از اقدام‌های مفید ما تأسیس انجمن نقاشی قهوه‌خانه‌ای بوده است که به‌زودی ثبت خواهد شد. هیئت مؤسس انجمن نقاشی قهوه‌خانه‌ای نیز دکتر هادی سیف، پژوهشگر و مؤلف حدود ۱۰۰ جلد کتاب و مقاله تخصصی هنرهای مردمی، من و یکی دو نفر دیگر از دوستان و همکاران است.

همچنین گروه‌های متعددی را ایجاد کرده‌ایم که از جمله آن‌ها می‌توانم به انجمن مدیریتی نقاشی قهوه‌خانه‌ای، انجمن صنفی نقاشان قهوه‌خانه‌ای، انجمن نقاشان و نقالان و همچنین انجمن مروجین نقاشی قهوه‌خانه‌ای اشاره‌کنم در زمینه‌های مختلف، تبلیغ و توسعه نقاشی قهوه‌خانه‌ای را به عهده دارند.

 باید اتمسفر دنیای معاصر را به نقاشی قهوه‌خانه‌ای وارد کرد

تعریفی که در بیانیه انجمن نقاشان قهوه‌خانه‌ای درباره این نقاشی ارائه کرده‌اید، چیست؟

این بیانیه چنین است: «نقاشی قهوه‌خانه‌ای، نوعی نقاشی سنتی ایرانی با کارکرد روایی و رویکردی نشانه شناختی در حوزه هنر عامه است که با محوریت نگارگری ایرانی و با دستمایه‌هایی از طبیعت‌سازی و یا رئالیسم ایرانی و نیز دستمایه‌های پری‌می‌تیو یا بدوی‌گرایی یا خام‌دستی حاصل شده است.

مهم‌ترین دستاورد و عامل متمایزکننده نقاشی قهوه‌خانه‌ای در مقایسه با انواع دیگر نگارگری، ناسیونالیته یا بومی‌سازی و به تعبیر خودِ نقاشان قهوه‌خانه‌ای، غلط‌سازی است که به تأکید مبدعان این مکتب از جمله استاد حسین قوللرآغاسی و استاد محمد مدبر و بقیه اساتید، نقش اساسی و محوری در شکل‌گیری این مکتب دارد که در تمام زمینه‌های فرمی و محتوایی و خطی می‌تواند لحاظ شود.

غلط‌سازی یا ناسیونالیته یا بومی‌سازی تلاشی برای نوعی بیان هنری جدید و محتواسازی معاصر و انتقال پیام تصویری به مخاطب است. انتخاب متریال در مکتب نقاشی قهوه‌خانه‌ای آزاد است و شامل انواع متریال و تکنیک می‌شود.

امروزه نقاشی قهوه‌خانه‌ای جدای از محتوای رزمی، بزمی، مذهبی با محتوای عرفانی، سیاسی، انتقادی و حتی طنز قابل ارائه است. همچنین با اینکه نقاشی قهوه‌خانه‌ای ساختاری اسطوره‌ای، کارکردی روایی، رویکردی نشانه شناختی و کاربردی جهت نقالی دارد، رویکرد مستقل ذهنیت‌گرایی فردی یا خیالی‌سازی نیز در آن بسیار شاخص ست.»

نمایشگاه آثار شما در کدام‌یک از گالری‌های برگزار شده است؟

کاخ‌موزه گلستان، کاخ‌موزه سعدآباد، موزه دفاع مقدس تهران، موزه هنرهای ملی وزارت میراث فرهنگی (با عنوان سابق سازمان میراث فرهنگی)، پژوهشگاه میراث فرهنگی، فرهنگستان هنر در ایران و همچنین کشورهای ترکیه و گرجستان ازجمله مکان‌های بوده‌اند که من در آن‌ها نمایشگاه‌های مختلفی در زمینه نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای برگزار کرده‌ام.

شما کتاب هم در زمینه نقاشی قهوه‌خانه‌ای تألیف کرده‌اید؟

کتاب «نشانه‌شناسی» که البته به‌صورت مستقیم به نقاشی قهوه‌خانه‌ای ارتباطی ندارد و زمینه مشترک با نقاشی قهوه‌خانه‌ای به‌واسطه نشانه‌شناسی است.

تألیف کتاب با موضوع تصویرسازی به نام «ارژنگ شاهنامه‌ای» برای گروه سنی کودک و کتاب «نقاشی قهوه‌خانه‌ای» نیز در دست انتشار است. مقالاتی هم درباره نقاشی قهوه‌خانه‌ای منتشر کرده‌ام که مجموعه مقالات را به فرهنگستان هنر و پژوهشگاه میراث فرهنگی تقدیم کردیم و فرهنگستان هنر نیز چاپ این مجموعه را در قالب کتابی به‌عنوان مرجع نقاشی قهوه‌خانه‌ای قول داده است.

تدریس هم دارید؟

از دبیرستان و هنرستان تا دانشگاه‌های مختلف تدریس داشتم، اما در حال حاضر زیاد به تدریس گرایش ندارم و ترجیح می‌دهم که فعالیت کارگاهی داشته باشم.

چه تغییر و تحولی در شیوه کار نقاشان نسل اول و دوم نقاشی قهوه‌خانه‌ای با نسل سوم به وجود آمده است؟

نقاشان نسل اول و دوم (به‌ویژه نسل اول) روح نقاشی قهوه‌خانه‌ای را درک می‌کردند، فضایی که در آن کار می‌کردند یعنی اتمسفر نقاشی‌های آن‌ها همان اتمسفری بود که در جامعه وجود داشت یعنی همان لباس‌ها، اسب‌ها و زین‌ها و همان کاراکترها و شمشیر را می‌دیدند و درواقع با همان چیزی زندگی می‌کردند که در تابلوها نیز نشان می‌دادند. پهلوان‌ها و قهرمان‌ها در زندگی واقعی آن‌ها حضور داشت و آن‌ها را می‌دیدند و بازارهای قدیمی و فضاها را کاملاً درک می‌کردند. این موضوع در نسل دوم کمتر شد و در نسل سوم کاملاً از بین رفته است؛ نسل سوم ارتباطی با چنین فضاهایی ندارد و آن‌ها را کپی می‌کند.

حتی همین کپی‌کاری‌ها نیز در نسل سوم روز به روز کمتر شده و طراحی‌ها ضعیف‌تر می‌شود. طراحی‌ها بر اساس نگارگری عامیانه نیست و ویژگی‌های سنتی خود را از دست می‌دهد و اتمسفری که در ذهن نقاش نیست را از روی مدلی کپی می‌کند که در قدیم وجود داشته است.

موضوع دیگر این است که نقاشی قهوه‌خانه‌ای در زمان خود، هنر معاصر بود یعنی درباره اخبار و رویدادهای معاصرِ خود صحبت می‌کرد و فضاسازی‌های معاصر خود را داشته است یعنی در زمان خودش نقاشی سنتی نبود و کاملاً در زمینه هنر معاصر فعالیت می‌کرد و هنری عامه و مردمی بوده است؛ به عبارت دیگر نقاشی قهوه‌خانه‌ای، هنر سنتی به معنای رجعت به گذشته نبوده است بلکه در زمان خودش ویژگی‌های هنر معاصر را داشته است، درحالی‌که در نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای که امروز انجام می‌شود ویژگی‌های معاصر را نمی‌بینیم و به هنری کهنه تبدیل شده است.

مسئله دیگر این است که علاوه بر تغییر ابزار در نسل سوم نقاشان قهوه‌خانه‌ای، متأسفانه نقاشان نسل دوم و سوم پژوهش را کنار گذاشتند، یعنی اگر بخواهیم یک پروسه اجرایی در نقاشی قهوه‌خانه‌ای را تعریف کنیم، پژوهش در مرحله اول قرار دارد، تولید در مرحله دوم، ارائه خوب در مرحله سوم، نقد اثر هنری در مرحله چهارم قرار دارد و البته در این چرخه باید حامی و تبلیغات نیز در نظر گرفته شود؛ در حالی‌که امروز تمام این موارد از بین رفته است و مهم‌ترین علت آن فعالیت غیر پژوهشی نقاشان است که فقط آثار نقاشان قبلی را کپی می‌کنند و این بزرگ‌ترین آسیب است. ما در پروژه احیا این نقیصه را برداشته‌ایم و علاوه بر کپی پرده‌های قدیمی و احیای این صنعت هنر، گونه‌های جدیدی نیز ساخته‌ایم، به‌عنوان مثال تاکنون هیچ پرده شاهنامه‌ای وجود نداشت (تابلو شاهنامه‌ای زیاد بوده اما پرده، خیر) ما بر اساس پژوهش‌هایی که در این حوزه داشتیم پرده‌های شاهنامه‌ای را ارائه کرده‌ایم و یا اینکه پرده‌های پیش شاهنامه‌ای مربوط به قسمت‌های اساطیری نیز وجود نداشت، اما ما آن‌ها را نیز ساختیم. پرده درویشی به‌صورت علوی نیز وجود نداشت که ما این نوع را نیز ساخته‌ایم. همه این موارد بر اساس پژوهش و تئوری تطبیق اسطوره‌ای ساخته‌شده‌اند که پرسوناژها در هر اسطوره‌ای تغییر می‌کند اما محتوای اسطوره‌ای ثابت است. همچنین پروژه احیای پرده‌های درویشی یا احیای نقاشی قهوه‌خانه‌ای پروژه‌ای پژوهشی بود که من در آن بر اساس آسیب‌شناسی، مشخص کردم که علت منسوخ شدن نقاشی قهوه‌خانه‌ای این است که نقاشان پژوهش نمی‌کنند.

 باید اتمسفر دنیای معاصر را به نقاشی قهوه‌خانه‌ای وارد کرد

محتوای نقاشی قهوه‌خانه‌ای از ابتدا شامل چه مواردی بوده و امروز باید چه محتوایی داشته باشد؟

برای نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای سه محتوای رزمی، بزمی و مذهبی تعریف‌شده است، اما در دوره معاصر، لزوم اجرای محتویات دیگر ازجمله محتوای عرفانی، سیاسی، انتقادی، اجتماعی و حتی طنز نیز احساس می‌شود.

محدود کردن جریان نقاشی قهوه‌خانه‌ای در دوره معاصر به این سه محتوا یک آسیب تلقی می‌شود و من فکر می‌کنم که باید اتمسفر دنیای معاصر را به نقاشی قهوه‌خانه‌ای وارد کرد تا با زندگی ما ارتباط پیدا کند یعنی اگرچه محتوای این نوع نقاشی در دوره‌های قبل در سه زمینه‌ی رزمی و بزمی و مذهبی بوده است، اما دنیای معاصرِ ما این شرایط را ندارد و ما باید به حوزه‌های دنیای معاصر وارد شویم و به‌جز موضوعات رزمی و بزمی و مذهبی، نقاشی قهوه‌خانه‌ای اجتماعی، انتقادی، سیاسی، عرفانی و طنز نیز داشته باشیم و بتوانیم جریان‌های روز و اخباری که اتفاق می‌افتد را در آن لحاظ کنیم، اما این مسئله به‌جز اندک کارهایی که من انجام داده‌ام، هنوز اتفاق نیفتاده است.

اضافه کردن محتوا به نقاشی قهوه‌خانه‌ای یکی از ملزومات است چراکه دوره معاصر، محتویات معاصر را می‌طلبد، به‌عنوان نمونه آزیتا آیتی‌زاده امروزه این نظر را دارند که بتوانیم محتوای عرفانی را نیز به این نوع نقاشی اضافه کنیم و از این‌رو بر روی پروژه‌های عرفانی کار می‌کنند.

افرادی مانند مولوی، ما را به ژانر عرفانی وارد می‌کند و یا افرادی مانند عبید زاکانی ما را به ژانر طنز وارد می‌کند و یا استفاده از شخصیت‌ها و مفاخر دیگر که ما را به ژانرهای مختلف انتقادی و سیاسی و اجتماعی وارد می‌کند.

همچنین اگرچه شاهنامه فردوسی و مقتل عاشورایی و دیوار شمس و امثال آن محتوایی کاملاً بی زمان دارند و به تمام قرون و اعصار تعلق دارند و لازم است از ذهنیات این بزرگان تصویرسازی شود، اما گام دیگر معاصر سازی می‌تواند بهره بردن از اندیشه‌های نخبگان و اندیشمندان معاصر مانند هادی سیف‌ها و باستانی پاریزی‌ها و شاملوها و سهراب‌ها و کدکنی‌ها و بسیاری از چهره‌های ماندگار معاصر در ترکیب با ذهنیت هنرمند نقاش قهوه‌خانه‌ای است و همین که هنرمند بتواند اندیشه‌های بزرگان علم و ادب و فلسفه و عرفان و سیاست این مرز و بوم را تصویرسازی کند، گام مهمی در جهت معاصرسازی محتوای نقاشی قهوه‌خانه‌ای برداشته شده است، چرا که اندیشه‌های این بزرگان کاملاً در راستای دوران معاصر و هنر معاصر قرار می‌گیرد.

ما مفاخری مانند هادی سیف داریم که ۱۰۰ جلد کتاب در زمینه هنرهای سنتی و نقاشی قهوه‌خانه‌ای و نقاشی پشت شیشه و هنرهای دیگر تألیف کرده‌اند. یکی از ابزارهای معاصر سازی، این اشخاص هستند که ما ببینیم محتوای ذهنی آن‌ها چه بوده است و در حوزه هنرهای سنتی و نقاشی قهوه‌خانه‌ای به دنبال چه چیزی بوده‌اند که این‌همه سال از عمر خود را صرف این هنر کردند. اینکه بتوانیم ذهنیات این بزرگان را تصویرسازی کنیم در نوع خود یکی از ژانرهایی است که در اصطلاح به آن منتالیسم یعنی ذهنیت فردی و شخصی می‌گویند یعنی بتوانیم ذهنیت فردی و شخصی این بزرگان را تصویر کنیم. استفاده کردن از این اشخاص می‌تواند به معاصر سازی محتوای نقاشی قهوه‌خانه‌ای کمک کند بنابراین لازم است که یک جریان ذهنی از این بزرگان ساخته شود.

همان‌طور که در سینما جریانی اتفاق افتاده است و مثلاً می‌گویند فیلم‌های عباس کیارستمی، فیلم‌های شهید ثالث، با مجید مجیدی و یا اصغر فرهادی و دیگران که طبیعتاً فیلم‌های هر یک از آن‌ها حاوی افکار و ایده‌ها و فلسفه ویژه آن فرد است و به این ترتیب سینما به ژانر جنگ یا کمدی و یا ژانر عامه‌پسند محدود نشده است و به‌جز ژانرهایی که وجود دارد تفکرات سینماگران مؤلف را نیز در نظر گرفته‌اند، بنابراین چرا ما به تفکرات پژوهشگران و نقاشان مؤلف در زمینه نقاشی قهوه‌خانه‌ای فکر نمی‌کنیم و به‌عنوان مثال چرا نباید ژانر هادی سیف داشته باشیم که همه عمر به پژوهش در زمینه نقاشی قهوه‌خانه‌ای پرداخت و ایده‌های او را دربرداشته است؟ و یا چرا نباید ژانر طالعی‌نیا را داشته باشیم؟

اگرچه کارکرد نقاشی قهوه‌خانه‌ای کارکردی روایی است اما رویکردی کاملاً نشانه شناختی دارد و محصول نهایی، چه در قالب پرده و چه در قالب تابلو، به‌وسیله نشانه‌های ذهنی هنرمند ساخته می‌شوند. بنابراین در روند تصویرسازی، ذهنیت هنرمند اصل است و منبع اثر تنها می‌تواند هنرمند را در رسیدن به آن تصویر ذهنی کمک کند و این تصویر ذهنی که در واقع یک نشانه است، می‌تواند به صورت مستقل در اثر هنری لحاظ شود؛ لذا در کنار محتواهای رزمی و بزمی و مذهبی و عرفانی و اجتماعی و طنز، امروزه حتی می‌توان از محتواهای ذهنی نقاشان و حتی مؤلفان و صاحبان اندیشه در این حوزه بهره برد و بهانه‌های ذهنی و دلایل عشق و دلبستگی این بزرگان به این حوزه را در تصویرسازی لحاظ کرد.

گفت‌وگو از: شیرین مستغاثی، سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 550307

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.