به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، پروموشن فروش که معنای آن در زبان فارسی تبلیغ و ترویج است، متشکل از فعالیتهایی است که توجه مشتری را به یک برند و محصولات و خدمات آن جلب میکند. هدف اصلی پروموشن، جلب نظر مصرفکنندگان و توزیعکنندگان برای افزایش فروش، ارائه اطلاعات مربوط به نام تجاری و محصولات مرتبط، کاهش افت فصلی و یادآوری تعالی و وجود نام تجاری به مصرفکنندگان است.
پروموشن فروش هم در تجارت B2B (کسبوکار با کسبوکار) و هم در تجارت B2C (کسبوکار با مشتری) استفاده میشود و به روشهای مختلفی ازجمله ارائه نمونه (سمپل)، توزیع کوپن، تخفیفات، پیشنهادات ویژه، در معرض نمایش گذاشتن محصولات یا خدمات و در کل هر طریق ممکن برای افزایش فروش انجام میگیرد.
پروموشن فروش شامل تبلیغات، فروش شخصی یا تولید تبلیغات تجاری به عنوان یکی از مؤلفههای پروموشن نمیشود و میان آن با تبلیغات مرز باریکی وجود دارد که گاهاً مبهم است. هدف از پروموشن فروش حفظ و افزایش سهم بازار و دفاع از نام تجاری در برابر رقابت است، به عبارت سادهتر پروموشن فروش یعنی حفظ مشتریان قدیمی و جذب مشتریان جدید. پروموشن فروش روی افزایش تجربه مصرفکننده و گسترش مخاطبان هدف متمرکز است و یک بستر عالی برای معرفی برندها و محصولات جدید به آنها محسوب میشود.
پروموشن فروش عبارت است از استراتژیهای ارتباطی که برای ایجاد انگیزه مستقیم، ایجاد ارزش افزوده و بهعنوان محرکی برای محصول تبلیغاتی به کار میرود. درحالیکه تبلیغات صرفاً برای ایجاد تمایل به محصول استفاده میشوند، هدف پروموشن فروش این است که از طریق تشویق برای خرید، این تمایل را به فروش تبدیل کند و الگوهای خریدی بهمنظور جلب مشتریان جدید و افزایش فروش ارائه دهد. بنابراین پروموشن فروش از علاقه تا خرید واقعی به عنوان نوعی کاتالیزور عمل میکند.
پروموشن فروش توسط پروموتورها انجام میگیرد. البته پروموشنی فروش فقط شامل حضور پروموتور در خط محصول نیست. بلکه یک استرتژی فروش با فلسفهی اصلی «همین حالا خرید کنید» است که شامل سه نوع تبلیغات فروش یعنی تبلیغات مصرف کننده، تبلیغات تجاری و تبلیغات نیروی فروش است و میتواند در این راه از ابزارهای مختلفی بهره بگیرد.
پروموتور به فردی گفته میشود که به شناساندن و معرفی یک برند و یا یک محصول میپردازد. استفاده از فناوری، برای مثال تبلت که البته به اینترنت مجهز است، میتواند به عنوان وسیلهای تبلیغاتی مورد استفاده قرار گیرد؛ ولی تا زمانی که در زندگی روزمره رباتهایی با کارایی انسان نداشته باشیم، برای ایجاد اعتماد و احساس باید یک پروموتور انسانی وجود داشته باشد که در راستای تصمیمگیری، مشتری بالقوه را به خرید یک محصول سوق دهد.
در واقع میتوان این گونه گفت که دو عامل برای سوق دادن مشتریان بالقوه برای خرید وجود دارد؛ یکی توقف و مشتری شدن، دیگری توقف و خرید. توقف و مشتری شدن زمانی است که شخصی به عنوان پروموتور، مشتریان را برای ورود به مغازه یا بخش مربوط به محصولات و خدمات خود تشویق و ترغیب کند و بدینترتیب مشتریان بالقوه ایجاد میکند. توقف و خرید زمانی است که یک پروموتور مشتری را متوقف میکند تا محصول خود را به گونهای ارائه دهد که مشتری تمایل به خرید کالای ارائه شده پیدا کند.
معرفی یک مارک جدید فعالیتی است که یک شخص، به عنوان پروموتور فروش، برای ایجاد یک نام تجاری کاملاً جدید برای یک مشتری کاملاً جدید به انجام میرساند. یکی از استرتژیهای ضد رقیب در این فعالیت، عملکرد مقابله با فعالیتهای پروموشنی فروش رقبا است، یعنی ایجاد موقعیت خاص برای برند خود بدینمنظور که متفاوت از برندهای رقابتی باشد.
در دنیای رقابتی امروز و با توجه به این حقیقت که اکثر مشتریان به طور آنی و در محل تصمیم به خرید میگیرند، حضور پروموتور (یا REP) به عنوان نماینده معرفی کالا و فروش در خریدهای حضوری از اهمیت بسزایی برخوردار است. در حالت کلی هر برند برای شناخته و مشهور شدن حتماً باید توسط شخصی معرفی شود که آن شخص پروموتور است.
با این حال در بسیاری از موارد خریداران هنگام مراجعه برای خرید محصولات شناخته شده نیز با حضور پروموتورهای آن محصول مواجه میشوند و این حضور این سوال را ایجاد میکند که آیا حضور پروموتورها تنها روی شناخته شدن برندهای شناختهنشده تأثیرگذار است و منجربه افزایش فروش این دسته از محصولات میشود یا میتواند نقش تعیینکنندهای روی فروش محصولات تجاری مشهور نیز داشته باشد.
نظر شما