به گزارش خبرنگار ایمنا، در این نشست که در سالن سوره حوزه هنری اصفهان برگزار شد، فرهاد بردبار تهیهکننده، نویسنده و کارگردان مستند «چیزهایی که زمان با خود بُرد» بابیان چگونگی شکلگیری و آغاز مستند حافظ اصفهانی، گفت: پرویز محبی مؤلف کتاب «فنون و منابع در ایران» هستند که در بخشهایی از این کتاب به حافظ اصفهانی و ساعت ساخته او اشارهشده است.
وی ادامه داد: مهرداد فراهانی و هانیه بیک پژوهشگران این پروژه بودند و مهرداد فراهانی کتاب را مطالعه کرد و برای من فرستاد و بهاینترتیب موجب آغاز کار پروژه شد؛ در ادامه ما کتاب اصلی حافظ اصفهانی را مطالعه کردیم که نسخه خطی آن در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری میشد و در سال ۱۳۵۴ بنیاد فرهنگ ایران آن را بهصورت امروزی چاپ کرد و تمام اطلاعات درباره حافظ اصفهانی در این کتاب وجود دارد.
وی افزود: همانطور که در فیلم گفته شد این نابغه بسیار جلوتر از زمانه خود بود و شاید ایران در آن زمان به دلایل محیط فنی و اجتماعی عقبماندهتر از هوش، استعداد و تواناییهای حافظ اصفهانی بوده؛ اگر کتاب نوشتهی خود حافظ اصفهانی نبود بهمرور همه اختراعات او فراموش میشد و هیچ نام و نشانی از وی باقی نمیماند.
بردبار گفت: ما با کتابی با نثرِ نوشتهشده از ۵۰۰ سال پیش مواجه بودیم و اصطلاحاتی که همه آنها از بین رفتهاند و به این دلیل برای درک و فهم این کتاب بسیار کار زیادی انجام شد، سختترین کار پروژه نیز کار دستگاههایی بود که حافظ اصفهانی شرح داده بود مخصوصاً ساعت، زیرا در فیلم گفته میشود"اکنون دیگرکسی ساعت نمیسازد"؛ تنها و آخرین ساعت ساختهشده، کار حافظ اصفهانی بوده است و به دلیل شناخت او از اسطرلاب که پیچیدهترین دستگاه محاسباتی آن زمان بود که تمام اجزای آن را خود او نامگذاری کرد و این نام گزاری شاید در جای دیگری نباشد.
از سایر اختراعات حافظ اصفهانی اطلاعی نداریم
نویسنده و کارگردان مستند «چیزهایی که زمان با خود بُرد» گفت: من از طریق واتساپ با پرویز محبی در ارتباط بودم او در پاریس زندگی میکنند و هر اطلاعاتی که به دست میآوردم با ایشان بررسی میکردیم. هنگامیکه برای اولین بار با این کتاب مواجه شدم تصوری از روغنکشی در خراسان نداشتم و فقط عصارخانه شاهی را دیده بودم و فکر میکردم در تمام ایران با یک روش انجام میشود، اما بعدتر فهمیدم که در منطقه خراسان از روش دیگری روغنگیری انجام میشد و از هانیه بیک که اهل خراسان است برای فهم سازوکار کمک گرفتیم.
این کارگردان ادامه داد: کتاب پرویز محبی را در اواخر سال ۱۳۹۸ خواندیم و بعدازآن دسترسی به کتاب حافظ اصفهانی پیدا کردیم و تا سال ۱۳۹۹ این پژوهش ادامه داشت، از پاییز و زمستان تصویربرداری را آغاز کردیم و همزمان انیمیشن سه و دوبعدی را کارکردیم و این پروژه اواخر ۱۴۰۰ تمام شد.
بردبار بابیان اینکه حافظ اصفهانی مجبور بود ابزارهای کار را خود بسازد، گفت: پیشتر سیستم چرخدنده بسیار محدود وجود داشته است، اما چیزی که ایشان را متمایز میکند، ارتباط زیاد سازههای ایشان با زندگی روزمره مردم است یعنی ابزاری میساختند که در زندگی روزمره مردم مفید باشد. پیش از او دانشمندان و مخترعهایی مثل «اسماعیل جزری» بودند که ساعت بزرگ فیلی ساخت که در این سالها بازسازی کردند و در یکی از بازارچههای بزرگ دبی قرار دارد، اما این یک ساعت آبی است که مخزن آب و سر اژدهایی، گویهایی را برمیدارد که بر اساس تعداد گویها، ساعت مشخص میشود، اما اختراعات حافظ اصفهانی جنبه نمایشی نداشته است و حتی ساعت مکانیکی یک سیستم جدید و بهروز است که حدود ۲۰۰ سال پس از اروپا در ایران ساخته میشود. حافظ اصفهانی سیستمی را وارد ایران کرد که قبل از آن مطلقاً در ایران وجود نداشته است و ازاینرو بسیار مورد اهمیت است و بسیار افسوس و حیف که از سایر اختراعات او اطلاعی نداریم.
همکاران این پروژه با نیمی از دستمزد کار کردند
وی ادامه داد: حافظ اصفهانی باوجوداینکه دوستان صاحبمنصب و بانفوذی داشته است اما به حکومت وابستگی نداشت و در دستگاه حکومتی نبود؛ او کتاب خود را به استادش غیاثالدین دشتکی تقدیم کرد یعنی همان کسی که در دوران صفویه به وزارت میرسد. او در کتاب خود شرح میدهد که با چه مشقتی آسیاب سرخس را میسازد بدون آنکه چیزی داشته باشد.
این کارگردان بابیان اینکه دسترسی به منابع در اینگونه پژوهشها بسیار مهم است، گفت: ما دسترسی به منابع نداشتیم و مورد مهم دیگر این است که وقتی پژوهشگری میخواهد پژوهش را انجام دهد باید وقت بسیاری بگذارد و مشغول زندگی روزمره و معاش خود نباشد؛ همه دوستانی که در این پروژه همکاری کردند تا مستند ساخته شود با نیمی از دستمزد واقعی کار کردن و این یک معضل و مشکل همه مستندسازهای شهر است که منابع خوبی نیز برای همه آنها قرار نمیگیرد.
بردبار با بیان روش آمادهسازی این فیلم مستند گفت: در ساخت سازوکارها مدام اصلاح صورت میگرفت و هر بار متوجه میشدیم اندازهها درست نیست و سازه کار اشتباه است آن را تغییر میدادیم. فهم کارکرد سیستم و اندازههای آن مهم بود. درست است کتاب به فارسی نوشتهشده است اما فهم آن بسیار مشکل بود که بهتدریج انجام شد؛ حتی پرویز محبی برای ساعت کمک بسیاری به ما کرد، او طرح را روی کاغذ پیاده کرده بود و حتی برای آسیاب و دستگاه روغنگیری نیز کار روی کاغذ پیدا میشد تا از درست بودن آن مطمئن شویم سپس کار را به انیماتور میدادیم و این فرایندی است که باید برای آن زمان گذاشت و از آدمهای اهلفن استفاده کرد.
حافظ اصفهانی پروژه شکست علم در ایران است
همچنین پژمان نظرزاده آبنکار، نویسنده و پژوهشگر گفت: سینمای ایران به مستندهایی از نوع مستند «چیزهایی که زمان با خود بُرد» نیاز دارد، مستندی که لزوماً به یک شخص نمیپردازد و به دنبال بازنمایی یک معضل اجتماعی در جهان نیست بلکه تلاش میکند تاریخ را بازسازی و درون آن جستجو کند.
وی ادامه داد: به نظر من حافظ اصفهانی پروژه شکست علم در ایران است و تراژدی و غمانگیزترین وجه این شخصیت، ناشناس بودن قبر او است و ایکاش برای یافتن محل دفن این شخصیت جستجوی بیشتری میشد که آیا اصلاً در اصفهان به خاک سپردهشده است یا محل دفن وی در جای دیگری قرار دارد.
نظرزاده گفت: دو مسئله موردتوجه است؛ اولین مشکل ما در نهادسازی است، برخلاف غربیها که پروژهای به نام دانشگاه را در کشور خود نهادینه کردند و هرکدام از اقلیم بومی خود برای ساخت نهادی به نام دانشگاه استفاده میکنند و مورد دوم کوتاهمدت بودن جامعه ما است و همایون کاتوزیان در مقالهای به نام ایران و جامعه کوتاهمدت به عدم شکلگیری نهادهایی اشاره میکند که باعث بلندمدت شدن پروژهها در کشور ایران میشوند و بر اساس تجربههای تاریخی خود مثالهایی را نیز در کتاب خود آورده است.
اختراعات حافظ اصفهانی با مرگ او فراموش شد
این نویسنده و پژوهشگر بابیان اینکه در سینمای غرب و آمریکا و اروپا، نهادها و ارگانها برای ساخت اینگونه فیلمها حمایت میکنند، اظهار کرد: مورد دیگر این است که واژه اختراع را نمیتوان برای ساعت استفاده کرد زیرا یک مهندسی معکوس بوده که مجدداً آن را بازسازی میکند و موضوع غمانگیز این است که اختراعات این فرد با مرگ خود به فراموشی سپرده میشود. من فکر میکنم فرهاد بردبار بعد از پنج قرن برای اولین بار اختراعات حافظ اصفهانی را بازسازی کرده و از کتابی استفاده کرد که سالهای قبل از انقلاب تصحیح شد، اما در آن به اختراعات دیگر حافظ اصفهانی اشاره نشده است.
نظرزاده گفت: همایون کاتوزیان که اقتصاددان، تاریخنگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی است، میگوید در تاریخ ما همیشه بازتولید استبداد وجود داشته، اما مواردی که در تاریخ نامبرده شده رویه تاریخ نیستند بلکه استثنا تاریخ است.
وی ادامه داد: در ایران نهادی به نام دانشگاه و به معنای غرب یعنی آکادمیک وجود ندارد زیرا در سنت نهاد دانشگاهی علم از نسلی به نسل دیگری منتقل میشود، اما این معنا در ایران هیچگاه وجود نداشته است، مورد دیگر این است که امکان شکلگیری یک جامعه بلندمدت و انباشت سرمایه وجود نداشت و تا هنگامیکه سرمایه انباشته نمیشد اکتساب و نوآوری که پیشفرض علم است شکل نمیگرفت و این موضوع، یکی از دلایلی است که ما عقب ماندیم.
به گزارش ایمنا، فیلم مستند «چیزهایی که زمان با خود برد» درباره محمد حافظ اصفهانی مشهور به محمد حافظ مخترع، مهندس و مخترع اصفهانی ساختهشده است. وی در اواخر سده ۹ و نیمه نخست سده ۱۰ هجری قمری میزیست و در هرات و سمرقند در شمار ملازمان سلطان احمد گورکان از حکمرانان دوره تیموری در ایران بود.
نظر شما