۱۸ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۷
مهمانان ناخوانده شهر

قصه مهاجرت، قصه دور و درازی است که می‌توان از آغاز تاریخ انسانی ردی از آن گرفت و روایتی از آن بیان کرد؛ مهاجرت‌هایی که یا از سر اشتیاق حضور در مقصدی تازه و یا از سر دل‌زدگی از مختصات جغرافیایی مبداء بروز و ظهور پیدا می‌کردند اما هر دو به جهت دست یافتن به زندگی بهتر هستند.

به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی از حسین فتحی اکبری، دانش‌آموخته مطالعات شهری، مهاجر، مسافر نیست. مسافر، امروز می‌آید و فردا می‌رود، ولی مهاجر، امروز می‌آید و فردا می‌ماند، اگرچه همیشه با نوعی «فقدان» و «انفصال» مواجه بوده و در مرز ماندن و رفتن سرگردان است.

«بیگانه هراسیِ» ما و ترس‌مان از «تفاوت» خودش را در شکل و شمایل شهرهایمان به خوبی نشان می‌دهد. تهران معروف است به اینکه محل سکونت اقوام گوناگونی از کرد و لر و بلوچ و ترکمن است، که هرکدام از آن‌ها نیز شیوه خاص زندگی خودشان را دارند. اما در فضاهای عمومی تهران که قدم بزنید به سختی می‌توانید تفاوتی ظاهری میان ساکنان این شهر احساس کنید و گروه‌های مختلف قومی و مذهبی را تشخیص دهید. با نزدیک شدن به محدوده تهران، همه برای پیشگیری از رسوایی سعی می‌کنند هم‌رنگ جماعت شوند. گاهی برخی‌ها چون زنانِ ترکمن، مردان کرد و بلوچ‌ها جسارت بیشتری به خرج می‌دهند و به موجودیت خود پایبندتر می‌مانند که البته آن‌ها هم زیر بار فشار نگاه‌ها کم کم خم می‌شوند.

اگر تاریخ را نگاهی حتی سرسری بیندازیم، خواهیم دید که تفاوت‌هایی از این دست میان ساکنان جوامع گوناگون، بعضاً توانسته است اتفاقات بی‌بدیلی را در بسیاری از شهرهای جهان باعث شود. بعید است گذر کسی به شهر اصفهان بیفتد و سری به محله «جلفا» نزند. اغلب مسافران این شهر، به بهانه دیدن کلیسای وانک یا به قصد خوردن چای و قهوه در یکی از کافه‌های متعدد این محله، بخشی از سفر خود را به پرسه‌زدن در محله جلفا و در پیچ و خم کوچه و خیابان‌های سنگ‌فرش شده‌اش اختصاص می‌دهند. مهاجرت گروهی از ارامنه در دوران صفویه به این شهر، منجر به شکل‌گیری جاذبه‌ای برای «نصف جهان» شده که رگ و ریشه در تفاوت سبک زندگی این گروه با ساکنان مسلمان آن داشته است. امروزه اصفهان با آغوشی باز همگان را برای بازدید از این «تفاوت» دعوت می‌کند.

در نتیجه مهاجران می‌توانند به نوعی جاذبه گردشگری هم باشد. آن‌ها گاهی نه تنها مظهر جدایی‌گزینی اجتماعی و لکه ننگی بر پیشانی شهر نیستند بلکه صفاتی مثل پویایی، سرزندگی و تنوع را با خود به یدک می‌کشند. بدین‌گونه عمل می‌کنند که در محله‌ای علی‌رغم وجود تعارضات کوچک میان گروه‌های جمعیتی متنوعش، به تفاوت‌های محله نیز ببالیم و فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های متفاوت محله را بدل به فرصتی برای شکوفا شدنش به کار بگیریم.

از این طریق است که خلاقیت و آزادی‌های سیاسی و فرهنگی آن محله زبانزد خاص و عام می‌شود و می‌توانیم در حقیقت محله‌ای شامل هم‌زیستی مسالمت‌آمیزِ مهاجران و ساکنان قدیمیِ شهر داشته باشیم. به این معنا که به تعداد گروه‌های قومیتی ساکن در آن، عرف‌ها و درست و نادرست‌های متنوعی هم وجود دارد که هیچ‌کدام هیچ برتریِ خاصی به دیگری ندارند.

این ناهمگن بودن می‌تواند مبدأ و منشأ تنوعی باشد که هویتِ گروهیِ مردم را تشکیل می‌دهد. فرهنگ‌ها و آداب و رسوم گروه‌های مختلف می‌تواند بر یکدیگر تأثیر بگذارد و در بسیاری از موارد، به یاریِ هم‌دیگر بیاید و هم‌دیگر را تکمیل کند. در حقیقت شاید بتوان گفت که اساساً قومیت‌های مختلف در تضاد با هم‌دیگر معنی می‌شوند و همدیگر را جلوه می‌بخشند، درست مانندِ «رنگ» ها که در کنار هم‌دیگر معنی پیدا می‌کنند و می‌توانند زیباتر شوند.

فستیوال آفریقا در محله آلتونای هامبورگ از مهم‌ترین رویدادهای فرهنگی تابستان‌های این شهر است. محله چینی‌ها در بسیاری از شهرهای دنیا (به عنوان مثال در منهتن نیویورک) سالانه توریست‌های بسیاری را جذب خود می‌کنند و جز مهم‌ترین اتفاقات آن‌ها هستند. محله «کرویتسبِرگ» در شهرِ «برلین» که حضور تُرک‌های مهاجر در این شهر نه تنها لکه ننگ نیست، بلکه محله آن‌ها تبدیل به استانبولی کوچک در دل برلین شده است که سه‌شنبه‌بازارها و جمعه‌بازارهایش از پرطرفدارترین مقصدهای شهر است یا به واسطه مهاجرت مسلمانان به جنوب اروپا، معماری کشورهایی مثل اسپانیا و پرتغال به روشنی تحت تأثیر معماری اسلامی قرار گرفته و منجر به خلق شاهکارهایی از قبیل «کاخ الحمرا» شده است.

به مددِ مهاجرت و درهم آمیختن فرهنگ‌های شرق و غرب و شمال و جنوب، طعم‌های جدید و آواهای تلفیقیِ بی‌نظیری آفریده و خلاقیت‌هایی مثال‌زدنی در زمینه‌های گوناگون ممکن شده است. فارغ از این مثال‌ها، برای پاسخ به دلواپسیِ بومی‌ها در خصوص مضراتِ حضور مهاجران در شهرهایشان، اقتصاددانان بسیاری در سال‌ها و دهه‌های اخیر، مطالعاتی را درباره تأثیراتِ اقتصادی مهاجران انجام داده‌اند که به روشنی بر نقش مؤثرِ مهاجران در رشد اقتصادی شهرها شهادت می‌دهد.

مطالعه‌ای که در چهارم نوامبر ۲۰۱۴ در بریتانیا منتشر شد معلوم کرد که از سال ۱۹۹۵ تا سال ۲۰۱۱، مهاجرانِ اتحادیه اروپا بیش از آن‌که از مزایای دولتی استفاده کنند، به افزایش درآمدهای مالیاتی کمک کرده‌اند. همچنین تحقیقات انجام شده توسط جیووانی پری از دانشگاه کالیفرنیا نشان می‌دهد که مهاجران (حتی مهاجرانِ بدون تحصیلات عالی) به رشد اقتصادیِ آن کشور کمک می‌کنند چراکه با جذب نیرو در کسب‌وکارها، موقعیت‌های شغلی جدید زیادی ایجاد می‌شود و این بومی‌ها هستند که به دلیلِ مزیت‌های تحصیلی و زبانی، موقعیت‌های بهتر را برای خود حفظ می‌کنند.

مهاجران را می‌توان بحران و دردسر دانست و با انواع و اقسام سیاست‌های گوناگون، مستقیم و غیرمستقیم، پس زد و به حاشیه راند و یا می‌توان به مثابه فرصت‌هایی دانست برای انتقال فرهنگ و غنای فرهنگی شهرها.

اگر اولی را برگزیدیم، دور از انتظار نیست که مالکیت با هزار و یک پیچ‌وخمِ قانونی همراه باشد و با این حال، هزینه‌های اقامت سر به فلک بکشد اما اگر راه دوم را برگزیدیم، آنگاه جایی برای مهاجران در برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت شهرهایمان در نظر گرفته و گام‌هایی خواهیم برداشت در راستای حمایت از آنانی که به شهر و دیارمان عزیمت کرده‌اند.

کد خبر 546671

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.