به گزارش ایمنا و بر اساس یک پژوهش علمی، جهان، شهریتر شده است که این شهری شدن بر الزامات کیفیت زیست بشری تأکید میکند. ناتوانی در تأمین ابعاد مختلف زندگی شهری تأثیرات مهمی بر رفاه زیستی شهروندان دارد. بسیاری از ناتوانیها ناشی از شیوه سنتی مدیریت شهری است و رویکردهای گوناگونی در عرصه مدیریت شهری مطرح است که حکمروایی شهری، از مطرحترین آنهاست. حکمروایی جایگزینی برای روشهای سنتی مدیریت و حکمرانی بهشمار میآید.
شهرها نیروی محرکه رشد اقتصادی و تأمینکننده اشتغال و خدمات مختلف هستند و امیدبخش ارتقای کیفیت محیطی و زندگی محسوب میشوند. در عین حال تهدیدی برای منابع اکولوژیک شهری بهشمار میروند که این امر امکانات شهر را محدود میکند.
ناتوانی بسیاری از شهرها در تأمین کار، مسکن و خدمات متناسب با افزایش جمعیت در آینده، سبب شهرنشینی لجامگسیختهای میشود که پیامدهای مهمی برای کیفیت زیست و ثبات اجتماعی شهرها دارد و بیشتر این مشکلات در سطح بالاتری شکل میگیرد؛ از این رو نبود متولی خاص برای رسیدگی به این مشکلات، موجب حاد شدن آن میشود چراکه اگر شهرها به خوبی مدیریت شوند، فرصتهای مهمی را برای توسعە اقتصادی و اجتماعی فراهم میکنند. بنابراین مدیران شهری باید
از فرصتهای جدیدی که به تحلیل یکپارچە مشکلات شهری و درنتیجه راهحلهای یکپارچه منجر خواهد شد، بهره بگیرند. در این زمینه، الگوهای جدید زندگی در جامعه، نیازمند فرایندهای نوآورانه و خلاقیت در مدیریت شهری است.
در طول چند دهۀ اخیر، رویکردهای گوناگونی در عرصە مدیریت شهری مطرح شده است که حکمروایی خوب شهری، از مطرحترین آنهاست. در حال حاضر، این الگو در مجامع بینالمللی و محافل کارشناسی، بهترین راه خروج از بنبست فقر و توسعهنیافتگی شهرها تلقی میشود. حکمروایی اصول فعلی دولت از بالا به پایین حکمرانی جهانی را به چالش میکشد و بر نقش محلی متمرکز میشود تا حاکمیت شهری را در برابر نیازهای مردم پاسخگو تر کند.
در حال حاضر، این رویکرد بهعنوان مؤثرترین، کمهزینهترین و پایدارترین شیوه اعمال مدیریت شهر شناخته میشود. هدفگذاری اصلی در حکمروایی خوب، حرکت و گذار از ساختارهای متمرکز و سلسلهمراتبی به طرف رویکرد مشارکتی با سازمانهای اجتماعی و بازیگران غیردولتی از جمله بخش خصوصی است.
در واقع مؤلفههای حکمروایی خوب شهری، یک مجموعه ساختار به هم وابسته است که بهبود در وضعیت هرکدام به بهبود در شرایط مؤلفە دیگر وابسته است.
برای ارتقای وضعیت حکمروایی در مدیریت شهری باید توجه داشت که تنها با نگاه به این موضوع نتیجه مورد انتظار حاصل نخواهد شد. رویکرد حکمروایی به نقشآفرینی فعال شهروندان در عرصه تصمیمگیریهای شهری منجر میشود و این امکان را برای مدیران فراهم میکند تا با بهکارگیری ظرفیت کنشگران، مشکلات را بهصورت مناسبتر و بهینهتر شناخته و رفع کنند.
حکمروایی شهری و رشد شتابان جمعیت
یکی از انگیزههای اصلی پژوهشهای حکمروایی شهری در کشورهای در حال توسعه، رشد شتابان جمعیت شهرهاست. رشد بیسابقۀ شهرنشینی، محدودیتهای فیزیکی شهرها را گسترش داده و توسعه کیفی را تضعیف کرده است.
در جوامعی که بر اساس نظام متمرکز اداره میشوند، شهرها بدون در نظر گرفتن جایگاه سایر گروههای شهری بهویژه شهروندان و به شیوهای متمرکز اداره شدهاند.
در این جوامع حکومتهای محلی بهطور کامل شکل نگرفتند و بهدلیل تمرکز مدیریتی با مشکلات متعدد اجتماعی، اقتصادی، آلودگیهای محیطزیستی، مسکن نامناسب و کمبود زیرساختها در شهرها روبهرو هستند. مدیریت شهری در اینگونه جوامع به دلایل متعدد انسجام و هماهنگی لازم را در اداره امور شهرها ندارد به طوری که نیاز به چارهجویی ریشهای این مشکلات و حرکت بهسوی چشماندازی مطلوب را اجتنابناپذیر کرده است.
شهرداریها که عنصر مرکزی و اصلی نظام مدیریت شهرها هستند، هیچگاه استقلال قانونی نداشتند. مدل مدیریت شهری، یکی از موضوعات کلیدی در ارتباط با نحوه اداره شهرها و تاکنون مدل شورا-مدیر شهر، رایجترین مدل مدیریت شهری بوده
است.
تمرکزگرایی در ساختار مدیریتی کشور، به محدودیت اختیارات مدیریت شهری در موضوعات شهری منجر شده است. بررسی وظایف رسمی عناصر مدیریت شهری و قلمرو فضایی آنها حاکی از ناهماهنگیها و تفرقه در ساختار مدیریت شهری است. این تفرقه در عرصە هدایت و کنترل تحولات کالبدی- فضایی شهرها در حوزههای مدیریتی، سیاسی، قلمرویی و سیاستی مطرح میشود.
حکمروایی خوب شهری مشارکت همه شهروندان در تصمیمگیریها است
سازمانهای بینالملل حکمروایی خوب شهری را مشارکت همه شهروندان در تصمیمگیریها میدانند که نه تنها دولت، بلکه جامعە مدنی و بخش خصوصی را نیز شامل میشود.
مقامات محلی میتوانند یک مقام مستقل برای تسهیل فرایند همکاری و مشارکت، ایجاد و انتخاب کنند.
در اوایل قرن بیست و یکم رهبران کشورهای جهان طی قطعنامهای، حکمروایی مطلوب را بهعنوان راهبردی برای کاهش فقر و بهبود کیفیت زندگی پذیرفتند.
تحقق این راهبرد مستلزم مشارکت همە ذینفعان و ذینفوذان در اداره امور شهر است. فرایندهای برنامهریزی که مدیران شهر در چارچوب حکمروایی هدایت میکنند، سازوکارهای شفافیت و پاسخگویی را تضمین میکند. با این حال این امر در صورتی محقق میشود که مسئولان و شهروندان بتوانند از این سازوکارها به شکلی نتیجهبخش و مؤثر استفاده کنند.
حکومت شهری باید پاسخگوی روندهای تغییر در شهر بوده و اقداماتش با مسائل شهری و تحول آنها متناسبتر باشد. در مقایسه با اجتماع مسئول و پاسخگو تر باشد و بهعنوان بخش مهمی از نظام یادگیری اجتماعی بهتر عمل کرده و در نهایت نقش مهمی در پیشبینی، کشف و استقبال از آینده ایفا کند.
این فرآیندها به وجود شبکه ارتباطات در داخل سازمانها و اجتماع و نظام سازمانهای رسمی حکومت و نظامهای برنامهریزی آن و همچنین شبکه ارتباطات میان آن بسیار متکی هستند.
بهموجب این رویکرد در قالب فرایند مشارکتی توسعه، همە ذینفعان شامل حکومت، بخش خصوصی و جامعۀ مدنی، وسایلی را برای حل مشکلات شهری فراهم میکنند.
ائتلافهای شورایی و همچنین شهرداران حامی، برای حمایت نهادی قانون سازی میکنند. این عقیده که یک شهر میتواند کوچک شود، اما کیفیت محیطی و زندگی بهتری را برای ساکنانش فراهم کند، انکارناپذیر است.
در این الگو، مسئولیت اجرایی مستقیم مدیریت شهری کمتر شده و امکان بیشتری برای برنامهریزی و کنترل از پایین به بالا از سوی نهادهای خصوصی و مردمی فراهم میشود.
بهطورکلی این رویکرد به کمک شبکههای پیچیدهای از روابط متقابل، از سوی بخش دولتی و خصوصی ایجاد شده و نوعی بوروکراسی نامرئی را شکل میدهد که مفهوم گستردهتری از مسئولیتپذیری و پاسخگویی و شفافیت را در پی دارد.
حکمروایی اصطلاح پیچیدهای است که به شکلی غیرمستقیم تمایل دارد ما را از دیدگاه اصلی و متمرکز حکومت، بهسوی سیاستگذاری مشارکتی مبتنی بر شبکه سوق دهد.
نقش بسزایی مشارکت در حکمروایی برای هوشمندسازی شهر
یکی از ابزارهایی که جوامع پیشرفته برای توسعه اجتماعات خود از آن بهره میگیرند، استفاده از الگوی مطلوب مدیریتی، با عنوان الگوی حکمروایی خوب است. تعریف ساده حکمروایی شهری کیفیت روابط میان حکومت و شهروندان است. شاخص مشارکت در حکمروایی نقش بسزایی در هوشمندسازی شهر دارد. در این میان، چندین بازیگر نقش اصلی را در طراحی و اجرای ابتکار عملهای هوشمندسازی ایفا میکنند همچنین نقش دولت، مردم و تشکلها برای ایجاد همکاریها ضروری است.
مفهوم حکمروایی به فرایند تصمیمگیری اشاره دارد در حکمروایی مطلوب سه نهاد دولت، جامعۀ مدنی و بخش خصوصی با یکدیگر همکاری میکنند تا شهر سالم، باکیفیت، با قابلیت زندگی بالا و توسعه پایدار شهری را شکل دهند. این سه نهاد، همان نهادهایی هستند که در نظریۀ رژیم شهری تحلیل شدهاند.
دولتها بر اساس ارزش عمومی، با مدیریت از بالا به پایین عمل میکنند. بنگاههای وابسته به بخش خصوصی سودمحور هستند و تحت سازوکار بازار فعالیت میکنند. سازمانهای اجتماعی و مدنی بهصورت خودسازمانیافته و در جهت منافع جامعه اداره میشوند. شهروندان نهتنها شرکتکننده فردی نیستند، بلکه بهصورت سازمانیافته نقش دارند.
در سالهای اخیر، حکمروایی یک محصول جانبی، یا ابزاری برای حاکمیت نولیبرال محسوب شده و به حاکمیت نولیبرال پیوند خورده است.
حکمروایی میتواند نتیجە کارآمدی نهادهای یک اجتماع باشد. اگر نهادها مناسب و مؤثر باشند، نتیجه حکمروایی باید خوب باشد. عناصری که نمایانگر حکمروایی هوشمند هستند، عبارتاند از شفافیت، همکاری، مشارکت، ارتباطات و مسئولیتپذیری.
پس از مطرح شدن الگوی حکمروایی در جهان، بازنگری کلی در شیوههای حکومتی و مدیریتی کشورهای در حال توسعه ضرورت مییابد زیرا با مشاهده مشکلات عدیده ناشی از شیوههای مدیریتی متمرکز میتوان دریافت که برای دستیابی به توسعه منطقهای و شهری، باید نهادهای محلی و مردمی را با مسئله مواجه کرد که این امر نیازمند ایجاد جوامع مدنی
است.
ارتباط مستقیم حکمروایی با بهبود مؤلفههای اجتماعی و اقتصاد شهر
حکمروایی خوب توسعه لازمۀ مدیریت خوب شهری است چراکه نوعی اعمال قدرت در مدیریت منابع اقتصادی و اجتماعی یک کشور برای توسعه محسوب میشود. بر اساس برنامە توسعە سازمان ملل، حکمروایی برای دستیابی به اهداف توسعه، مدیریت سیاسی و دولتی عاری از فساد است بنابراین برای دستیابی به اهداف توسعه شهری، باید توجه ویژهای به حاکمیت توسعه داشت.
از سوی دیگر، این رویکرد شامل سازوکارها، فرآیندها و موسساتی است که به کمک آنها، شهروندان و گروههای مختلف ضمن ابراز علایق خود اختلاف نظرهایشان را تعدیل میکنند و به توافقنظر میرسند و درنتیجه بر اساس حقوق و تعهدات قانونی خود عمل میکنند بنابراین حکمروایی مطلوب نه تنها به بهبود شاخصهای پایداری در شهر، بلکه به ساخت فرایندهای خوب تصمیمگیری منجر میشود که عادلانه، منصفانه و شفاف باشند.
هدف نهایی مدیریت شهری، پاسخگویی به نیازها و خواستههای مردم، رسیدگی به مشکلات اجتماع محلی و بهبود کیفیت مکان و محیطزیست شهروندان است. این رویکردی همکارانه است که بر تشریک مساعی برای حل مسائل و مشکلات اجتماع محلی و رسیدگی به چالشهای شهرداریها تکیه دارد.
در حال حاضر، در این مورد که حکمروایی با بهبود مؤلفههای اجتماعی و اقتصادی در ارتباط است، اتفاق نظر وجود دارد. میتوان گفت حکمروایی مطلوب، مدیریت مؤثر جامعه به کمک تصمیمگیریها و مؤسسات است که میتواند تأثیر بسیاری برای رفاه ملت داشته باشد و نه تنها رفاه اقتصادی، بلکه آزادی، حاکمیت قانون، حقوق بشر، امنیت و صلح را ترویج کند بنابراین حکمروایی به مشکلات جمعی شهروندان پاسخ میدهد و نیازهایشان را به شکلی مناسب و پذیرفته برآورده میکند.
نظر شما