به گزارش ایمنا، چهار عنوان از یکصد عنوان کتابی که دوشنبه (۲۹ آذر) در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس رونمایی شد، متعلق به او بود. از مظلومیت شهدای استان کردستان گفت؛ استانی که مردم آن پنج هزار و ۴۰۰ شهید تقدیم انقلاب کرده اند ولی این شهدا همچنان مظلوم و غریب هستند. خودش میگوید حکایت همچنان باقی است. البته نام یکی از چهار کتابش همین است. او معتقد است اگر چه قلمش را گذاشته زمین و دیگر هوس نوشتن به سرش نمیزند؛ راه شهدا را ادامه میدهد و پیرو مکتب حاج قاسم سلیمانی است.
در مراسم رونمایی هم آرام و قرار نداشت. با لباس کردی از این سو به آن سو میرفت. البته اگر لباس کردی هم نمیپوشید و فقط لهجه و صحبت کردنش را میشنیدی، متوجه میشدی اهل کردستان است. او با تصاویر شهدا عکس میگرفت، موبایلش را به دیگران میداد تا با غلامعلی حداد عادل یا علی اصغر جعفری مدیرعامل موزه دفاع مقدس و سایر مسئولانی که در مراسم بودند، عکس یادگاری بگیرد، برخی از خواهران یا برادران نویسنده کردستانی با او گرم میگرفتند و درباره کتابهایش سوال میکردند. چند نفر هم از او میخواستند کتابهایش را امضا کند. خلاصه همان قدر که در فضای مجازی فعالیت داشت، چند برابر آن در فضای واقعی فعالیت میکرد. البته طبیعی است. کسی که ۱۲۰ کتاب درباره شهدای یک استان نوشته باشد، باید هم اینقدر سر از پا نشناسد و برای ترویج فرهنگ شهادت خود را به آب و آتش بزند.
رضا رستمی که از جانبازان بعد از سالهای دوران دفاع مقدس است، در سال ۸۸ در درگیری روستای سرپیر در منطقه اورامان شاهد شهادت چهار نفر از دوستانش بوده و خودش نیز مجروح شده است. او از نویسندگان فعال در حوزه دفاع مقدس و مقاومت است.
وقتی خواستم با او مصاحبه کنم، هنوز قطرههای عرق بر پیشانی اش خشک نشده بود و حکایت از خستگی ناپذیریش داشت. در لابلای مصاحبه پرسیدم چند سال دارد که گفت متولد ۵۸ است ولی محاسنش را در راه شهدای دفاع مقدس سفید کرده است. میگفت یکی از خانمها در مراسم به او گفته چرا اینقدر شکسته شده ای و گفته غصه شهدا او را پیر کرده ولی معتقد است همواره با جان و دل برای ترویج فرهنگ شهادت و دفاع مقدس دست از کار نمیکشد.
وقتی از مظلومیت شهدای کردستان صحبت شد، پرسیدم مگر در کردستان نویسنده نداریم که برای شهدا قلم بزند و او دستش را بالا برد، انگشتانش را باز کرد و با اشاره به انگشتانش گفت: نویسنده داریم ولی به این اندازه. بعد هم گفت نویسنده های شاخص استان کردستان به این اندازه هستند. البته جمله معترضه ای هم گفت که در کردستان جرأت میخواهد برای شهدا قلم بزنی. خودش میگوید تنها کسی است که در شهرستان مریوان برای شهدا قلم میزند و فعالیت فرهنگی میکند. او معتقد است مسئولان دروغ میگویند که وامدار خون شهدا هستند و بعد اضافه کرد «ولی من همه این خطرات را قبول کرده ام و تا روزی که زنده هستم پیرو مکتب حاج قاسم هستم و نمیگذارم یاد و خاطره شهدای اهل سنت و تشیع خاموش شود.»
او گفت برای شهید محمد بروجردی و حاج احمد متوسلیان کتاب نوشته، برای رهبر انقلاب و برای قاسم سلیمانی هم. دخترش هم که کلاس چهارم دبستان است، برای حاج قاسم کتاب نوشته ولی جایی برای انتشار از او حمایت نکرده است. اکثر کتابهایش را هم با هزینه شخصی چاپ کرده است. مدعی است وقتی کتابی چاپ میشود، متولیان فرهنگی کاری انجام نمیدهند، به گونهای که کتابها در انبارها خاک میخورد، نه به دست جوانان میرسد و نه در کتابخانه ها و فروشگاهها دیده میشود.
وقتی سخن از ۱۰۰ کتاب رونمایی شده در موزه دفاع مقدس به میان آمد، لب به انتقاد گشود و گفت: این کتابها رونمایی شده ولی من که نویسنده چهار عنوان از این کتابها هستم، هنوز کتابهای خودم به دستم نرسیده و حتی به دست خانوادههای شهدا نمیرسد.
رستمی حتی ادعا کرد اگر چه تیراژ هر کتاب هزار نسخه است ولی تعداد محدودی چاپ و در مراسم رونمایی استفاده میشود. او خاطرهای از دختری تعریف کرد که در زمان انتخابات ریاست جمهوری با او روبرو شده و رستمی کتاب مام الرحیم (یکی از فرماندهان پیشمرگ مسلمان) را به او داده و همان دختر بعد از دو روز تماس گرفت و تحولی در او ایجاد شده بود که چادر را به عنوان حجاب برتر انتخاب کرده بود.
رستمی پیشنهاد کرد یک کتاب برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به کتابهای دانش آموزان اضافه شود تا آینده سازان کشور از کودکی با سیره شهدا و فرهنگ شهادت آشنا شوند.
این نویسنده تاکید کرد با وجود اینکه ۱۲۰ کتاب برای شهدا و دفاع مقدس نوشته به دلیل برخی بی مهریها آخرین کتابش را برای حاج قاسم نوشته و قلمش را زمین گذاشته و الان در فضای مجازی همین کتابها را منتشر میکند. از آنجا که در یکی از گروههای این نویسنده عضو بودم، برخی فعالیتهایش را در فضای مجازی رصد کردم که شب و روز پیام میفرستاد. یکی از پیامهایش بعد از مراسم رونمایی از ۱۰۰ کتاب جشنواره سرو جالب بود. یک عکس در گروه گذاشته و زیر آن نوشته بود: مراسم رونمایی یکی از کتابهایم مربوط به شهید عثمان فرشته بود. وقتی وارد سالن شدم، بدون نگاه کردن به عکس طراحی شده شهدا، روی یک صندلی نشستم. وقتی نگاه کردم، دیدم کنار عکس طراحی شده شهید عثمان فرشته نشستم. نگاه کنید عظمت شهدا را. باور کنید مزد تمام زحمات این سالها را گرفتم.
۵۴۰۰ شهید و ۱۰۰۰ جانباز شیمیایی
مدرک کارشناسی ارشد در رشته هنرهای تجسمی دارد. از او پرسیدم همه این کتابها درباره دفاع مقدس است و او گفت برخی از این کتابها رمان، برخی شعر و بعضی هم نقاشی است و حتی فیلم هم میسازد. از او خواستم از فعالیتهایش در حوزه فیلم بیشتر بگوید و او گفت ۱۰۸ فیلم مستند از شهدای شاخص استان کردستان ساخته که همه این فیلمها از شبکه استانی پخش شده ولی در شبکههای سراسری فقط یک بار در شبکه دو مستندی از شهید لطیف راستی پخش شد که این شهید بعد از بازدید رهبر معظم انقلاب در سال ۸۸ از استان کردستان ترور شد.
از او درباره چهار کتابی پرسیدم که در مراسم رونمایی معرفی شده بود. رستمی گفت کتاب اول به نام زندان دوله تو درباره خاطرات اسرای زندان دوله تو در سردشت است. کتاب دومش هم عثمان فرشته نام دارد و مربوط به خاطرات سردار شهید عثمان فرشته یکی از سرداران بزرگ استان کردستان است که به گفته رستمی دست راست حاج احمد متوسلیان در مریوان بود.
کتاب سومش هم معراجیهای خاکی نام دارد و خاطرات ۴۷ سردار و فرمانده شهید بومی استان کردستان را در آن ثبت و ضبط کرده است. از مهمترین ویژگی کتاب معراجیهای خاکی پرسیدم که مکثی کرد و با بغض گفت: شهدای کردستان خیلی گمنام و بی نام و نشان هستند و او تلاش کرده تا سرداران کردستان را معرفی کند. بعد به سفر رهبر معظم انقلاب در سال ۸۸ به استان کردستان اشاره کرد که معظم له هم از گمنامی شهدا یاد و سفارش کرده بودند این شهدا را از گمنامی و مظلومیت درآورید.
او گفت که پنج هزار و ۴۰۰ شهید در استان کردستان دادیم ولی هنوز یک کتاب که شایسته و بایسته این شهدا باشد منتشر نشده است. او تاکید کرد اگر این پنج هزار و ۴۰۰ شهید نبودند، حاج احمد متوسلیان هم نبود و این شهدا دست راست شهید محمد بروجردی بودند که مسیح کردستان نام گرفت. رستمی گفت فرقی نمیکند شیعه و سنی در کنار هم در یک سنگر الان نیز شهید میدهند.
به چهارمین کتابش اشاره کرد و گفت حکایت همچنان باقی است و این نامی بود که برای کتاب خاطرات پیشمرگان مسلمان کرد و پیشکسوتان جهاد و شهادت برگزیده بود که این پیشکسوتان هنوز زنده اند و خاطرات آن دوران را تعریف میکنند و به همین دلیل اسم کتاب را اینگونه انتخاب کرده و خودش هم همچنان این راه را ادامه میدهد.
صحبت به درازا کشید و کتاب کسوف در نیم روز را به عنوان یکی از کتابهای دوست داشتنی خود معرفی کرد. این کتاب مربوط به خاطرات شهدای بمباران شیمیایی دو روستای نژمار و قلعه جی در مریوان است که به گفته رستمی نامی از آنها دیده نمیشود.
داستانهای رستمی پایان نداشت؛ از هزار جانباز شیمایی در کردستان گفت که پرونده جانبازی ندارند. از صد شهیدی گفت که نامی از آنها در هیچ جا برده نمیشود. این را هم گفت که نام شهدای شیمیایی سردشت بارها مطرح شده ولی نامی از روستاهای مریوان در تاریخ نیست همانگونه که زندان دوله تو در تاریخ نیست و فقط یک فیلم آن هم در اوایل دوران جنگ تحمیلی ساختند.
دوباره برگشتیم به زندان دوله تو که رستمی گفت اکثر این اسرا، نظامی نبودند. مثلاً یکی جهادی بوده و رفته مدرسه یا مسجد درست کند و او را اسیر کردند یا همسر شهیدهای که آهوی کردستان نام گرفت.
منظور این نویسنده از آهوی کردستان شهیده فاطمه اسدی است که حدود یک ماه پیش در کوههای چهل چشمه دیواندره تفحص شد و به عنوان اولین شهیده تفحص شده کشور ماندگار شد.
رستمی گفت که شوهر فاطمه اسدی یکی از اسرای زندان دوله تو بوده و شغل بنایی داشته و زمانی که برای ساختن مدرسه می رفته، ضد انقلاب او را دستگیر کرده و برده است. فاطمه اسدی برای نجات همسرش، خانه خود را به مبلغ ۲۰۰ هزار تومان میفروشد تا شوهرش را با آن پول آزاد کند ولی مسئول حزب دموکرات او را شکنجه و سپس زنده به گور میکند. حالا بعد از ۳۷ پیکر این شهیده پیدا میشود و نام آهوی کردستان میگیرد. شوهرش نیز حدود چهل روز پیش به عنوان یکی از شهدای سلامت به رحمت خدا رفت و حالا یک دختر از او مانده است ولی این دختر فقط اسمی از شهید دارد. در واقع پدرش اسیر و مادرش شهید بوده ولی نه حقوقی و نه امتیازی از بنیاد شهید گرفته است.
منبع: ایرنا
نظر شما