به گزارش خبرنگار ایمنا، همه ما هر روز در معابر و خیابانها شاهد حضور کودکانی هستیم که با ظاهری ژولیده و غبارآلود با دستههای گل، اسباب بازی، دست مال برای پاک کردن شیشهی ماشین به طرف انبوه ماشینها حرکت میکنند تا شاید فقط یک یا دو ماشین با چانه زدن گلی بخرند و دست مالی بر روی شیشه ماشینی کشیده شود، گاهی این کودکان متکدی و دست فروش را روی پل عابر پیاده، کنار پیاده رو و یا سایر مکانهای پر رفت و آمد، به گونههای متفاوت میبینید.
این عارضه منحصر به ایران نیست، از کوچههای غبارآلود افغانستان تا خیابانهای پر زرق و برق نیویورک این پدیدهی شوم وجود دارد و به نام کودک خیابانی شناخته شده است؛ معمولترین آسیب اجتماعی که تقریباً نتایج یکسان و مشابهی دارد.
کودک خیابانی کیست؟
بر اساس قوانین «جمهوری اسلامی ایران»، کودک خیابانی «فرد کمتر از ۱۸ سال تمام است که به صورت محدود یا نامحدود در خیابان به سر میبرد؛ اعم از کودکی که هنوز با خانوادهی خود تماس دارد و از سرپناه برخوردار است و یا کودکی که خیابان را خانهی خود میداند و رابطهی او با خانواده به حداقل رسیده و یا اساساً چنین ارتباطی وجود ندارد.»
وجه مشخص دیگر این کودکان گذراندن وقت زیاد در خیابان است، خیابان منبع اولیه برای معاش این گروه محسوب میشود و نشانگر این است که به طور شایسته و مطلوب توسط بزرگسالان نگه داری نمیشوند. بیشتر این کودکان یا دارای یک والد - پدر یا مادر - و یا شاهد حضور ناپدری یا نامادری در خانه هستند. در حالتهای بعدی میتوان از کودکانی نام برد که بی سرپرست هستند و یا در مراکز شبانه روزی بهزیستی نگه داری میشوند.
آمار کودکان خیابانی در دنیا
وقوع انواع کودکآزاری، افزایش جرایم اجتماعی، کاهش سن اعتیاد و گرایش افراد به ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی را میتوان از جمله تبعات افزایش معضل کودکان کار و خیابانی برشمرد.
برابر برآورد سازمان جهانی «دفاع از حقوق بشر»، در حدود ۱۰۰ میلیون کودک در سراسر جهان در خیابان کار و زندگی میکنند، آنها برای زنده ماندن به کارهای گوناگون از جمله: گدایی، فروشندگی (سیگار، میوه، گل و روزنامه و…) بزه کاری و تن فروشی مشغول هستند. بخشی از آنها با خانوادههای شأن ارتباط دارند و بخش دیگر یا از خانه فرار کردهاند و یا اینکه توسط خانواده به دلیل مشکلات مالی رها شدهاند.
این کودکان در پارکها، خرابهها و یا زیر پلها میخوابند، تعداد زیادی از آنها به مواد مخدر معتاد هستند و گاهی از موادی استفاده میکنند که به آنها آسیبهای مغزی ماندگار وارد میکند، برابر کنوانسیون جهانی حقوق کودک، تمامی کشورهایی که آن را امضا کردهاند، وظیفه دارند سلامت فیزیکی، روانی، اخلاقی و اجتماعی کودکان را تضمین کنند.
چهار گروه کودکان خیابانی
سازمان ملل متحد «کودک خیابانی» را اینگونه تعریف میکند: «پسر یا دختری که خیابان (و ساختمانها و زمینهای متروکه)، خانه و محل زندگی او شده و تحت حمایت و نظارت کافی بزرگسالان مسؤول قرار ندارد.»
سازمان جهانی بهداشت، آنها را در چهار گروه دستهبندی کرده است:
کودکانی که در خیابانها زندگی میکنند و اولین نگرانیشان زندهماندن و داشتن سر پناه است.
کودکانی که از خانواده جدا شده و موقتاً در مأمنی مثل خانههای متروک و یا ساختمانها، پناهگاهها و سرپناهها زندگی میکنند و یا از خانه یک دوست به منزل دوست دیگر میروند.
کودکانی که تماس با خانواده را حفظ میکنند، ولی به علت فقر، پرجمعیت بودن خانواده و یا سو استفاده جنسی و جسمی از آنان، بعضی شبها و اکثر ساعات روز در خیابانها به سر میبرند.
کودکانی که در مراکز ویژه نگهداری میشوند، اما قبلاً در وضعیت بیخانمانی به سر میبرده و در معرض خطر برگشت به همان وضعیت هستند
دسته بندی کودکان خیابانی در ایران
در ایران دسته بندی کودکانی که در خیابان حضور دارند به صورت زیر است:
- کودکان بدسرپرست
- کودکان بیسرپرست
- کودکان بزه کار
- کودکان کار
- کودکان مبتلا به بیمارهای صعبالعلاج، کودکان روانی و یا معلول
- کودکانی که با پدر خود زندگی میکنند
- کودکانی که با مادر خود زندگی میکنند
- کودکانی که با خواهر یا برادر خود زندگی میکنند
- کودکانی که با ناپدری یا نامادری یا قیم خود زندگی میکنند
- کودکان اتباع بیگانه که خود در سه گروه قرار میگیرند:
- اتباع بیگانه دارای کارت یا برگ اقامت از مراجع قانونی و صاحب صلاحیت
- اتباع بیگانه فاقد کارت یا برگ اقامت از مراجع قانونی و صاحب صلاحیت
- کودکانی که پدرشان از اتباع کشورهای بیگانه به خصوص افغانستان و مادرشان ایرانی بوده، ولی چون ازدواج آنها ثبت نشده است، شناسنامه ندارند.
دسته بندی فوق شامل همه کودکانی است که در خیابان زندگی میکنند.
تحقیقات در مورد کودکان خیابانی ایران
دلایل زیادی برای کار و زندگی کودکان در خیابان وجود دارد. برخی از این علل عبارتند از: فقر، از هم پاشیدگی خانواده، سو مصرف مواد و الکل توسط والدین، کودک آزاری، نیاز به درآمد کار کودک، طرد کردن کودک، قحطی و بلایای طبیعی، از دست دادن والدین به سبب حوادث و بیماری و ایدز، مهاجرت است.
در سال ۱۳۷۷ مطالعهای توسط یونیسف بر روی کودکان خیابانی تهران صورت گرفته است. بر اساس این پژوهش، مهاجرت، تعداد زیاد افراد خانواده، از هم پاشیدگی خانواده، آزارهای جسمی و روانی در خانواده، بی سوادی والدین و فقدان مهارتهای حرفهای والدین از فاکتورهای مرتبط با حضور کودکان در خیابانها است. بر اساس این مطالعه، ۶۰ درصد بچههای خیابان از مهاجرینی هستند که خود دو گروه را تشکیل میدهند. مهاجرین از شهرستان به تهران و مهاجرین خارج از کشور به ایران (عراقیها و افغانیها). بقیهی بچههای خیابان به علت فقر خانوادگی، در خیابانها مشغول به کار هستند و گروهی دیگر به دلیل شرایط نابهنجاری خانوادگی و اختلافات شدید، از خانواده فرار کردهاند و چون جایی برای خواب ندارند، به پارکها، میادین، خانههای متروک و زیر پلها پناه میبرند.
دوران کودکی برای هر شخصی مهمترین مقطع زندگی اوست و تمام رفتارها، باورها، ارزشها، عقاید، ترسها، نفرتها، لیاقتها و… در همین دوران در ذهن او شکل میگیرد و در تمام طول زندگی همراه اوست. خیلی از انسانها پس از سالیان دراز هنوز از چیزهایی که در بچگی از آنها میترسیدند، وحشت دارند و آن چنان در ذهن شأن جای گرفته که تا آخر عمر، دست و پای آنان را میبندد و مانند سدی مانع رسیدن به آرزوهای شأن میشود.
کودکان خیابانی از لحاظ تأمین معاش به چند گروه تقسیم میشوند که عبارتند از:
- متکدیان، بزه کاران (سارقین، توزیع کنندگان مواد مخدر، متخلفان جنسی)
- کارگران خیابانی در مشاغل کاذب.
- کارگران خیابانی در مشاغل واقعی.
- ول گردان متکدی با مشاغلی همچون تنقلات فروشی، واکسی، روزنامه و گل فروشی، فال، کوپن فروشی و در نهایت ضایعات جمع کنها.
سن قانونی کار کودکان در ایران
در ایران، کودکان خیابانی اغلب در مراکز شهرهایی بزرگی همچون تهران، اصفهان، مشهد، و شیراز دیده میشوند. بسیاری از آنها، فرزندان مهاجران افغانی هستند. بقیه از خانوادههای ایرانی هستند که به دلیل بیکاری، اعتیاد به مواد مخدر و یا بیماری به تدریج جز طبقات پرجمعیت فقیر شهری میشوند. ایران کنوانسیون حقوق کودکان را امضا کرده است، ولی کنوانسیونهای دیگر را که حداقل سن برای کار کردن کودکان را تعیین میکند، تصویب نکرده است. با این وجود، مطابق با قانون ایران، یک کودک زیر سن ۱۵ سال نمیتواند از نظر قانونی کار کند.
کودکان خیابانی در بسیاری از جوامع، گروه بسیار آسیب پذیری هستند، محاسبه تعداد دقیق کودکان خیابانی غیرممکن است، ولی تقریباً به یقین میتوان گفت که این رقم به دهها میلیون در سراسر جهان میرسد. این کودکان در آنچنان شرایط سخت و خطرناکی به سر میبرند که آنها را در معرض خطر مصرف مواد مخدر و ابتلاء به ویروس ایدز قرار میدهد.
علاوه بر این، کودکان کار، کودکان خیابانی و کودکانی که مدارک شناساییشان کامل نیست دسترسی کمتری به مدرسه دارند و بسیار زیاد در معرض خطر سو استفاده از جمله سوءاستفاده جنسی و بهره کشی توسط گروههای مجرم هستند. در ایران، سازمانهای دولتی و غیردولتی که با کودکان خیابانی کار میکنند در امر بررسی مشکلات این کودکان بسیار فعال بوده اند، بسیاری از آنها به این کودکان، سرپناه، درمانهای پزشکی و آموزش پایه ارائه میدهند.
عوامل مختلف در به وجود آمدن کودک کار
عوامل اقتصادی: شیوع بالای بیکاری، فقر، بیعدالتی، فاصله زیاد طبقاتی، مشاغل کمدرآمد پدران
عوامل اجتماعی: ازدیاد جمعیت، مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ، ساختار جمعیت، کمبود قوانین حمایتی از کودکان
عوامل خانوادگی: خانوادههای پرجمعیت و بعد بالای خانوار، خانوادههای پرتنش، فوت یا جدایی والدین، اعتیاد در خانواده، سابقه بزهکاری والدین، خشونت والدین، بیماری روانی والدین و وجود ناپدری و نامادری
عوامل زیستی و روانی بحران هویت، بحران بلوغ، فرار از خانه و مدرسه، اعتیاد و بزهکاری که تحت تأثیر عوامل اجتماعی و خانوادگی قرار دارد
نبود نظارتهای دولتی: در دفاع از حقوق کودکان میتوانند بر شکلگیری پدیده کودکان خیابانی تأثیر داشته باشند.
عوامل معتاد شدن کودکان خیابانی
مددکاران اجتماعی حوزه اعتیاد کودک تاکید دارند ریشه بسیاری از معضلات و آسیبهای اجتماعی دنیای امروز در سایر جوامع دنیا را در معضلی به نام فقر باید جستجو کرد، وقوع انواع کودکآزاری، افزایش جرایم اجتماعی، کاهش سن اعتیاد و گرایش افراد به ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی را میتوان از جمله تبعات افزایش معضل کودکان کار و خیابانی برشمرد.
کارشناسان حوزه اجتماعی، عامل فقر و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی را ازجمله مواردی عنوان میکنند که روز به روز بر تعداد کودکان کار و خیابانی میافزایند. بخش گستردهای از فشار اقتصادی خانواده در مناطق محروم و محلههای فقیرنشین، امروز بر روی شانه دختران و پسران کوچک و کوتاهقامتی است که علیرغم استعداد و هوش خوبی که دارند بیسوادند و به اموری مانند گدایی، دستفروشی، شیشهپاککنی و اسفند دود کردن و سایر مشاغل کاذب و آسیبزننده مشغول هستند.
از طرف دیگر ورود کودکان به دنیای کار، تنها در اشتغال آنها به مشاغل ناایمن خلاصه نمیشود بسیاری از این کودکان در مناطق مختلف دنیا، علاوه بر بازماندگی از تحصیل، گرفتار معضل اعتیاد میشوند و علیرغم کم سن و سالی خود مشکلات بسیاری چون کارتنخوابی را لمس میکنند، ریشه بسیاری از معضلات و آسیبهای اجتماعی دنیای امروز در سایر جوامع دنیا را در معضلی به نام فقر باید جستجو کرد.
مددکاران اجتماعی حوزه اعتیاد کودک اعلام کردند عامل اصلی اجبار کودکان به کار و رشد معضل کودکان کار در شرایط فعلی، فقر حاکم بر خانوادههای آنها است، بر اساس مشاهدات میدانی و تحقیقات پژوهشگران و فعالان اجتماعی در رابطه با افزایش معضل کودکان کار، این آسیب اجتماعی به دلیل ضعف مالی والدین در تأمین نیازهای حداقلی اعضای خانواده است و در این میان کودکان مجبور به کار میشوند.
یکی از بزرگترین عوامل فقر در کشور، رشد معضل اعتیاد است و آنطور که کارشناسان میگویند معضل فقر تأثیر چشمگیری در گرایش افراد به مصرف مواد مخدر دارد و این امر بر کسی پوشیده نیست، علت اصلی گرایش برخی از کودکان به اعتیاد، به دلیل حضور در خانوادهای است که پدر یا مادر معتاد دارد و گاهی برای خریدوفروش و جابجایی مواد مخدر، فرزند خود را مورد سوءاستفاده قرار میدهند.
کودک با وجود والدین معتاد، بیشتر در معرض گرایش به مصرف مواد مخدر قرار دارد، زیرا همانطور که گفته شد برخی از پدران و مادران معتاد، خرید مواد مخدر را به کودک خود میسپارند و در چنین شرایطی، احتمال اینکه کودک با کنجکاوی خود به مصرف مواد مخدر سوق پیدا کند زیاد خواهد بود. عامل دیگری که در معتاد شدن کودکان و بهویژه کودکان کار و خیابانی تأثیر قابلتوجهی دارد، موضوع محیطی است که کودک در آن رفتوآمد میکند و همچنین افرادی که کودک در جریان ارتباط با آنها به مصرف مواد مخدر روی میآورد.
کارشناسان حوزه اجتماعی تاکید دارند با توجه به شواهد موجود پیداست که کنترل و مهار آسیبهای اجتماعی، باید با حمایت از کودکانی انجام شود که به دلیل فقر اقتصادی و فرهنگی حاکم بر بنیان خانواده، مجبور به کار میشوند، لذا باید از ورود آنها به دنیای اشتغال جلوگیری کرد. وجود یک بازوی حمایتی قابلاطمینان و برنامهریزی دقیق برای توانمندسازی خانوادههای نیازمند و کودکانی که در اینگونه خانوادهها زندگی میکنند، میتواند در کنترل و کاهش معضلات اجتماعی تأثیر چشمگیری داشته باشد.
نظر شما