به گزارش خبرنگار ایمنا، خیلیها میگویند زن باید پشت ماشین لباسشویی بنشیند نه پشت فرمان؛ آن هم فرمان اتوبوس… اما این روزها هستند شیر زنانی که دل به جادههای کویری میزنند تا مسافرانی را که آسوده خوابیدهاند، به مقصد برسانند.
مریم ۴۶ ساله است و چهار سال است که راننده اتوبوس برون شهری شده است؛ شش ساعت رانندگی، چند ساعت استراحت، رسیدگی به بچهها و انجام کارهای خانه، برنامه روزانه اوست.
او قبلاً در خطوط اصفهان-شیراز و اصفهان-مشهد فعالیت میکرده و اکنون نیز در خط اصفهان-تهران فعال است.
مریم از روزهایی که برای رسیدن به آرزویش تلاش میکرد و رفتار جالب مردم در مواجهه با یک زن که پشت فرمان اتوبوس نشسته است، میگوید: «همسرم راننده اتوبوس بود و من گاهی همراه سفرشان میشدم؛ یک روز به طور اتفاقی انگیزهای گرفتم که من هم راننده شوم؛ این مسئله را با خانواده مطرح کردم. همسر و فرزندانم از این موضوع استقبال کردند و پس از دریافت گواهینامه، مشغول به فعالیت در کنار همسرم شدم.»
لذت تماشای زیباییهای جاده برایش هیجانانگیز است: «آئیننامه را خواندم و قبول شدم. برای گرفتن گواهینامه اتوبوس همه با تعجب نگاهم میکردند. خیلیها تصور میکردند فقط به عشق داشتن گواهینامه پایه یک در این آزمون شرکت میکنم، اما من عاشق جاده و رانندگی در آن بودم.»
مریم از برخورد مسافران میگوید: «مسافرها وقتی یکی یکی سوار میشدند، با تعجب نگاهم میکردند. البته رانندگی با اتوبوسهای جدید مسافربری خیلی راحتتر است؛ الان برای مسافران جا افتاده که یک خانم راننده اتوبوس باشد؛ اما قبلاً خیلی به رانندگان خانم مطمئن نبودند؛ ممکن است حتی بعضی از مسافران متوجه نشوند که من رانندهام ولی اکثراً از رانندگیام راضی بودهاند و این احساس رضایت را با من هم در میان گذاشتند. اما خوب این اتفاق هم افتاده که مسافر با دیدن راننده خانم، بلیط خود را کنسل کرده است.»
«من به شیراز، مشهد و تهران رفتم ولی در یکی از سرویسهای دربستی به سمت شیراز که تمام مسافران مرد بودند، از اینکه من رانندهام تعجب کردند و گفتند ما اتوبوس دربستی گرفتیم و همه آقا هستیم شما اشتباه آمدی تا اینکه یکی از مسافران با دیدن نمادهای سر شانه لباسم متوجه شد که رانندهام؛ در یکی از سرویسهای مشهد نیز مسافران از دیدن من تعجب کردند.»
او در طول مسیر همیشه به این موضوع فکر میکند که جان مسافرها در دست اوست و باید با احتیاط و رعایت قوانین این امانت را به مقصد برساند «خوشبختانه به یاری خداوند تا امروز مشکل و یا تصادفی پیش نیامده است.»
او از همراهی خانوادهاش با عشق سخن میگوید: «به دلیل اینکه من و همسرم هر دو راننده هستیم، بچهها هم به این موضوع عادت کردند و درکمان میکنند.»
مریم که در سفرها همیشه با همسرش همراه است. ادامه میدهد: «به دلیل اینکه اینکه تمام سرویسها را با همسرم میروم اگر مشکلی در اتوبوس رخ دهد هر دو باهم و با همکاری نمایندگیها حل میکنیم.»
او از تفاوت رانندگی زنها و مردها میگوید: «مشکلاتی همچون بیمه، نبود سختی کار برای رانندگان و برخورد نامناسب با زنان وجود دارد که باید با فرهنگسازی دیدگاه مردم نسبت به رانندگان زن تغییر کند.»
وی در مورد روزهای کرونایی که زندگی را بسیار سخت کرده اظهار میکند: «در زمان اوج شیوع ویروس کرونا برای رانندگان ناوگان مسافربری به دلیل کاهش تعداد مسافر سخت بود؛ حتی من و همسرم به کرونا مبتلا شدیم اما هیچکس از ما حمایت نکرد. در آن زمان بیشتر توجه مسافران به ضد عفونی کردن اتوبوس و استفاده از ماسک بود. حتی هیچکس اجازه نمیداد کسی در صندلی کناری بنشیند؛ تعداد مسافران نیز به نصف رسیده بود؛ از ۲۵ صندلی، بین ۱۵ تا ۱۷ نفر مسافر سوار میشد اما الان اوضاع خیلی بهتر شده است؛ ولی باید پروتکلهای بهداشتی رعایت شود.»
«آن زمان سعی میکردیم اول از همه خودمان رعایت کنیم تا مسافران هم شیوهنامههای بهداشتی را رعایت کنند. الان هم مانند گذشته استفاده از ماسک در اتوبوس همهگیر است.»
وی علاقه زیادی به کارش دارد: «اگر عشق و علاقه در انجام کاری وجود نداشته باشد، در کمتر از یک سال از انجام آن کار دلزده میشوی، اما وقتی عاشق کارت باشی، با همه سختیها و مشکلات کنار میآیی. من اگر به عقب برگردم، باز هم همین شغل را انتخاب میکنم.»
نظر شما