به گزارش خبرنگار ایمنا، مرد جوان که در دخمه شیطانی او جسد یک دختر کشف شده بود و دو دختر را هم حبس کرده بود، اتهام قتل را گردن دو دختر جوانی انداخت که در خانهاش حبس شده بودند. رسیدگی به پرونده قتل دختر جوان در دخمه شیطانی مرد جوان تهرانی به نام سعید، ۱۵ آذر ماه امسال در دستور کار پلیس پایتخت قرار گرفت.
مأموران که مدتی قبل به رفت و آمدهای سعید مظنون شده بودند، وقتی با دستور قضائی وارد منزل سعید شدند، با جسد دختری جوان روبرو شدند. همچنین در این خانه دو دختر جوان حبس شده بودند. مرد میانسال که بعداً مشخص شد برادر سعید است نیز در خانه کشیک میکشید تا دختران جوان فرار نکنند. یکی از دو دختر به صورت لخت و عریان در کمد دیواری خانه حبس شده بود و دیگری در اتاق زندانی بود.
بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که حدود چهار ماه از قتل دختر جوان میگذرد. با دستور بازپرس وهابی دو دختر جوان همچنین برادر سعید بازداشت شدند و برای تحقیقات اولیه به اداره ۱۰ آگاهی تهران منتقل شدند. ساعتی بعد در حالی که مأموران حدس میزدند که سعید به خانه بیاید، او را در حوالی خانه غافلگیر و دستگیر کردند.
برادر سعید در اولین اعترافات خود گفت: «برادرم این دختران به خانه آورده بود و مدتی قبل با یکی از آنها درگیر شد و او را با همدستی خواهرم با ضربات پیچ گوشتی به قتل رساند.» با این اعترافات از سوی برادر سعید، خواهر آنها شناسایی و دستگیر شد و در اعتراف به همکاری در قتل گفت: «روز حادثه برادرم با دختری که در خانه اش بود درگیر شدند. دختر فراری مدتی در خانه برادرم مانده بود و یک دفعه تصمیم به رفتن گرفته بود اما برادرم میگفت باید مدتی صبر کند تا خودش او را ببرد. دختر اصرار به رفتن داشت و به خاطر همین با برادرم درگیر شدند. همان موقع سعید به من گفت به او پیچ گوشتی بدهم و با آن چند ضربه دختر زد و او به قتل رسید.»
سعید در حالی که منکر اتهام قتل است در اولین اظهارات خود قتل را گردن دو دختری انداخت که در خانه اش حبس شده بودند. او گفت: «چند دختر که در خانه من پناه گرفته بودند با هم بحثشان شد و دو نفر از آنها که در حال حاضر بازداشت هستند، نفر سوم را به قتل رساندند.»
دو دختر حدوداً ۲۰ ساله که در اظهارات خود ماجرای حبس شدن در خانه سعید را شرح دادند. یکی از آنها اهل اسلامشهر و یکی دیگر ساکن یکی از مناطق تهران است که هر دو مدتی قبل خانه خود را ترک کرده بودند.
به گفته آنها سعید در میدان راه آهن به عنوان دلال، مسافران را به مسافرخانهها معرفی میکرد و زمانی که با طعمههای موردنظر خود یعنی دختران جوان روبرو میشد، در پوشش پلیس قلابی آنها را فریب میداد و به بهانه اینکه کسی به آنها اتاق کرایه نمیدهد؛ آنها را فریب میداد و به خانه خود میکشاند.
دختران مدعی بودند که سعید به آنها تجاوز میکرد و مانع از خروج آنها از خانه میشد. یکی از این دو دختر به مواد مخدر اعتیاد دارد. تحقیقات بازپرس وهابی، در شعبه دوم دادسرای جنایی تهران برای رسیدگی به این پرونده ادامه دارد.
کشته شدن مرد تهرانی وسط خیابان
سرهنگ علی همهخانی، معاون آموزش و فرهنگ ترافیک پلیس راهور تهران بزرگ گفت: ساعت ۰۷:۳۰ صبح امروز و در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی تصادف یک دستگاه سواری پژو با عابر پیاده در مسیر شمال به جنوب خیابان رجایی نرسیده به بیمارستان هفتم تیر بلافاصله تیم کارشناسی منطقه ۲۰ پلیس راهور فاتب در محل حادثه حاضر میشوند.
سرهنگ همهخانی گفت: این عابر پیاده ۷۰ ساله که قصد عبور از عرض بزرگراه را داشته، بدون توجه به خطرات ناشی از این کار اقدام به عبور از عرض بزرگراه کرد و در این حین راننده پژو ناگهان با این عابر برخورد کرد.
معاون آموزش و فرهنگ ترافیک پلیس راهور تهران بزرگ گفت: با حضور ناگهانی این عابر مقابل پژو راننده دیگر نتوانست خودروی خود را کنترل کند و در مواجه با عابر دیگر کاری از دستش برنیامد و چون زمانی برای ترمز کردن و ایست کامل نداشت به شدت با عابر پیاده برخورد کرد.
وی افزود: شدت حادثه و برخورد به حدی بوده که این عابر به لاین مخالف پرت شد و در اثر شدت ضربه در محل حادثه جان باخت، به همین علت، در این محدوده شاهد بار ترافیکی بودیم که با تلاش همکاران و خارج کردن این وسیله از موقعیت تصادف بار ترافیکی کاهش یافت و ترافیک به وضعیت قبل بازگشت.
سرهنگ همه خانی به عابران اظهار کرد: هیچ گاه و در هیچ زمانی اقدام به تردد از عرض اتوبانها و بزرگراهها نکنند و همیشه از پلهای عابر پیاده استفاده کنند؛ هرچند میبایست تا رسیدن به پل عابر زمانی را اختصاص دهند، ولی به این نکته توجه داشته باشند که استفاده از پل عابر در هر زمان بهتر از پذیرش خطر و به استقبال تصادف و حوادث ناگوار رفتن است.
معاون آموزش و فرهنگ ترافیک پلیس راهور تهران بزرگ اظهار کرد: امیدواریم با رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی توسط کلیه کاربران ترافیک شاهد وقوع چنین حوادث تلخی در سطح معابر شهر تهران نباشیم.
۱۳ مصدوم بر اثر تصادف مینیبوس با کامیون
سرپرست اورژانس پایتخت از تصادف یک دستگاه مینی بوس با کامیون در محور پاکدشت و مصدوم شدن ۱۳ هموطن خبر داد.
یحیی صالح طبری، سرپرست اورژانس تهران از تصادف یک دستگاه مینی بوس با کامیون در محور پاکدشت خبر داد و گفت: صبح امروز ساعت ۰۵:۳۶ بر اثر تصادف یک دستگاه مینی بوس با کامیون در محور پاکدشت بین شهرک انقلاب و قیام دشت به سمت تهران جنب پمپ بنزین ۱۳ نفر مصدوم شدند.
وی افزود: هفت نفر از مصدومان به بیمارستان شهدای پاکدشت و شش نفر دیگر به بیمارستان شهدای هفتم تیر منتقل شدند.
سرپرست اورژانس تهران گفت: تعداد شش دستگاه آمبولانس به محل این حادثه اعزام شدند.
۱۴ نفر از عوامل تیراندازی در دهلران دستگیر شدند
سردار دلاور القاصی مهر اظهار کرد: در جریان درگیری طایفهای منطقه دهلران و تیراندازی توسط افرادی هنجار شکن، این افراد شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان به صورت ویژه در دستور کار تیم عملیاتی پلیس این شهرستان قرار گرفت.
وی افزود: مأموران انتظامی شهرستان دهلران با رصد اطلاعاتی و انجام یکسری اقدامات تخصصی، افراد هنجار شکن و مخلان نظم عمومی را شناسایی و پس از هماهنگی با مرجع قضائی، تعداد ۱۴ نفر از آنان را دستگیر کردند.
فرمانده انتظامی استان ایلام ادامه داد: در جریان این درگیری طایفهای، تعداد ۱۱ قبضه سلاح غیر مجاز کشف شد. متهمان پس از تشکیل پرونده و معرفی به مرجع قضائی با قرار مناسب روانه زندان شدند.
وی افزود: پلیس با کسانی که نظم و آرامش عمومی را خدشه دار و باعث ایجاد رعب و وحشت در بین شهروندان شوند، قاطعانه برخورد میکند و اجازه قدرت نمایی و به مخاطره انداختن امنیت مردم را نخواهد داشت.
کشف تکههای جسد زن ثروتمند تهرانی
بقایای جسد زن جوان که توسط دو مرد با انگیزه سرقت ۹۸ هزار دلاری به قتل رسیده بود پیدا شد. ۱۶ آبان امسال مرد جوانی با مراجعه به دادسرای جنایی مفقود شدن ناگهانی همسر صیغهای خود را به بازپرس دشتبان گزارش کرد و گفت: «چند روزی بود از همسرم آزیتا بیخبر بودم تا اینکه امروز به خانه اش در غرب تهران رفتم و دیدم در گاوصندوق باز است و خانه به هم ریخته است و کسی در خانه نبود. ماشین پژو ۲۰۷ آزیتا هم در پارکینگ نبود.»
بعد از اعلام مفقودی از سوی همسر آزیتا، تحقیقات پلیسی و قضائی برای یافتن ردی از آزیتا آغاز شد. در اولین تحقیقات مشخص شد که چندی قبل، آزیتا با مردی به نام مجید در ارتباط بوده است و مجید به عنوان مظنون پرونده احضار شد. او در اولین برخورد با مأموران قضائی گفت: «من راننده آژانس هستم و آزیتا اگر خرید داشت یا اگر میخواست جایی برود، از من کمک میگرفت اما چند روزی است از او خبری ندارم.»
در حالی که حرفهای مجید ضد و نقیض به نظر میرسید دستور بازدید خانه مجید صادر شد و مأموران ماشین آزیتا و گوشی او را در خانه مجید پیدا کردند. مجید در اولین توضیح به مأموران گفت: «آزیتا به من گفته بود میخواهد به امارات برود و ماشین و گوشیاش را به من داد.»
ضد و نقیض گوییهای مجید سبب شد که او تحت تحقیق بیشتر قرار بگیرد و در حالی که مأموران به یکی از دوستان صمیمی مجید به نام حسین هم مظنون شده بودند، حسین را هم مورد تحقیق قرار دادند و در بازرسی از خانه حسین مقدار زیادی دلار از خانه او کشف شد. دو متهم پرونده وقتی در برابر مدارک و تحقیقات پلیسی قرار گرفتند دیگر راهی جز اعتراف پیش روی خود نداشتند و به قتل و مثله کردن جسد زن جوان اعتراف کردند.
مجید در اعتراف گفت: «متوجه شده بودیم که آزیتا مقدار زیادی دلار و طلا و یورو در خانه دارد و میخواست به امارات برود. برای همین نقشه قتل او را کشیده و به بهانه مهمانی او را به خانه من کشاندیم. بعد با ضربهای غافلگیرانه او را با تبر از پا در آوردیم و جسد او را تکه تکه کردیم. بعد هم ۹۸ هزار دلار و مقدار زیادی دلار و طلا از خانه او دزدیدیم.»
در آخرین تحقیقات با توجه به نشانیهایی که متهمان از محل رهاسازی تکههای جسد داده بودند، تنها چند تکه از بقایای جسد به همراه مقداری موهای مقتوله در حوالی کشف شد. متهمان اعتراف کردند که هر تکه از جسد را به نقطهای در اطراف تهران انداختند و این در حالی بود که دیگر تکههای جسد آزیتا پیدا نشد.
بررسی خودرو مجید و حسین نشان میداد که لکههایی از خون در خودرو آنها قابل مشاهده بوده است که مطابق آزمایشات، این لکههای خون متعلق به آزیتا است. متهمان برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس دشتبان در اختیار کارآگاهان اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار دارند.
قتل برادر دیوانه با ضربات چاقو
رسیدگی به این پرونده از آذرماه سال ۹۹ به دنبال کشته شدن مرد جوانی به نام فرید در خانه پدریاش در خیابان دامپزشکی آغاز شد. وقتی مأموران پلیس به خانه قدیمی رفتند برادر بزرگ فرید به نام فرهاد خودش را به عنوان عامل جنایت معرفی کرد و همانجا بازداشت شد. جسد خونین فرید با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بازجویی از فرهاد پرداخت.
این مرد میانسال گفت: برادرم از بدو تولد از ناتوانی ذهنی رنج میبرد و همیشه با رفتارهایش ما را اذیت میکرد. آخرین بار از رفتارهای او عصبانی شده بودم که با او درگیر شدم و ناخواسته او را کشتم. به دنبال بازسازی صحنه جرم پرونده فرهاد با صدور کیفرخواست به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و وی از خود دفاع کرد. در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی اعلام گذشت کردند و گفتند از پسر بزرگشان هیچ شکایتی ندارند.
سپس مرد میانسال به دفاع پرداخت و گفت: ما هشت خواهر و برادر بودیم و پدرمان با سختی زندگیمان را اداره میکرد. فرید هنگام تولد دچار عارضه مغزی شده و مشکلات روحی و روانی زیادی داشت. مادرمان ۳۰ سال قبل وقتی باردار بود نمیدانست دوقلو در شکم دارد و موقع زایمان این ماجرا شد. خواهرمان سالم به دنیا آمد اما فرهاد به خاطر تأخیر در زایمان دچار عارضه مغزی شد. پرده گوش پاره شد و به مغز او آسیب رسید. به همین خاطر بیمار بود و همیشه برای ما مشکلاتی را ایجاد میکرد. برادرم به مدرسه رفت اما نتوانست درس بخواند و درسش را ناتمام رها کرد.
وی ادامه داد: من بخاطر مشکلات خانوادگی زیادی که داشتم به دام اعتیاد افتادم و معتاد شدم. اما بعد از چند سال به کمپ ترک اعتیاد رفتم و مواد را ترک کردم. اما آنجا به خاطر درگیری دچار نقص عضو شدم و توان کار کردن نداشتم. اما چون زن و فرزند داشتم تاکسی خریده بودم و با هر زحمتی که بود کار میکردم تا مخارج زندگی مان را تأمین کنم.
متهم درباره جزئیات درگیری خونین با برادرش گفت: خانه پدریام در منطقه جنوبی شهر بود و پشت خانهمان تبدیل به خانه تیمی شده بود و مردان و زنان فاسد به آنجا رفت و آمد داشتند. به همین خاطر برادرم دچار فساد اخلاقی شده و آبرویمان را در محل برده بود و به خانه فساد رفت و آمد داشت. بارها به او تذکر داده بودم اما حرفم را گوش نمیداد. آخرین بار برادرم به خانه آمد و میخواست مشروب بخورد که با او مخالفت کردم. اما برادرم گردنم را گرفت و میخواست مرا خفه کند که همان موقع پسرم و دوستش به هواخواهی از من وارد دعوا شدند. پسرم فرهاد را به سمت پارکینگ خانه برد و فرهاد با تاکسی من که در پارکینگ بود برخورد کرد. او که عصبانی شده بود از روی زمین برخاست و به سمت پسرم حمله کرد. او روی پسرم افتاده و گلوی او را گرفته و میخواست او را خفه کند. که برای دفاع از پسرم وارد دعوا شدم و سه ضربه چاقو به برادرم زدم.
متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من قصد کشتن برادرم را نداشتم. در موقعیتی قرار گرفتم که برای نجات جان پسرم ناچار به چاقوکشی شدم. زمانی که ضربههای چاقو را به برادر میزدم حال طبیعی نداشتم و انگار یک نفر دستور داده بود تا ضربهها را به برادرم بزنم. باور کنید من از خودم اختیاری نداشتم.
وی در حالی که اشک میریخت ادامه داد: من گمان میکردم صدای دوستان برادرم که او را به فساد کشانده و ما را بدبخت کرده بودند در گوشم پیچید و آنها به من دستور دادند تا برادرم را بکشم. من بعد از قتل پشیمان شدم و به همین خاطر با پلیس تماس گرفتم و تسلیم شدم. بعد از فوت برادرم حال خوبی ندارم و حالا هم در دادگاه نمیتوانم از خودم دفاع کنم. من سواد ندارم و نمیتوانم از خودم دفاع کنم. فقط می گویم پشیمان هستم و تقاضای بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و وی را به ۱۰ سال زندان محکوم کردند. با اعتراض متهم به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات دیوان عالی کشور حکم را شکستند و پرونده به شعبه هم عرض ارسال شد. به این ترتیب فرهاد این بار در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
وی به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: آن روز برادرم مشروب خورده بود و مست بود. او حال طبیعی نداشت که با من درگیر شد و سپس به سمت پسر نوجوانم رفت. برادرم میخواست پسرم را خفه کند که برای دفاع از جانم پسرم او را به ناچار با چاقو زدم. قاضی گفت: برادرت چاقو داشت؟ که متهم پاسخ داد: نه، چاقو نداشت ولی ممکن بود پسرم را خفه کند.
این متهم ادامه داد: برادرم با رفتارهایش همه اعضای خانواده را اذیت میکرد. حتی همسرم به خاطر رفتارهای برادرم از من جدا شد. برادرم میخواست پدرمان را بکشد تا خانهاش را بفروشد. ولی من برادرم را دوست داشتم و هرگز راضی به مرگش نبودم. از وقتی بازداشت شدهام پسرم وضعیتی سختی دارد و حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم به خاطر پسرم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.
سپس وکیل وی به دفاع پرداخت و گفت: با توجه به رضایت اولیای دم و اینکه قتل در خانه و دور از اجتماع رخ داده و موجب برهم زدن نظم عمومی نشده است تقاضا دارم تا طبق ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی در مجازات موکلم تخفیف قائل شوید.
نظر شما