معلولان؛ توانخواهانی زیر خروارها مشکل

می‌توانند هر شغلی داشته باشند، تنها تفاوتشان با افراد عادی این است که باید محیط شغلی برای حضورشان مناسب‌سازی شود، همین یک شرط ساده به بزرگ‌ترین سد برای ورود معلولان به بازار کار تبدیل شده است آن هم در شرایطی که سبک زندگی معلولان به دلیل امکانات کار و زندگی آنها پرهزینه‌تر از افراد عادی است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، مهم نیست قربانی تصادف باشند یا ناشنوا و نابینا یا دچار معلولیت جسمی، حرکتی یا ذهنی، مهم این است که آن‌ها ثابت می‌کنند هیچ محدودیتی برای هنر و هنرمند بودن وجود ندارد. در حالی که در میان جامعه معلولان نخبگان و فرهیختگان بسیاری دیده می‌شوند اما متأسفانه کمتر کسی به آنها توجه می‌کند و هنرمندان معلول در بی‌توجهی محض به شدت از مسئولان گله‌مند هستند. آنها می‌گویند وقتی برای کار به شرکت‌های خصوصی مراجعه می‌کنیم بخاطر وضعیت جسمی ما را پس می‌زنند، وقتی هم می‌خواهیم خویش‌فرما باشیم بخاطر وامی که قرار است تأمین شود چندین ضامن می‌خواهند که عملاً این موانع ما را منصرف می‌کند.

در اصفهان هم هنرمندان معلول بسیاری زندگی می‌کنند اما بدون حمایت نهادهای مربوط این جامعه هنری هیچ‌گاه نتوانسته‌اند یک گروه تئاتر، موسیقی یا گالری هنری راه‌اندازی کنند، حلقه گمشده برای اتصال این دو زنجیر را معلولان هنرمند، نبود حمایت از سوی مسئولانی می‌دانند که آنها را نمی‌بینند و به جامعه معرفی نمی‌کنند در نتیجه افراد جامعه، معلولان را به چشم افراد ناتوان می‌نگرند. فرار رسیدن روز جهانی معلولان بهانه‌ای شد تا پای صحبت فرزاد مظاهری از هنرمندان دارای معلولیت بینایی چشمی و فارغ‌التحصیل رشته هنر و سینما بنشینیم و از مشکلات زندگی و راهکارهای بهبود این شرایط برای زندگی معلولان بشنویم.

زندگی یک معلول چه تفاوتی با افراد عادی دارد؟

زندگی افراد دارای معلولیت تفاوت بسیار زیادی با افراد عادی دارد و می‌توانم به جرأت بگویم یک نوع زندگی ناشناخته برای افراد عادی است به خاطر اینکه افراد دارای معلولیت در زندگی روزمره خود با موانع بسیار زیادی روبه‌رو هستند از جمله مشکلات ارتباطاتی و امرار معاش. دیدگاه مردم با آنچه بیان می‌کنند، بسیار متفاوت است، بسیاری از افراد، معلول را به عنوان یک توانخواه نگاه نمی‌کنند و این فرهنگ هنوز در بستر جامعه ما فراهم نشده است، بلکه معلول را به چشم یک ناتوان می‌نگرند و این موضوع در امر ارتباطات اجتماعی و شخصی مشکل بسیار بزرگی برای معلولان است.

وضعیت یافتن شغل برای معلولان و حضور در بازار کار چگونه است؟

اشتغال معلولان هم مشکلی است که اگر آن فرد خودش توانایی مالی یا روابطی برای به دست آوردن شغل نداشته باشد، به هیچ وجه نمی‌تواند کار درست و شایسته‌ای داشته باشد و معمولاً معلولان کارهای موقتی و پاره وقت دارند.

همه‌گیری کرونا چه تأثیری بر زندگی معلولان گذاشته است؟

جدای از بحث اجتماعی، مشکل کرونا هم در این دو سال اضافه شد و دردی بی‌درمان برای جامعه معلولان شد چون افراد معلول شرایط سختی دارند. این گونه افراد نیاز به مراقبت بیشتری دارند و به تنهایی نمی‌توانند از پس بسیاری از کارهای خود بربیایند، اما در شرایط کرونا افراد ناچار شدند، خطر را به جان بخرند و وارد بازار کار شوند البته مشکل به همین جا ختم نمی‌شود و اگر قرار باشد در شرکت یا کارخانه‌ای کار کنند، در پایین‌ترین رده‌ها و پرخطرترین شرایط کاری از نظر سلامت کار قرار می‌گیرند.

دیدگاه نادرست جامعه درباره معلولان از کجا نشأت می‌گیرد؟

دیدگاه نادرست افراد جامعه نسبت به معلولان را می‌توان به چند بخش تقسیم کرد، یکی فقر فرهنگی و دومین موضوع که بسیار مهم است، نبود آموزش و فرهنگسازی برای این افراد در جامعه، به عنوان مثال ما هیچ ارگان یا اموری نداریم که به شکل دولتی به دست برخی از معلولان واگذار شده باشد حتی در اداره کل بهزیستی استان اصفهان نیز، تعداد افراد کارمند معلول در سمت‌های مهم یا کاربردی بسیار کم است و این یعنی از بستر خودمان، موضوع ناامنی و بی‌اعتمادی به معلولان را فراهم می‌کنیم.

از سوی دیگر وقتی معلول از دوران کودکی یا هر دوره‌ای که وارد زندگی معلولیت شده، نمی‌تواند در جامعه درست زندگی و ارتباطات اجتماعی برقرار کند، کم کم منزوی و افسرده می‌شود و همین موضوع بستری برای رفتار دیگران نسبت به آن فرد می‌شود و در نتیجه مردم گمان می‌کنند معلول فردی است که نمی‌تواند به تنهایی سفر کند یا کاری انجام دهد و همه اینها توهمات ساخته ذهن جامعه ماست و ریشه آن به عملکرد مسئولان دستگاه‌های مربوطه و ذی ربط برمی‌گردد.

به عنوان مثال ما در استان اصفهان هنرمند بسیار زیاد داریم اما هیچ گاه از این جامعه هنری استفاده نشده و به عنوان مثال تئاتر معلولان بسیار کم یا شاید بتوان گفت اصلاً نداریم همین طور موسیقی یا گالری‌های هنری ویژه این قشر که در نقطه مقابل آن، هنرمندان معلول بسیار زیاد داریم و مهم‌ترین کمبود برای اتصال این دو نقطه، نبود حمایت مسئولان است، به عبارت دیگر مسئولان آنها را نمی‌بینند و به جامعه معرفی نمی‌کنند و افراد جامعه نیز معلولان را افرادی ناتوان می‌انگارند.

توانمندسازی معلولان بر عهده کدام دستگاه‌هاست؟

در حال حاضر برای به کارگیری معلولان در مشاغل گوناگون به افراد دیگری متکی هستیم در حالی که اگر یک انجمن یا گروه از بهزیستی وجود داشته باشد و تمام معلولانی که می‌توانند کاری انجام دهند یا حرفه‌ای آموخته‌اند را دعوت به کار کند، از خانواده و بیرون از بهزیستی بی‌نیاز می‌شویم و طراحی تولید، توزیع نیروها در مشاغل، همه به دست بهزیستی انجام می‌شود اما چون بستر این کار فراهم نیست، بسیاری از معلولان نمی‌توانند کار کنند برای مثال من دفتر تهیه و تولید فیلم دارم و اگر با حمایت بهزیستی بتوانم گروه‌های تئاتر، موسیقی یا گالری هنری برای معلولان راه‌اندازی کنم، نقطه عطفی برای رشد هنرمندان در این قشر می‌شود که بسیار نیاز به دیده شدن دارند.

از تجربه شخصی خود در زمینه اشتغال و فعالیت‌های هنری بگویید.

تحصیلاتم را در تهران و رشته هنر و سینما گذراندم که بسیار به آن علاقه داشتم. مدت ۱۰ تا ۱۲ سال در تهران زندگی کردم و در این مدت در دانشگاه فرهنگ و هنر به عنوان استادیار تدریس می‌کردم اما وقتی وارد بازار کار می‌شدم، به محض اینکه دیگران متوجه می‌شدند از بینایی یک چشم معلول هستم، به شکل اتوماتیک حذف می‌شدم با اینکه هیچ ایرادی در کارهای من نبود و اگر هم بود به من نمی‌گفتند، این باعث شد نتوانم در تهران که مهد فرهنگ و هنر است، کار کنم. به اصفهان آمدم و در شهر و زادگاه خودم دفتر تهیه و تولید فیلم راه‌اندازی کردم اما به چشم مسئولان فرهنگ و ارشاد هم به عنوان یک فرد ناتوان و موقتی آمدم و مورد بی‌مهری قرار گرفتم و نتوانستم به جایگاهی که می‌خواستم، برسم.

نام معلولیت، مانع از آن شد که ارتباطات اجتماعی موفقی داشته باشم تا تیم‌های مختلف با من کار کنند، حتی با اینکه متولد اصفهان هستم، دایره دوستانی که در طول ۳۲ سال دارم، به چند نفر هم نمی‌رسد چون افراد روی من به عنوان یک فرد توانمند حساب نمی‌کنند بلکه مرا یک فرد ناتوان و متکی می‌بینند. کتابی در دست چاپ دارم که تلاش کردم با همکاری بهزیستی چاپ شود تا به کسانی که آن را می‌خوانند ثابت کنم معلولان هم می‌توانند کتاب چاپ کنند اما بعد از دو سال انتظار برای حمایت بهزیستی، خبری نشد و تصمیم گرفتم کتابم را به طور خصوصی چاپ کنم.

چگونه می‌توان خلاف دیدگاه ناتوانی یک معلول را به جامعه اثبات کرد؟

به نظر من، بسیار راحت می‌توان این کار را کرد اگر جامعه معلولان تشویق و حمایت شوند و امید در دلشان زنده شود، مثلاً گروه‌های هنری، تئاتر، کنسرت، گالری نقاشی، صنایع دستی و … راه‌اندازی شود، افراد جامعه متوجه توانمندی‌های معلولان می‌شود اگر تاکنون این اتفاق نیفتاده به آن دلیل نیست که معلولان علاقه‌ای به این فعالیت‌ها ندارند، برعکس، همگی علاقمند هستند اما هیچ زمینه و امکاناتی برای بروز این استعدادها فراهم نشده در نتیجه این گونه در ذهن افراد جا گرفته که معلولان نمی‌توانند از عهده چنین کارهایی بربیایند در حالی که اصلاً اینگونه نیست.

کد خبر 539273

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.