به گزارش خبرنگار ایمنا، به منظور نکوداشت روز اصفهان و در نخستین روز از ویژه برنامههایی که به همین مناسبت از سوی اداره فرهنگی اجتماعی منطقه چهار شهرداری اصفهان تهیه شده است، ویژه برنامه نمایش فیلم مستند «سرود جمشید» درباره استاد جمشید مظاهری (سروشیار) به کارگردانی «سعیدمحسن صفویفر» با حضور معاون فرهنگی شهردار و رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان و جمعی از شاگردان و دوستداران شادروان استاد جمشید مظاهری، همراه با نشست عمومی با حضور «زهره مشاوری» مصحح و پژوهشگر و «علیرضا تولایی» نظریهپرداز و فلسفهورز برگزار شد.
وصف استاد مظاهری وصف اصفهان است
در این آئین که _دوشنبه یکم آذرماه_ در سالن کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد، معاون فرهنگی شهردار و رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان اظهار کرد: مطمئن هستم که گرامیداشت عاشقان اصفهان و کسانی که خودشان را وقف اصفهان کردند قطعاً بزرگداشت اصفهان است و امروز روح استاد مظاهری شاهد و ناظر ما است و از حضور شما خوشحال است.
وی افزود: خوشحالم که در آغاز هفته نکوداشت روز اصفهان این هفته را با نام و خاطره این استاد عزیز و عاشق و شیفته اصفهان شروع میکنیم. قطعاً وقتی که وصف عاشقی مجنون گفته میشود بیش از هر چیز وصف لیلی است و به گمانم وصف استاد مظاهری قطعاً وصف اصفهان دوست داشتنی است، اصفهانی که جان ما است و همه ما به اینکه در این شهر اسطورهای زندگی میکنیم افتخار کرده و از اینکه رگ حیات آن خشکیده است قلبمان گرفته است و امیدوارم که سال آینده در چنین روزی وقتی که میخواهیم در کنار هم روز اصفهان را جشن بگیریم زاینده رود پر از آب باشد.
مجتبی شاهمرادی ضمن تشکر از شهرداری منطقه چهار و اداره فرهنگی این منطقه و همچنین سازنده فیلم مستند سرود جمشید، گفت: فراموش نکنیم تاریخ اصفهانی که دو بار با دو تصحیح چاپ شد و تعلیقاتی که بر تصحیح دوم بود به گمان بسیاری از متخصصان برتر از خود کتاب بود محصول تلاش استاد جمشید مظاهری است. ما افتخار داشتیم که کتابی از دیوان اشعار کمال اسماعیل را با تصحیح استاد مظاهری در سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی چاپ کردیم و من امروز حسرت میخورم که ای کاش ما بیشتر قدر این بزرگواران را داشتیم و آثار بیشتری از این بزرگان را به زیور طبع آراسته کرده بودیم.
معاون فرهنگی شهردار ادامه داد: حضور در این جلسه هم بغض را در گلو و کلام میآورد که ناشی از فقدان بزرگانی مانند استاد مظاهری است و البته خودم خوشحالم که بعدها به خودمان نمیگوییم که ما آدمهای قدرناشناسی بودیم. طبیعتاً ساخت چنین فیلمی و جمع شدن شما برای دیدن و امید به پخش آن از رسانههای مختلف همه ما را شادمان میکند برای اینکه نسلهای آینده با کسانی که زندگی خود را وقف اصفهان جاودانه کردند آشنا شوند.
شهر بیش از این نیازمند است
همچنین معاون فرهنگی شهرداری منطقه چهار اصفهان با بیان اینکه تولید فیلم استاد مظاهری در پروسهای انجام شده و نه قرار است اولین باشد و نه آخرین، گفت: به غیر از دغدغههای فردی و ارادت و علاقه شخصی به استاد مظاهری، در منطقهای قرار گرفتهایم که پیشینه تاریخی خاصی دارد، جایی مثل پل شهرستان و تپه اشرف که در آن واقع است. ما نیز باید کاری در مورد هویت تاریخی آن میکردیم و از خوش شانسی ما حضرت استاد مظاهری هم شهروند آن منطقه بودند. توجه به هویت شهری ضرورت ایجاب کرد که مستندی بسازیم و همانطور که برای تپه اشرف و محله شهرستان ساختیم و کتابی در مورد توسعه شهری در محله شهرستان و شاعران این محله منتشر کردیم، این توفیق را داشتیم که این کار را در مورد استاد مظاهری انجام دهیم.
محمدرضا رهبری با اشاره به ضرورت گفتن و ثبت و ضبط آثار و اندیشههای شهر و توجه به سرمایههای فرهنگی و اجتماعی شهر، افزود: ما در سرآغاز این مسیر هستیم و خوشحالیم که راهنمایی بزرگانی همچون استاد کیوان، استاد نهجیری، استاد مسجدی و دکتر صرامی و همچنین خانواده محترم ایشان به عنوان مشاوران فیلم همراه ما بوده است، اما این ابتدای راه است و شهر بیش از این نیازمند است و باید همت و همراهی شود تا بتوانیم این راه را ادامه دهیم. این فتح بابی بود و ما برای کمک و خدمت در این راه و گرفتن راهنمایی آماده هستیم و امیدوارم به دغدغهای که در معاونت فرهنگی شهردار، آقای شاهمرادی سراغ داریم و علاقه و شناختی که به اصفهان دارند این مسیر ادامه پیدا کند.
در ادامه این برنامه لوح یادبودی با متنی از علی قاسم زاده، شهردار اصفهان به خانواده شادروان استاد جمشید مظاهری اعطا شد.
پایان هر کلاس استاد آغاز سوالهای ما بود
محسن سامع از شاگردان استاد مظاهری نیز با بیان اینکه بعد از این همه سال هنوز هم وقتی عکسی از استاد مظاهری ببینم یا صدایی از ایشان میشنوم یا یادداشتهایی که شاگردوار در کلاسشان مینوشتم را میخوانم بغض و گریه امانم نمیدهد، تأکید کرد: در طول همه سالهایی که دانشجو بودم هیچکس به اندازه استاد جامعیت نداشت.
وی افزود: در روضهالفریقین آمده است که «علم آموختن از کسی طلب کن که تا یک مسئله از زبان وی معلوم آید تو را آن مسئله از صفت وی حاصل شود» من گمان میکنم استاد مظاهری این چنین بود. کلاسهایشان کلاس کشف و سوال بود. پایان هر کلاس استاد، آغاز سوالهای ما بود، پرسشهایی که مطرح میکردند یا تحلیلهای ذهنی ما بود و یا حاصل جستوجوها و تحقیقهای ما، هفته آینده سراغ میگرفت در حالی که ما فراموش کرده بودیم اما ایشان میگفت: «سوالهای هفته پیش را چهکار کردید؟»
این پژوهشگر ادبی با بیان اینکه چندجانبه نگریستن و یکسو ننگریستن استاد مظاهری برای ما بسیار مهم بود، اضافه کرد: استاد مظاهری از چندین زاویه به یک موضوع نگاه میکرد و ظرافت خاص و طنز کلامی خاص ایشان باعث میشد که آن موضوعات در ذهن ما ماندگار شود؛ ضمن اینکه استاد توجه زیادی به فرهنگ اقلیمی داشت و استاد مظاهری به لهجهها اهمیت میداد و من این اعتماد به نفس و بازیابی و بازجویی هویت خودم را مرهون استاد هستم.
وی تأکید کرد: من معلمهایی داشتم که شاگردان بدیعالزمان فروزانفر و سعید نفیسی بودند، استاد مظاهری نیز شاگرد نزدیک مجتبی مینوی بود و این برای من افتخاری بود که دانش آموزان و دانشجویانم بدانند که معلم آنها شاگرد استاد مظاهری بوده است.
سامع با بیان اینکه پاسداشت نام و یاد بزرگان که همواره استاد غلامرضا طاهر و استاد مظاهری به آن سفارش میکردند ضروری است اما متأسفانه بخش تاریخ ادبیات شفاهی ما ضعیف است، گفت: ذکر خاطرات استاد یکی از جذابترین قسمتهای کلاسها بود و آنقدر شیرین و جذاب و همراه با طنز کلامی و حتی تصویری صحبت میکرد که خاطراتشان جزو تاریخ شفاهی است و ای کاش ضبط شده بود.
اکران فیلم سرود جمشید
در ادامه این برنامه و بعد از اکران فیلم مستند «سرود جمشید»، شعری توسط استاد نهجیری قرائت شد که آن را در وصف حال خود نسبت به همکلاس و رفیق پنجاه و دو ساله تقدیم کرد.
سپس نشست عمومی با حضور «سعیدمحسن صفویفر» کارگردان فیلم سرود جمشید، «زهره مشاوری» مصحح و پژوهشگر و «علیرضا تولایی» نظریهپرداز و فلسفهورز برگزار شد.
ما گنجینه موجود در قرن سه و چهار را رها کردیم
سعیدمحسن صفویفر گفت: استاد مظاهری شخصیتی چندسویه داشت، استاد ادبیات، تاریخدان و اصفهان شناس بود و اشراف بسیار گستردهای بر منابع و متون داشت و همه اینها امکانی برای ورود ما به روایت فیلم بو. من در فیلم سرود جمشید بر موضوع اصفهان شناسی استاد مظاهری متمرکز شدم و اهمیت و ضرورت برجسته کردن نقش ایشان در اصفهان شناسی به این دلیل بود که استاد مظاهری بعد از استاد همایی بزرگترین اصفهان شناس در چهل سال اخیر بوده است و با توجه به اینکه مدام مسئله ما در مورد اصفهان پیچیدهتر خواهد شد امروز ضرورت وجود یک اصفهان شناس بیش از هر زمان دیگری حس میشود.
صفویفر بابیان اینکه متأسفانه دریافت ما از توسعه ناقص است و نتیجه این دریافت ناقص در آلودگی هوا، ترافیک، خشکی زاینده رود و مسائل زیستی نمود یافته است و مسئله دیروز و امروز نیست، به تخریب خیابان استانداری و حکیم و تخریب حمام خسروآغا اشاره کرده و افزود: ذهنیتی که این پدیده را ایجاد کرده است هنوز هم حضور دارد و پررنگ است و همچنان ما را مدیریت میکند؛ همچنانکه هتل کورش یا همان هتل کوثر اولین ساختمان بلندمرتبه در حاشیه زاینده رود بود و علی رغم مخالفت میراث فرهنگی با ساخت آن در حریم زاینده رود، به دستور محمدرضا پهلوی ایجاد شد و این مسئله ادامه پیدا کرد. از این رو سوگواری ما بر حمام خسروآغا میتواند همچنان ادامه پیدا کند.
این کارگردان با بیان اینکه مسئله ما درک ناقص ما از امر توسعه است و اصفهان شناسی مطمئناً یک امر فانتزی نیست که فقط در و دیوار شهر تزئین شود، اضافه کرد: توسعه، نقش خود را با کسی مثل جمشید مظاهری و اساتید دیگری که در زمینه فرهنگ و تمدن ایرانی کار کردهاند نشان میدهد اما متأسفانه ما در امر توسعه به وجه تمدنی آن توجه نکردهایم.
صفویفر با تاکید بر اینکه اصفهان شناسی آنجایی است که میتواند امکان برون رفت ما از وضعیت موجود را فراهم کند، به قرن دو و سه هجری قمری و حضور حمزه اصفهانی اشاره و خاطرنشان کرد: اگر قرن سه و چهار هجری قمری وجود نداشت و رنسانسی را شکل نمیدادند ما باید به رنسانس اروپا نیز شک میکردیم اما ما این گنجینه موجود در قرن سه و چهار را رها کردیم و به امر توسعه وارد شدیم و به مفهومی متصل شدیم که نمیتوانیم آن را حل کنیم. تأثیری که حمزه اصفهانی در اندیشیدن جهان ایرانی و بازیابی رودشهر ساسانی ایجاد میکند همان چیزی است که ما میراثدار آن هستیم ولی به آن توجهی نمیکنیم.
یکی از بناهای شکوهمند و تأثیرگذار در عظمت اصفهان
همچنین زهره مشاوری مصحح و پژوهشگر و از شاگردان استاد مظاهری با بیان اینکه عظمت یک شهر فقط به بناهای آن نیست بلکه به مردمی است که در آن هستند و گاهی این آدمها ارزشمندتر از بناها هستند و استاد مظاهری یکی از بناهای شکوهمند و تأثیرگذار در عظمت اصفهان بود، گفت: ایشان فقط درباره بناهای تاریخی اصفهان صحبت نمیکرد و فقط تاریخ اصفهان را تصحیح نکرد بلکه با ساختن بناهای انسانی، از راه معلمی در اصفهان تأثیر گذاشت.
این پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه ادامه داد: استاد در طول خدمتشان در دانشگاه شاگردان زیادی داشتند و در چهل سال اخیر هرکسی که در اصفهان ادبیات خوانده باشد به نوعی شاگردی استاد را تجربه کرده است. استاد مظاهری علاوه بر کلاسهای رسمی خود در دانشگاه اصفهان و دانشگاه آزاد نجف آباد کلاسهای متن خوانی جداگانهای نیز داشتند و من هیچوقت ندیدم که استاد مظاهری در این کلاسها خسته شود و با اشتیاق تمام تدریس میکرد.
وی سپس به بیان خاطراتی از دوران معلمی استاد جمشید مظاهری در کلاسهای متن خوانی ایشان پرداخت.
وقتی ترکیب جان و خرد به هم بخورد، تاریخ دچار بحران میشود
همچنین علیرضا تولایی نظریهپرداز و فلسفهورز با اشاره به مفاهیم بنیادی فیلم سرود جمشید با بیان اینکه جمشید از پادشاهان اساطیری ایران است، به تشریح مفهوم این واژه پرداخته و اظهار کرد: در زبان اوستایی «جم» به معنی همزاد و «شید» به معنای نور است و ما میتوانیم از طریق این کلمه، جانمایه تاریخ خود را درک کرده و به کسانی مثل جمشید مظاهری برسیم.
وی ادامه داد: «جم» عین نور بودن است و وقتی کسی جان و خرد و معانی این دو را درک کند در نور خواهد بود و به جانمایه تاریخ راه پیدا میکند که جان و خرد در جمشید وجود دارد. جمشید در اساطیر به سان نور است و سرچشمههای جان خردی که فردوسی میگوید را باید در داستان جمشید جستوجو کرد.
تولایی با طرح این پرسش که جمشید چه زمانی جمشید نخواهد بود؟ پاسخ داد: زمانی که جان و خرد که او را بهسان نور میکند در شخصیت جمشید دچار خلل شود.
این نظریهپرداز و فلسفهورز سپس پرسید: چه چیزی از او رخت بر میبندد؟ پاسخ داد: زمانی است که جمشید خودش را نه در آن نور بلکه در رأس نور دیده است و خودش را جای خدا میگذارد و فرّ ایزدی را ازدست میدهد. فرّ ایزدی آن چیزی است که به کسی داده میشود تا جان و خرد در او چنان ترکیب شده است که او به سان نور شود.
تولایی با بیان اینکه کاوه آهنگر که در مستند سرود جمشید مورد اشاره قرار گرفته است به دنبال قدرت و جنگ و خشونت نیست اما کسی است که میخواهد نظم یعنی ترکیب جان و خرد در تاریخ ما را بازگرداند، تصریح کرد: فردوسی به این جانمایه راه پیدا کرده است و همه اساطیر فردوسی در ترکیب جان و خرد هستند. همانطور که کلید فهم اساطیر ایرانی در ترکیب جان و خرد است کلید فهم حقیقی شاهنامه نیز این است که ما بتوانیم از طریق ترکیب جان و خرد به شاهنامه راه پیدا کنیم ولی این فقط در فردوسی دیده نمیشود بلکه در اواخر قرن دوم و در قرن سوم هجری چنان ترکیبی پدید میآید که در آدمهای بسیار زیادی در آن دوران مثل ابنسینا و حمزه اصفهانی دیده میشود.
وی گفت: زمانهایی تاریخ دچار بحران میشود که ترکیب جان و خرد به هم میخورد و موضوع اصلی، بازگرداندن این ترکیب است. دو یا سه قرن طول میکشد تا ما به جایی برسیم که دوباره این نظم را به روح جمعی خود بازگردانیم.
نظر شما