به گزارش ایمنا و بر اساس ترجمه مقالهای از علی رزازی، تحقیقات "ریچارد فلوریدا" بینش منحصر به فرد و داده مبنایی را به سوی عوامل اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی فراهم میکند که اقتصاد جهانی قرن ۲۱ را پیش میبرد.
وی در مطلبی که به تازگی در وبسایت خود منتشر کرده به بررسی تغییر شکل شهرها، پس از بحران همهگیری کرونا پرداخته است. فلوریدا در این نوشتار به تغییرات احتمالی مناطق مرکزی شهرها، فضایهای کار، فضاهای شهری و روابط حاکم بر آنها پرداخته و پیش بینیهایی از چگونگی تغییر این فضاها ارائه میدهد.
پایان شهرها؟ آینده شهرهای جهان پس از همهگیری کووید ۱۹
مناطق تجاری مرکزی آمریکا در طول همهگیری کووید ۱۹ به دلیل از دست دادن فرصتهای شغلی و تعطیلی کسب و کارها آسیب بسیار زیادی دیدند، اما اگر برنامهریزان، سیاستگذاران و مدیران شهری بتوانند از روندهایی حمایت کنند که نحوه زندگی و کار مردم را در اقتصاد پس از همهگیری دوباره شکل میدهد، میتوانند شانس خوبی برای بازسازی خود داشته باشند. ریچارد فلوریدا اخیراً چشم اندازی را در مورد اینکه چگونه مناطق تجاری مرکزی شهرها میتواند صدمات اقتصادی ناشی از همهگیری کووید ۱۹ و قرنطینه عمومی ناشی از آن را جبران نماید، بیان کرده است.
بر طبق این چشمانداز مناطقی که بهترین عملکرد را دارد، مناطقی است که میتواند نیازها و خواستههای مردم را در دوران پس از همهگیری برآورده کند و این بدان معناست که باید به تغییرات در نحوه استفاده و تفکر مردم از شهرها پاسخ دهیم.
آنچه که اکنون در حال گذراندن آن هستیم یک بازسازی شهری بزرگ است. این بحران فقط یک بیماری همهگیری نیست، بلکه تعدادی بحران گره خورده در یکدیگر است. ما برای یک بار در قرن گذشته، این فرصت را یافتهایم تا جوامع و شهرهایمان را بهتر بسازیم. ما در حال شناخت مجدد نحوه کار، نحوه خرید و نحوه انجام زندگی روزمره خود هستیم."
فلوریدا که در حال مطالعه مناطق تجاری مرکزی و چشمانداز بهبود آنها با واکسیناسیون بیشتر افراد و بازگشایی مشاغل است، میگوید هشدارهایی را مبنی بر زنده شدن نبودن شهرها شنیده است زیرا مردم از این پس، همه از راه دور در نقاط دور افتاده کار میکنند و در جلسات آنلاین یکدیگر را ملاقات میکنند.
بحران کووید ۱۹ نه تنها مختل کننده بلکه شتاب دهنده روندهایی است که قبلاً در حال انجام بوده است.
طبق نظر فلوریدا دو مجموعه عوامل در تغییر شکل زندگی شهری مؤثر است: مجموعهای از عوامل "کشش" که گروههای خاصی را از مراکز شهری دور میکند و مجموعهای از عوامل "فشار" که مردم را به شهرها باز میگرداند.
عوامل کشش به افرادی مربوط میشود که به هر علت از شهرها خارج شدهاند، از جمله خانوادههایی با فرزندان خردسال، افراد مسن و "افراد آسیب پذیر". دانشجویان دانشگاهها نیز هنگامی که پردیسهای دانشگاهی به دلیل بهداشت عمومی تعطیل گردید از شهرها کنار گذاشته شدند، اما فلوریدا این را یک تغییر موقت میداند.
یکی از عوامل "فشار" که میتواند در حال حاضر به سود مرکز شهرها باشد این است که بسیاری از جوانانی که به طور موقت برای زندگی با والدین خود به حومه شهر نقل مکان کردهاند، پس از بی حوصلگی ناشی از زندگی در فضای مجازی به شهرها بازگردند.
قبل از همهگیری کووید ۱۹، افراد تحصیلکرده دانشگاهی بین ۲۵ تا ۳۴ سال بیش از نیمی از سهم افزایش جمعیت شهری را تشکیل میدادند. این شامل فارغالتحصیلان دانشگاهی و دیگران است که به تازگی اشتغال در حرفه خود را شروع کردهاند. تاریخ نشان میدهد که جوانان بعد از همهگیریها به دلیل فرصتهای شغلی و دستمزد بهتر به شهرها باز میگردند، اما امروزه علاوه بر دلایل گفته شده، شهرها محلی برای ملاقات و تعاملات اجتماعی است.
یکی دیگر از عوامل "فشار" این است که شرکتها در بعضی از زمینههای خاص به دلیل دورکاری کارمندان نمیتوانند در بهترین حالت فعالیت کنند. فناوریهای پیشرفته، مراقبتهای بهداشتی، نوآوری، امور مالی، رسانهها و سرگرمی از این جملهاند؛ این قبیل کارها نمیتواند در جلسات آنلاین انجام شود. در حقیقت، بسیاری از کارفرمایان استخدام استعدادهای جوان را تا پایان بحران همهگیری کووید ۱۹ متوقف کردهاند زیرا معتقدند کارکنان جدید برای آموزش، تیم سازی و راهنمایی به "نزدیکی" نیاز دارند.
فضاهای کار جدید در دروان پس از کرونا
پیش بینی میشود در آینده نزدیک برای استخدام جوانان تقاضای زیادی وجود داشته باشد و به این دلیل نیاز به دفاتر مرکز شهر برای جلب نظر جوانان، مشورت دادن به آنها و ورود آنها به چرخه کار به سرعت افزایش یابد. در پاسخ به تمایل جوانان برای بازگشت به مراکز شهرها خواهیم دید که مناطق قابل پیادهروی و دوچرخهسواری نزدیک به مرکز شهر و نزدیک به این خوشهها مطلوبتر میشود زیرا مردم تمایل دارند در آنجا زندگی کنند و وقت بگذرانند.
بسیاری از کارمندان، به ویژه اعضای طبقه خلاق، پس از همهگیری به طور متفاوتی به محیط کار نگاه میکنند. یکی از بزرگترین تغییرات در آینده نزدیک شامل نحوه تمایل افراد برای انجام مشاغل است، به خصوص اگر در زمینههایی مانند فناوری، علم و هنر فعالیت کنند. به طور روزافزون، کارمندانی که حق انتخاب دارند میخواهند در موقعیتی "ترکیبی" قرار بگیرند که در آن میتوانند بخشی از زمان را از خانه کار کرده و بخشی از وقت را به محل کار بیایند.
تغییر بزرگی که ما امروز درباره آن صحبت میکنیم کار از راه دور است؛ ما نمیتوانیم از آن صرفنظر کنیم بلکه باید با آن سازگار شویم. قبل از همهگیری، بین ۲ تا ۱۵ درصد نیروی کار از راه دور کار میکردند و در حال حاضر، این میزان نصف تا دو سوم نیروی کار است. طبق بررسیهای فلوریدا ۷۰ درصد از کارمندانی که به عنوان نیروی کار حرفهای یا "خلاق" طبقهبندی میشود، طرفدار مدل ترکیبی هستند.
"برای بسیاری از افراد خلاق" کار از راه دور یک امتیاز است. این مورد توسط شرکتها برای جذب استعدادهای برتر مورد استفاده قرار خواهد گرفت. نکته مهمی که باید در نظر داشت این است که سرمایه از استعداد پیروی میکند و مکانهایی که استعدادها را جذب و حفظ میکنند برنده خواهند شد. کارفرمایانی که به دنبال استعدادهای برتر هستند، به خوبی میدانند که انعطافپذیری میتواند آنها را برای کارمندان آینده جذابتر کند.
فلوریدا اعتقاد دارد مردم اکنون میتوانند از هر جایی کار کنند اما ما هنوز به عرصهای برای تعامل اجتماعی نیاز داریم. ما به دفترهایی نیاز داریم که کارمندان را تشویق به حضور در محل کار کند. در حالی که کارمندان مسنتر ممکن است بخواهند از راه دور کار کنند زیرا شبکههای کاری خود را قبلاً ایجاد کرده و احتمالاً نیاز به مراقبت از خانواده دارند، کارمندان جوانتر به ویژه "برای یادگیری بیشتر و فرهنگ سازی" باید در یک فضای کاری حضور داشته باشند.
با بازگشت یا استخدام شدن تعداد زیادی از کارمندان، بسیاری از شرکتها به فضاهای بیشتری نیاز خواهند داشت که همکاری را تقویت کند. در بسیاری از مناطق شهری، طراحان فضاهای اداری در حال بررسی روشهایی برای افزودن فضاهای باز و نیمه باز (بالکنها و تراسهای مشرف به خیابان) به فضاهای بسته هستند که فضای همکاری بهتری را شکل میدهد.
هفتاد درصد مدیران متوجه شدهاند که محیط دفتر فضایی برای ایجاد تیم و تعامل اجتماعی است. دفتر به طور فزایندهای فضایی برای تعامل خواهد بود و نه تنها برای کار بلکه برای ملاقات و شکلگیری تعامل با همکاران خواهد بود. نتیجه ترکیبی این تغییرات برای مرکز شهرها این است که "دفتر دیگر یک ساختمان نیست".
فلوریدا میگوید: مردم نیازی به مراجعه به دفتر ندارند تا لپ تاپ خود را به برق متصل کرده و کلیدها را فشار دهند. آنها باید برای تعامل، ایجاد تیم و شبکهسازی با دیگران به جایی بروند. شاید دیگر حتی یک محله تجاری مرکزی لازم نباشد اما شما به مکانهایی برای ملاقات نیاز دارید. شما به فضاهای نوع سوم (در کنار فضای کار و زندگی) احتیاج دارید-رستورانها، دفاتر، کافی شاپها، مکانهای سلامتی و ورزشی، فضاهای تندرستی، مکانهایی که به طور فعالانه انتخاب شدهاند. این تغییرات بخشی از تکاملی است که فلوریدا آن را "مرگ و زندگی منطقه تجاری مرکزی" نامیده است - اشاره به کتاب معروف جین جیکوبز در سال ۱۹۶۱ "مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا".
منطقه تجاری مرکزی قدیمی، مجموعهای از برجهای اداری بود که افراد به آنجا رفت و آمد میکردند و برای پردازش اطلاعات کار میکردند - آنها مانند کارخانهای برای کارهای اداری و حرفهای روی هم چیده شده بودند و اکنون آن منطقه تجاری مرکزی در حال از بین رفتن است. پیش بینی میشود پس از همهگیری تقاضا برای فضاهای اداری مرکزی ۲۰ درصد کاهش یابد و شاید ۵ تا ۱۰ درصد به اقتصاد مناطق مرکزی کسب و کار ضربه وارد شود.
منطقه اقتصادی مرکزی بالتیمور، فیلادلفیا، نیویورک و نیوجرسی همه در حال تبدیل شدن به فضای کار و زندگی همزمان، فضاهایی با کاربری ترکیبی بیشتر و فضاهای پر جنب و جوشتری است. اکنون ما این شانس را داریم که این روند را سرعت دهیم." فلوریدا اعتقاد دارد: "ما خیابانها را از حرکت و فضای پارک ماشینها به مصارف فعالتر پس میگیریم. ما غذاخوریها، رستورانها، فضاهای ورزشی و مسیرهای دوچرخه سواری بیشتری ایجاد خواهیم کرد".
یکی از نیازهای کنونی این است که شهرها بیشتر روی فضاهای سبز سرمایهگذاری کنند و به طور فعال فضاهای باز را "برنامهریزی" کنند تا مردم از آنها استفاده کنند. در حالی که جوانان به تنهایی به شهرها برمیگردند، گردشگران و خانوادهها ممکن است برای تشویق جهت بازگشت به شهرها به فعالیتهایی مانند کنسرتها و رویدادهای دیگر نیاز داشته باشند.
اگر حومه شهرها به طور گسترده به زندگی خوابگاهی متمایل شده، مرکز شهرها کمی بیش از حد به سمت کار مطلق متمایل شده است. پس از همهگیری، میتوانیم مرکز شهرهای بیشتری را با کاربری ترکیبی، مسکونی، پر جنب و جوش، فعالتر و آموزش محور ایجاد کنیم.
آنچه در آینده انتظار ما را میکشد یک جغرافیای جدید پس از همهگیری است که شامل کار کمتر در مرکز شهر و زندگی خوابگاهی کمتر در حومه میشود و با ترکیب و ادغام این دو کل منطقه شهری به مجموعهای جامع، کامل و پراکنده تبدیل خواهد شد.
آیا از این فرصت برای ساختن مراکز شهرها و مکانهای بهتر، فراگیرتر، سالمتر و انعطافپذیرتر استفاده خواهیم کرد؟
ترجمه از: علی رزازی، کارشناس معماری
نظر شما