به گزارش خبرنگار ایمنا، زنان سرپرست خانوار به زنانی گفته میشود که عهدهدار تأمین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوار هستند. مطالعات نشان میدهد این گروه زنان به طور عمده شامل زنان بیوه و مطلقه، همسران مردان معتاد، همسران مردان زندانی، همسران مردان مهاجر، زنان خودسرپرست و همسران مردان از کار افتاده و معلول هستند و به همین دلیل توجه مضاعف به این قشر از جامعه ضروری است.
روند افزایشی تعداد زنان سرپرست خانوار
دادههای رسمی در ایران از روند رو به رشد تعداد زنان سرپرست خانوار در دهههای اخیر حکایت دارد و بر همین اساس پژوهشگران علوم اجتماعی با انجام یک مطالعه به بررسی ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار ایرانی، توانمندیهای آنان و چالشهای پیش روی آنها پرداختند.
برای انجام این مطالعه از دادههای سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ که توسط مرکز آمار ایران جمعآوری شده، استفاده شده است. بر اساس تحلیل این دادهها؛ زنان سرپرست خانوار ۱۲.۵ از سرپرستان خانوار ایرانی را تشکیل میدهند. درصد سرپرستی ارتباط معناداری با سن داشته و حدود ۵۰ درصد از زنان سرپرست خانوار ۶۰ سال و بالاتر هستند.
نتایج این بررسی نشان داد که ۶۸ درصد از علت سرپرستی زنان فوت همسر و ۱۲ درصد به علت طلاق است. همچنین ۱۴ درصد از زنان دارای همسر نیز سرپرست خانوار هستند. به علاوه ۴۴ درصد از خانوارهای زنسرپرست تک نفره هستند. ۷۰ درصد از زنان سرپرست خانوار در مناطق شهری و ۳۰ درصد در مناطق روستایی زندگی میکنند.
در این بررسیها مشخص شد که ۵۴ درصد از زنان سرپرست خانوار بی سواد و ۴۶ درصد دارای سواد هستند. ۴۰ درصد از این زنان دارای تحصیلات ابتدایی، ۲۱ درصد دیپلم و حدود شش درصد دارای تحصیلات عالی هستند. بنابراین حدود ۶۰ درصد از زنان سرپرست خانوار، تحصیلات پایینتر از دیپلم دارند.
طبق یافتههای این مطالعه؛ تنها ۱۴ درصد از این زنان شاغل و ۶۳ درصد خانهدار هستند، همچنین ۱۴ درصد از زنان دارای درآمد، فاقد کار هستند که به نظر میرسد درآمد آنها از طریق املاک، فرزندان و یا برخی سازمانهای حمایت کننده مانند بهزیستی و کمیته امداد تأمین میشود.
بررسی وضعیت مالکیت منزل مسکونی به عنوان یکی دیگر از متغیرهای اقتصادی، نشان میدهد که ۶۳ درصد از زنان سرپرست خانوار دارای منزل ملکی هستند و ۲۴ درصد از آنها در منازل رهن و اجارهای ساکناند. همچنین بررسی متراژ منزل مسکونی نیز بیانگر آن است که بیش از ۹۰ درصد از زنان سرپرست خانوار در منزل بالای ۴۰ متری زندگی میکنند. از طرفی بیش از ۵۰ درصد از آنها نیز در منازل بالای ۸۰ متری زندگی میکنند. نکته حائز اهمیت آن است که حدود هفت درصد از این زنان در منزل مسکونی متراژ ۴۰ متر و کمتر ساکن هستند.
ویژگیهای جمعیتی سرپرستهای خانوار نشان میدهد که درصد سرپرستی، ارتباط معنیداری با سن دارد. به این معنا که در سنین کمتر از ۵۰ سال، درصد مردان سرپرست خانوار در جامعه غالب است، در حالی که بعد از ۵۰ سالگی درصد زنانی که سرپرستی خانوار را برعهده دارند به صورت محسوسی افزایش مییابد.
این افزایش را میتوان به از دست دادن همسر، برای زنان در اثر فوت عنوان کرد. بررسی متغیر وضعیت زناشویی برای سرپرستهای خانوار؛ به نوعی نشاندهنده مسئله بیوگی و موانع پیش روی ازدواج مجدد برای زنان سرپرست خانوار است.
چالشهای پیش روی زنان سرپرست خانوار
پژوهشگران این مطالعه با توجه به نتایج به دست آمده اعلام کردند که چالشهای پیش روی زنان سرپرست خانوار، از سه بعد فرهنگی (مانند مسائل مرتبط با بیوگی و ازدواج مجدد)، بعد اقتصادی (مانند مسکن و اشتغال) و بعد مسائل جمعیتی (مانند خانوارهای تک نفره) پیروی میکند. بنابراین در کنار توجه به توانمند کردن اقتصادی زنان سرپرست خانوار که میتواند از طریق اشتغال زایی و ایجاد کسب و کار برای آنها انجام شود و زمینه خروج آنها از چرخه را فراهم میکند؛ باید به زمینههای فرهنگی و جمعیتی نیز توجه شود.
محققان تاکید دارند که با توجه به اینکه تعداد قابل توجهی از زنان سرپرست خانوار ایرانی در سنین بالای ۶۰ سال قرار دارند و سالخورده شدن جمعیت، بر روند افزایشی آن تأثیرگذار خواهد بود. همچنین تداوم باروری پایین بر افزایش خانوارهای تک نفره که سهم بالایی از آن را زنان سرپرست خانوار تشکیل میدهند، اثرگذار خواهد بود.
با توجه به اینکه دو علت اصلی خانوارهای زن سرپرست، فوت همسر و طلاق است؛ توجه به بحث ازدواج مجدد زنان در جامعه ایرانی و چالشها و موانع پیش روی آن، بیش از هر زمانی لازم و ضروری است.
کرونا و مشکلات مضاعف زنان سرپرست خانوار
شیوع ناگهانی ویروس کرونا در کشور، هرچند برای همه اقشار جامعه به نوعی، چالشهای متعددی ایجاد کرده اما این مشکلات برای زنان سرپرست خانوار ملموستر و سختتر است. زنانی که در شرایط عادی به دلیل سطح سواد اندک، مشکلات اجتماعی و فرهنگی و نبود برابری در دستیابی به شغل مناسب همواره با مشکل رو به رو هستند.
این زنان در شرایط کرونایی با تعدیل برخی مشاغل و تعطیلی برخی از کسب و کارها بیش از پیش بازار کاریشان کساد شده و این مشکل خود مسائل و مشکلات روحی و روانی و جسمی دیگری نه تنها برای آنها بلکه حتی برای فرزندان و دیگر اعضای خانوادهشان به همراه داشته است.
از طرفی آمارها حاکی از این هستند که بیش از سه میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد، وجود این تعداد از زنان سرپرست خانوار از یک سو و تشدید مشکلات اقتصادی ناشی از کرونا از سوی دیگر سبب شده زنگ خطر زنانه شدن آسیبها به گوش برسد.
۱۵ دی ماه سال گذشته بود که در خبرها اعلام شد هرچند کرونا برای همه اقشار جامعه به نوعی، چالشهای متعددی ایجاد کرد اما این مشکلات برای زنان سرپرست خانوار ملموستر و محسوستر است که به تاکید کارشناسان امر نیاز رسیدگی ویژه هستند.
در این راستا با توجه به اینکه کرونا با خود تورم و مشکلات اقتصادی بسیاری به دنبال آورد این فشار برای زنان سرپرست خانوار در کلانشهرهای کشور از جمله اصفهان بسیار مضاعف شده است.
بنا به اعلام دفتر امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، در زمان حاضر بیش از سه میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد و آمارهای به دست آمده نشان میدهد که طی ۱۰ سال گذشته تعداد خانوادههای دارای سرپرست زن نسبت به مردان ۵۸ درصد افزایش داشته که بیشترین دلیل آن طلاق بوده است، ضمن آنکه برخی تغییرات اجتماعی از جمله میل به تجرد نیز باعث افزایش این دسته از زنان شده است.
تعدادی از زنان سرپرست خانوار زیرپوشش نهادهای حمایتی همانند بهزیستی و کمیته امداد قرار دارند، بسیاری از زنان سرپرست خانوار در استان اصفهان به مشاغلی از جمله تولید مواد غذایی، شیرینی، ترشی، صنایع بستهبندی، قالیبافی و خیاطی مشغول هستند که مشکلاتشان از زمان شیوع ویروس کرونا در جامعه بیشتر شده است.
مشکلات زنان سرپرست خانوار از نوع اقتصادی
جامعه شناسان تاکید دارند که بیشتر مشکلات زنان سرپرست خانوار از نوع اقتصادی است که به تبع آن فشار روحی و روانی بر آنها وارد میکند و بر توانایی و عملکرد آنها نیز تأثیر میگذارد. به علاوه بیشتر انحرافات، مشکلات و آسیبهایی که در حوزه زنان مشاهده میشود نیز ناشی از همین فشار اقتصادی است.
علاوه بر مشکلات اقتصادی، باید مسائل و مشکلات اجتماعی و فرهنگی را نیز افزود، نگرش نامناسب اطرافیان نسبت به این زنان و انگ زنیهای نابجا و عدم اعتماد و اطمینان به آنها بر احساس تنهایی، انزوا و افسردگی آنها دامن میزند و احتمال گرفتار شدن آنها در دام افراد فرصت طلب و سودجو را بیش از پیش به همراه میآورد.
حمایت مالی و توانمند سازی زنان با محوریت اشتغال میتواند بهترین راهکار در شرایط کرونایی باشد، توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار با محوریت اشتغال برای دوران پساکرونا نیز میتواند ادامه دار باشد.
جامعه شناسان اظهار کردند آموزشهای کارآفرینی، تجارت خانگی به خصوص در این شرایط میتواند در تقویت اقتصادی زنان سرپرست خانوار مؤثر باشد و همچنین به آنها احساس اعتماد به نفس و قدرت دهد. راه اندازی تعاونیهایی تولیدی زنان سرپرست خانوار میتواند بهترین راهکار توانمندسازی زنان در شرایط کرونایی باشد و البته این راهکارها را میشود در دوران پساکرونا هم ادامه داد و از آنها بهرهمند شد.
لزوم کارآفرینی اجتماعی زنان سرپرست خانوار
با افزایش مشکلات اقتصادی، تعداد زنانی که با لقب سرپرست خانوار وارد فضای کسب و کار میشوند و در سطوح مختلف اقدام به کسب درآمد میکنند افزایش یافته است. این حضور که طیف وسیعی از مشاغل از کارگری و حضور در خط تولید تا مدیریت و کارآفرینی اجتماعی را در برمیگیرد همراه با چالشها و مسائل ویژه ای است که فرایند کسب درآمد آنها را متأثر میکند.
نکته قابل تأمل سختی فرایندهای کارآفرینی و اشتغال زایی برای زنان سرپرست خانوار است، زنان سرپرست خانوار که مسئولیت تأمین هزینههای خانواده و متعلقان خود را به عهده دارند، معمولاً فشارهای اقتصادی، عاطفی و شخصیتی زیادی را تحمل میکنند که ارتقا و بهبود شرایط را برای آنها سخت و دست نیافتنی میکند.
شخص کارآفرین معمولاً خصوصیات ویژهای مانند خلاقیت، خطرپذیری، توفیق طلبی، استقلال طلبی، مرکز کنترل درونی و تحمل ابهام دارد که این ویژگیهای رفتاری از تربیت کودکی و تجربههای زیسته او نشأت میگیرد. این ویژگیهای کارآفرینانه در میان زنان و مردان و با توجه به باورها و تجربیاتشان متفاوت است.
این خصوصیات باعث به وجود آمدن مهارتهایی مانند تصمیمگیری، حل مسئله، مدیریت ریسک و شبکه سازی خواهد شد. اگر به فردی دارای مهارت عملی و ویژگیهای کارآفرینانه، سرمایه مناسب و نقشه راه صحیحی داده شود، سود و منفعت مطلوب از کسب و کار ایجاد خواهد شد.
اما نکته قابل توجه همین جا است که روبهرویی زنان با تبعیضهای اجتماعی و اقتصادی، آنها را از دسترسی درست و دقیق به بازار کار و دستیابی به حداکثر توان بالقوه محروم میکند. وجود باورهای روانشناختی منفی مانند عدم خودباوری و اضطراب اجتماعی نیز باعث ترس از حضور در فعالیتهای ریسک دار اجتماعی میشود.
از طرفی نقش سنتی زنان در خانواده و بار مسئولیت فرزندان شرایط را سختتر و قضاوتهای جامعه را سنگینتر میکند، به این دلایل زنان فعالیتهای کارآفرینانه کمتری دارند و موانع اجتماعی و ساختارهای روانی و شخصیتی آنها را در موقعیتی سختتر برای کارآفرینی قرار میدهد. این مشکلات برای زنان سرپرست خانوار که معمولاً پشتوانه مالی و اجتماعی مناسبی نیز ندارند بزرگتر خواهد بود.
مشکلات رایج کارآفرینی زنان سرپرست خانوار
در چنین شرایطی، سازمانهای مردم نهاد با هدف بهبود شرایط این بخش آسیب پذیر وارد عمل شدهاند و در حوزههای مختلف از ایجاد مراکز اشتغال برای زنان سرپرست خانوار تا آموزش و حمایتگری آنان مشغول به خدمت هستند. الگوی معمول توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، ارائه وام و تسهیلات، بدون در نظر گرفتن توانمندیها و مهارتها، ویژگیها و انگیزهها و توجه به زنجیره ارزش و زنجیره تأمین است که میتواند منجر به ناتوانی و فقر بیشتر زنان و ظهور اشکال جدید وابستگی آنها شود.
با ورود این کمکهای مالی به زندگی این زنان، در مقطعی بسیار کوتاه گشایش مالی ایجاد میشود و پس از آن مشکلات اصلی ظهور میکنند. عدم مهارت در مدیریت فرآیندها و کسب و کار، عدم آشنایی با بازاریابی و فروش محصول در کنار مسائلی چون تصمیمات غیر صحیح آشفتگی را بیشتر میکند. این مشکلات و شکستهای کاری و مالی حلقهای از ناکامی و ناتوانی را برای زنان ایجاد میکند که به از بین رفتن بیش از پیش امید و عزت نفس آنها خواهد انجامید.
اجرای طرح توانمندسازی روانی
تحلیل توصیفی یافتهها همراه با نتایج حاصل از مصاحبه و مشاهده مددجویان توانمند شده، نشان داد که اجرای برنامههای توانمندسازی همان گونه که در سایر کشورها نتایج مثبتی به همراه داشته است، اجرای آن در مورد زنان سرپرست خانوار، نه تنها به اشتغال و افزایش سطح درآمد و ارتقا آنها به سطوح طبقاتی بالاتر اجتماعی اقتصادی جامعه منجر میشود، بلکه به کمک آموزش شغلی از وابستگی آنها به سازمانهای حمایتی کاسته شده و به لحاظ اقتصادی اجتماعی خود را همچون سایر افراد جامعه میبیند.
علاوه بر این، اجرای طرح توانمندسازی روانی سبب شده است تا زنان سرپرست خانوار در حوزههای مختلف روانشناختی هم چون؛ خود کارآمدی، خود ارزشمندی و عزت نفس، کنترل بر زندگی، قدرت تصمیمگیری، و حل مسئله و افزایش سازگاری توانمند شوند، که خود سرمایهای پایان ناپذیر است. اجرای برنامه توانمندسازی نه تنها به اشتغال، افزایش سطح درآمد و کاهش وابستگی زنان سرپرست خانوار منتهی میشود بلکه توانایی آنها در حوزههای روان شناختی را نیز به دنبال دارد.
نظر شما