به گزارش خبرنگار ایمنا، همهچیز از ۱۳ مهر سال ۹۷ شروع شد؛ یعنی حدود سه سال قبل. فاطمه زنی باردار بود که چند سال پس از به دنیا آمدن نخستین فرزندش، قرار بود به بیمارستان برود تا دختر دومش را نیز به دنیا بیاورد. آنطور که پزشک معالجش گفته بود، فرزند او باید از طریق جراحی سزارین به دنیا میآمد و فاطمه روزی که پزشکش تعیین کرده بود، به همراه همسرش به بیمارستانی در تهران رفت و آماده شد تا برای تولد فرزندش به اتاق عمل برود.
عمل سزارین انجام شده و فرزند دوم فاطمه به دنیا آمد. زن جوان یک روز بعد از جراحی از بیمارستان مرخص شد و به خانهاش بازگشت. اما همان روز درد عجیبی را در شکمش احساس و گمان میکرد که ناشی از عمل جراحی است اما هرچه میگذشت این درد بیشتر میشد. زن جوان تلاش میکرد با دردش مدارا کند اما یک هفته که گذشت درد شدید امانش را برید و به همراه همسرش راهی بیمارستان شد. در آن زمان سونوگرافی نیز انجام شد اما هیچکس نتوانست منشأ درد را کشف کند.
فاطمه به خانه برگشت و سه سال با دردی شدید زندگی کرد تا اینکه چند روز قبل بهشدت بد حال شده و هنگامی که به بیمارستان انتقال یافت، مشخص شد درد سه ساله وی، ناشی از جا ماندن گاز استریل در شکمش پس از عمل سزارین بوده است. هر چند پزشکان در جریان یک عمل جراحی گاز استریل را خارج کردند اما دیگر دیر شده بود و زن جوان چند روز بعد جانش را از دست داد.
با شکایت این خانواده، بازپرس جنایی تهران دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادر کرد تا علت اصلی مرگ مشخص شود. وی همچنین دستور داد فیلم جراحی و خارج کردن گاز استریل و پرونده بالینی بیمار که سه سال قبل عمل سزارین انجام داده بود از بیمارستان به دادسرا فرستاده تا ضمیمه پرونده شود و با انجام تحقیقات، مقصران اصلی این حادثه مرگبار شناسایی شوند. به گفته بازپرس جنایی تهران، به علت صورت گرفتن قصور پزشکی در این پرونده با توجه به ماده ۲۹۱ قانون مجازات اسلامی پرونده برای ادامه روند رسیدگی به دادسرای جرایم پزشکی فرستاده خواهد شد.
همسر زن جوان اظهار کرد: همسرم سه سال قبل وقتی ۲۲ ساله بود برای انجام عمل سزارین به بیمارستانی در تهران رفت. قرار بود دختر دومم به دنیا بیاید و همه ما خوشحال بودیم. دخترم به دنیا آمد اما تا چند روز اول همسرم درد داشت که فکر میکردیم طبیعی و بهخاطر جراحی سزارین است اما بهتدریج دردها بیشتر و بیشتر میشد. یک هفته بعد از سزارین درحالیکه درد امانش را بریده بود به بیمارستان رفتیم. با نظر پزشک سونوگرافی انجام شد و به ما گفتند که دردها طبیعی و بهخاطر عوارض سزارین است. برای همین ما به خانه برگشتیم و هیچکس به درستی تشخیص نداد منشأ این دردها از کجاست.
وی ادامه داد: دست کم هر شش ماه یکبار، فاطمه از شدت دردهای شدید در ناحیه شکم تا مرز بیهوشی میرفت و ما به بیمارستان میرفتیم. هرچند سونوگرافی و سیتیاسکن نیز انجام میشد اما به ما میگفتند بهاحتمال زیاد یک کیست است و دردهای شدید همسرم ناشی از وجود این کیست است. تا اینکه چند وقت قبل که باز هم دردهای شدید تکرار شد و همسرم از هوش رفت، به مطب یک پزشک زنان که یکی از آشنایانمان معرفی کرده بود رفتیم. فکر میکنم حدود یکماه قبل بود که خانم دکتر برای فاطمه سیتیاسکن، سونوگرافی و امآرآی نوشت.
ابتدا با انجام امآرآی به ما گفتند که یک کیست است و فاطمه باید به سرعت تحت عمل جراحی قرار بگیرد. آنها به ما نگفتند که در همه این سالها گاز استریل در شکم او جا مانده بود. او عمل شد و بعد از سه روز که وضعیت خوبی داشت مرخص شد. بعد از آن باز درد شدید شکم را داشت که بار دیگر او را به بیمارستان بردم. آنجا بود که به ما گفتند گاز استریل در شکم همسرم جا مانده بوده و منشأ این دردها بهخاطر جا ماندن این گاز بوده است. پزشکان امآرآی را انجام دادند و بعد گفتند وضعیت همسرم بهخاطر عفونت وخیم شده و باید بار دیگر تحت عمل جراحی قرار بگیرد. او باز زیر تیغ رفت اما تاب نیاورد و جانش را از دست داد.
پزشک معالجش قبل از عمل گفت جا ماندن گاز استریل در این سه سال باعث عفونت شده و روده را سوراخ کرده است. همین باعث شده تا عفونت به همه جای شکمش پخش شود. حالا من نمیدانم چطور باید جواب دو دختر خردسالم را که مدام سراغ مادرشان را میگیرند بدهم.
یکی از دخترانم پنج و دیگری سه ساله است. در جریان دو جراحی اخیر میلیونها تومان خرج کردم به این امید که همسرم بهبود مییابد و سالم به خانه برمیگردد اما زندگیم تا مرز نابودی پیش رفته و اصلاً شرایط خوبی ندارم. امیدوارم مقصران مرگ همسرم هرچه زودتر مجازات شوند تا اینچنین با زندگی یک انسان و یک مادر بازی نکنند.
کینهای قدیمی که جان میگرفت
حمیدرضا بندانی رئیس شوراهای حل اختلاف سیستان و بلوچستان اظهار کرد: یک فقره اختلاف طایفهای ریشهدار که حدود ۲۰ سال به طول انجامیده با وساطت بزرگان و تلاش اعضای شورای حل اختلاف دلگان به سازش ختم شد.
وی ادامه داد: بر اثر این اختلاف تا کنون پنج نفر کشته و سه نفر زخمی شده بودند. پس از برگزاری جلسات متعدد امام جمعه جلگه چاه هاشم، بزرگان، معتمدان و ریشسفیدان و تلاش فراوان اعضای شورای حل اختلاف این اختلاف به سازش ختم شد. این اختلاف بین دو طایفه باغ باغون و میرآباد شدت گرفته بود که طرفین با حضور در جلسه سازش به اختلافات پایان داده و اعلام کردند دیگر هیچگونه شکایتی از هم ندارند و با صلح در کنار یکدیگر زندگی خواهند کرد.
رئیس شوراهای حل اختلاف سیستان و بلوچستان افزود: ظرفیت بزرگان و ریشسفیدان در حل و فصل دعاوی طایفهای بسیار مؤثر است بوده که باید از این ظرفیتها بیش از پیش استفاده کرد.
معجزه در زنده ماندن
محمد صابری رئیس اورژانس کرمان اظهار کرد: پس از دریافت گزارش حادثه، فوراً یک تیم فوریتهای پزشکی به محل حادثه اعزام شد.
افراد مسموم شده شامل دو دختر بچهی چهار و ۱۱ ساله، یک زن ۳۳ ساله و یک مرد ۳۵ ساله را برای تکمیل مراقبتهای درمانی به بیمارستان خاتمالانبیاء (ص) شهرستان بافت انتقال پیدا کردند.
وی افزود: علت حادثه استفاده از زغال در فضای بسته اعلام شده است.
زنده سوختن پرستار
بهمن جمشیدی رئیس مرکز اورژانس ۱۱۵ کازرون با اشاره به حادثه جمعه ۲۱ آبان، اظهار کرد: یک دستگاه آمبولانس بیماربر درمانگاه بالاده پس از تحویل بیمار به بیمارستان هنگام بازگشت واژگون و دچار آتشسوزی شد و راننده آمبولانس فوت کرد.
وی افزود: پرستار همراه که در اثر آتشسوزی دچار ۷۰ درصد سوختگی شده بود به بیمارستان ولیعصر کازرون منتقل شد.
دستگیری عامل قتل دانشآموز دبیرستانی
مهدی امیری دادستان دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان حمیدیه اظهار کرد: روز چهارشنبه در مسیر بازگشت از مدرسه بین دو دانشآموز دوره دوم متوسطه درگیری رخ داد اما این دعوا خیلی زود با وساطت بزرگان پایان یافت. از آنجا که این دو پسر دانشآموز از دو طایفه جداگانه بودند وقتی به خانه رفته و ماجرای درگیری برای خانوادههایشان بازگو شد.
وی ادامه داد: روز بعد این درگیری دوباره آغاز شد و این بار یکی از بستگان پسر دانشآموز با اسلحه شکاری اقدام به شلیک کرد که در این تیراندازی دو نفر مجروح و بلافاصله به بیمارستان منتقل شدند اما دقایقی بعد یکی از مجروحان که دانشآموز بود با وجود تلاش پزشکان جان باخت.
دادستان دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان حمیدیه افزود: در حال حاضر قاتل دستگیر شده و در بازداشت است و اسلحه وی نیز توقیف و با حضور نیروهای انتظامی امنیت کامل برقرار شده است.
شاهین هاشمی، فرماندار شهرستان حمیدیه در اهواز، نیز گفت: فردی که اقدام به تیراندازی به سمت دانشآموز و قتل وی کرده بود، دستگیر و تحویل مراجع قضائی شد. پس از دستگیری این فرد با حضور فرماندهی ناجا حمیدیه با بزرگان دو طرف درگیر جلسهای برگزار شد و آنها را به صلح و آرامش دعوت کردیم و این پرونده از سوی مراجع قضائی در حال پیگیری است.
کشف جنازه کودک ۷ ساله زیر خروارها خاک
از روزی که بحث تخریب اتاقک پشت بام و ساختن یک طبقه مجزا مطرح شد، پسرک پا به پای پدر به هرکجای خانه در دست ساخت، سرک میکشید. او در لحظه وقوع حادثه هم کنار پدرش بود که اتفاقی شوم، جانش را گرفت. با گزارش حادثه ریزش سقف یک منزل در دست ساخت، در بولوار شاهد مشهد، بلافاصله سرآتشیار قاسم پیرازغندی، افسر نگهبان آتشنشانی مشهد به همراه دیگر عوامل ایستگاه هفتم به محل اعزام شدند.
با حضور آتشنشانان مشخص شد، فردی برای تخریب یک ساختمان قدیمی بدون استفاده از پایه و ستون، اقدام به بیرون کشیدن پنجره کرده است که همین موضوع موجب شده تا سقف به طور کامل فرو بریزد.
هنگام وقوع حادثه پسری هفت ساله نیز در کنار پدرش در حال بازیگوشی بوده که زیر آوار گرفتار میشود. آتشنشانان بلافاصله شروع به آواربرداری کردند اما متأسفانه پس از بیرون کشیدن پیکر کودک مشخص شد که او جان خود را از دست داده است.
خودکشی نافرجام نانوا پس از قتل همکارش
رسیدگی به این پرونده از خردادماه سال ۹۵ با گزارش یک درگیری مرگبار میان دو جوان آغاز شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و با تحقیقات اولیه مشخص شد که درگیری میان دو جوان نانوا که همکار بودند رخ داده و در جریان آن قاسم ۲۴ ساله، سعید را با ضربههای چاقو به قتل رسانده و بعد از آن اقدام به خودزنی کرده و راهی بیمارستان شده است. قاسم پس از مداوا تحت بازجویی قرار گرفت و در همان بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد و پرونده پس از تکمیل به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دادگاه دادستان با توجه به شکایت اولیای دم، شهادت شهود و مدارک موجود در پرونده و اعترافات متهم برای وی درخواست صدور حکم کرد و پدر و مادر مقتول به جایگاه رفتند و برای متهم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم بهجایگاه رفته و اظهار کرد: یکسالی بود که برای کار به تهران آمده بودم و در نانوایی مشغول به کار شدم در این مدت هم با همکارم سعید به مشکل برخوردم و مدام با هم درگیر میشدیم. قرار بود خانوادهام برایم به خواستگاری بروند و ازدواج کنم که این ماجرا باعث شد زندگیام نابود شود. باور کنید قصد کشتن سعید را نداشتم چاقو ناخواسته به سینه او خورد. حالا هم پشیمانم و از خانواده سعید میخواهم به جوانیام رحم کنند.
در پایان جلسه هیئت قضائی وارد شور شد و متهم را به قصاص محکوم کردند و حکم در شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور تأیید شد. در حالی که قاسم در یک قدمی چوبهدار قرار داشت اولیای دم اجرای حکم را دنبال نکردند و سعید بعد از پنج سال بلاتکلیفی با ارسال نامهای به قضات درخواست کرد تا وضعیت او را روشن کنند. به این ترتیب طبق ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی درخواست او مورد موافقت قرار گرفت و پرونده وی بار دیگر به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در این جلسه هم متهم پس از تکرار اظهاراتش از قضات درخواست کرد که یا اعدامم کنید یا آزاد شوم و دیگر توان تحمل بلاتکلیفی را ندارم. در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
نظر شما