به گزارش ایمنا و بر اساس چکیده مقالهای از «علیرضا ادیب» کارشناس ارشد عمران و راه و ترابری، در گذشتهای نه چندان دور اگر احداث ابنیه و معابر باعث افزایش سطح سخت و میزان رواناب (به دلیل بالا رفتن ضریب پوشش) و تهدیدی به نام دفع آبهای سطحی میشد که در پارهای مواقع خسارتهای زیادی نیز به بار آورده و میآورد.
امروزه همین افزایش سطح سخت میتواند به فرصتی برای استحصال بیشتر آبهای ناشی از باران باشد به شرط آنکه نگرش خود را تغییر دهیم و با مدیریتی صحیح موجبات امکان بهرهبرداری از این فرصت را ایجاد کنیم.
تغییر اقلیم و نوع بارشها از برف و نرمه بارانها به سمت بارانهای رگباری با شدت بالا و زمان کم نیز از مسائل عمدهای است که تغییر دیدگاهها را طلب میکند.
به طور معمول در شهرهایی نظیر اصفهان حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد سطح کل شهر را حیاطها و پشت بامها تشکیل میدهد، محلهایی که معمولاً به دلیل نوع پوشش آن میزان رواناب زیادی دارد و به دلیل نداشتن جذب و داشتن شیببندی مناسب، کوچکترین میزان بارش بر روی آن به سمت ناودانها یا کف شورها جاری میشود.
خسارتهای ناشی از سیلابها میتواند به میزان زیادی کاسته شود به شرط آنکه آبخیزداری به نحو شایسته صورت پذیرد که بهترین روش آبخیزداری در شهرها (به ویژه شهر اصفهان) حفر چاههای جذبی در محل خروجی ناودان پشت بامها و خط القعر محوطهها است.
یک چاه جذبی-مخزنی با عمق ۱۰ متر و قطر یک متر برای زمینی به مساحت ۲۰۰ متر مربع سطح سخت و ۴۰ میلی متر بارش در شبانه روز کفایت میکند؛ در اراضی اصفهان به ویژه شمال رودخانه در عمق شش تا ۱۳ متر با شن و ماسه نیز برخورد میکنیم که ظرفیت چاه به مراتب بیشتر از این حدود میشود که آزمایشات تجربی انجام شده نیز تأیید کننده این موضوع است.
در صورتی که آب خروجی از ناودانها و حیاطها در معابر شهری جریان نیابد و در محل خروجی ناودان به سمت چاه هدایت شود، میزان زیادی از هزینههای احداث سیستمهای هدایت کانالهای دفع آب باران کاسته خواهد شد.
در مورد معابر نیز بهتر است به جای هدایت آبهای سطحی در نزدیکترین محل ممکن (چاههای جذبی – مخزنی) جمعآوری آب صورت پذیرد که در همین راستا طی دهه اخیر سعی شده روانابهای ناشی از بارش در معابر و خیابانهای جدیدالاحداث، عمدتاً توسط چاه و سپتیک جمعآوری شود.
در شهر اصفهان که دارای اقلیم خشک بوده و به طور معمول بارندگی منظم ندارد، استفاده از آبهای ناشی از بارش باران و برف را نمیتوان جهت آبیاری فضاهای سبز استفاده کرد زیرا میزان بارش کم و هزینه احداث تأسیسات جمعآوری و ذخیره بسیار زیاد است، اما به طور طبیعی سفره آبخوان آبهای زیرزمینی را با همین بارشهای کم میتوان تغذیه و تقویت کرد.
در مورد ابنیه موجود نیز باید موضوع جمعآوری آبهای سطحی توسط چاه در دستور کار شهرداری قرار گرفته و در تعاملی بین مالکان و شهرداری به صورت مشارکتی این موضوع تحقق یابد.
محاسن این نوع نگرش (آبخیزداری در منشأ و استحصال آبهای سطحی) کاهش میزان روانابها و خسارات ناشی از سیلابها، تغذیه و تقویت آبخوان و ذخیره آب به صورت آبهای زیرزمینی و کاهش هزینههای مدیریت شهر در دراز مدت است؛ با تقویت سفره آبهای زیر زمینی تا حد زیادی از بحران جدید فرونشست اراضی میتوان جلوگیری کرد.
کاهش عمده پسزدگیهای فاضلابها و خسارتهایی که به شرکت آب و فاضلاب و محیط زیست وارد میشود، از دیگر محاسن این نوع نگرش است زیرا در مواقع بارندگی به دلیل اینکه حجم زیادی آب باران سهواً" یا تعمدا" وارد شبکه فاضلاب میشود عملیات تصفیه فاضلاب مختل شده و بار آلودگی زیادی به رودخانه و محیط زیست وارد میشود.
نتیجهگیری:
با توجه به جمیع موارد فوق پیشنهاد میشود احداث چاه جذبی – مخزنی جزو ضوابط صدور پروانه و الزامات پایان ساخت باشد تا از هدر رفت آب جلوگیری شده و نیاز به تأسیسات گسترده جهت دفع آبهای سطحی نداشته باشیم. البته سازمان نظام مهندسی و شهرسازی مناطق نیز باید این مهم را مدیریت و کنترل کنند.
نظر شما