به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، اگرچه به ظاهر بردهداری در جهان امروزی به پایان رسیده و نشانههای بارز آن مربوط به گذشته است با این حال، همچنان بشر کنونی با این رویداد البته به شیوههای متفاوت دست و پنجه نرم میکند. از مذاکراتی که برای جبران لطمههای وارد شده به زندگی سیاهپوستان آمریکایی انجام میشود تا تدریس تاریخ بردهداری در مدارس یا فیلمهای هالیوودی معروفی که با مضمون بردهداری تولید و پخش شده است، همه و همه نشان از آن دارد که این مسئله بر تفکر بشر امروزی نیز حکومت میکند.
تفکر نژادپرستی و خشونت که از زمان بردهداری آغاز شد و در سراسر عصر قوانین جداسازی نژادی جیم کرو ادامه یافت، امروزه به اشکال مختلف از نابرابری اجتماعی گرفته تا خشونت نیروهای امنیتی یا نقض حقوق دموکراتیک سیاهپوستان خود را به تصویر میکشد (جیم کرو قوانینی محلی بود که در سالهای بین ۱۸۷۶ و ۱۹۶۵ در ایالات متحده آمریکا به تصویب رسید و بر مبنای آن، دستور جداسازی نژادی در همه تشکلهای عمومی ایالات جنوبی موتلفه سابق با شعار "جدا ولی برابر" برای سیاهان آمریکا، از ۱۸۹۰ به بعد صادر میشد.
آنچه معمولاً در بحث بردهداری از دیدهها پنهان مانده، تجربیات سیاهپوستانی بوده است که در سراسر دوران بردهداری به سر بردهاند؛ از هر ۲۰ آفریقایی سیاهپوستی که در جیمز تا ون، نخستین قرارگاه و مستعمره ثابت انگلستان در قاره آمریکا، سکونت میگزیدند، چند نفر سند آزادی خود را به دست گرفته و از بند بردهداری رها میشدند حال آنکه سایرین، باقی عمر خود را در بردگی مالکان خشمگین به سر میبردند.
تجربههای مشترک بردگان قدیم با سیاهپوستان امروز
با فرض اینکه تعداد سیاهپوستان آزاد همیشه به طور چشمگیری کمتر از بردگان این نژاد بوده است با این حال، جوامع بسیاری از این نژاد همیشه در سراسر ایالات متحده آمریکا میزیستهاند. درست همزمان با جنگ مدنی آمریکا در سال ۱۸۶۰، مشاجرات زیادی در زمینه بردهداری رخ داد که در آن زمان تعداد سیاهپوستان آمریکایی به ۴۸۸ هزار نفر میرسید. البته در آن زمان، تفاوت نرخ جوامع سیاهپوست آزاد و برده همیشه یکسان نبود با این حال، مرزی دائمی بین بردگی و آزادی وجود داشت. فردریک داگلاس روزنامهنگار، دیپلمات و نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا و سوجرنر تروث از برجستهترین رهبران ضد بردهداری قرن نوزدهم به شمار میرفتند که بارها در طلب آزادی سیاهپوستان دست به شورش زده بودند.
منتقدان بسیاری به بحث در مورد تفاوت بین افرادی که در میان بردگان و به عنوان عضوی از این گروه به دنیا آمده اما در نوجوانی و یا جوانی خود از قید بردگی رها شده بودند با سیاه پوستانی که از همان ابتدا رها بودهاند، پرداختهاند. صرف نظر از اینکه هر سیاهپوست به چه نسلی تعلق دارد، همواره بردگی یک فرد دائمی نبوده همانطور که آزادی همیشگی آنها نیز تضمین نشده است. در خصوص جوامع آزاد، اگرچه این افراد از نظر قانونی در بند یک حکومت یا گروه دیگر نبودهاند با این حال، غیر سفیدپوست بودن آنها، محدودیتهای اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی عدیدهای را برایشان در پی داشته است.
به عنوان مثال، سالمون نورثاپ نویسنده کتاب "دوازده سال بردگی" سیاهپوستی آزاد در نیویورک بود که توسط چند تن از تاجران برده ربوده، بیهوش و به خانوادهای فروخته شد و ۱۲ سال از عمر خود را به عنوان برده به سر برد. سیاهپوستان بسیار دیگری نیز اغلب به علت جرایمی نظیر نداشتن هویت واقعی به عنوان یک فرد آزاد توسط مأموران دولت دستگیر شده و باقی عمر خود را یا به عنوان برده یا در زندانها سپری میکردند.
آزاد شدن و آزاد ماندن
سیاهپوستان آزاد نچیز، شهری در ایالت میسیسیپی آمریکا اگرچه از قید بردگی رها بودند با این حال، هموار مشکلات بسیاری را تحمل میکردند تا به بردگی دیگران نیایند. در سال ۱۸۶۰، ایالت میسیسیپی بیشترین نرخ بردگان جهان، یعنی ۴۳۶ هزار و ۶۳۱ نفر را در خود جای داده و این در حالی بود که تعداد سیاهپوستان آزاد در آن به ۷۷۵ مورد میرسید. نچیز بیشترین سهم بردگان ایالت یعنی ۱۴ هزار و ۲۹۲ نفر و بالاترین نرخ سیاهپوستان آزاد یعنی ۲۲۵ نفر را از آن خود کرده بود. بعضی از مردم این شهر حاصل پیوند بین زنان برده با مردان سفید پوستی بودند که به اجبار تن به ازدواج با آنها میدادند. فرزندان این زنان برده به دنیا میآمدند و مادرانشان مجبور بودند باقی عمر خود را برای رهایی خود و فرزندانشان بکوشند. برخی از این افراد علاوه بر آزادی، اموالی نیز به دست میآوردند حال آنکه به بسیاری از آنها وعده آزادی در قبال کار زیاد داده میشد که در پی آن، برخی حتی جان خود را از دست میدادند.
چیزی که امروز در مورد بردهداری تصور میشود، پایان ظاهری آن است اما در واقعیت، سیاهپوستان آزاد امروز همچنان با مشکلات بیشمار نژادپرستی دست و پنجه نرم میکنند. امنیت این افراد حتی از سوی نیروهای دولت نیز مورد تهدید قرار میگیرد و چه بسا جوامعی که در درگیری با پلیس جان خود را از دست دادهاند و میدهند. این افراد در طول تاریخ با قوانین حکومتی متفاوتی مواجه بوده و به جرأت میتوان ادعا کرد که هیچ گاه آرامش نسبی، برابر با سایر نژادها را تجربه نکردهاند.
سیاهپوستان آزاد امروزی همواره در تلاش هستند از خود شخصیتهای بزرگ و خوب بسازند تا زندگیشان را از گزند نژادپرستان رها کنند و باقی عمر خود را با آرامش به سر ببرند.
نظر شما