به گزارش خبرنگار ایمنا، دوشنبه شب، یکی از کارگران شرکت نفت و گاز پارس در سایت ساحلی شهرستان کنگان با خودکشی به زندگی خود پایان داد. از قرار این کارگر سالها سابقه کار در پارس جنوبی داشته است. کارگر متوفی برگهای از خود به جای گذاشت که انگیزه خود از این کار را فشارهای اقتصادی و تبعیضهای محل کار عنوان کرده است. به گفته همکاران این کارگر، خودکشی در اتاق استراحت رخ داده است. هویت این کارگر، جواد حجت پور اعلام شده است. شرکت نفت و گاز پارس در این رابطه توضیحاتی منتشر کرده است:
در این توضیحات آمده است: «ضمن عرض تسلیت به بازماندگان محترم مرحوم حاجتپور و ابراز تأسف و تألم عمیق از این ضایعه تلخ، انتشار اخباری به دور از واقعیت در فضای مجازی از علل این حادثه ناگوار، ما را بر آن داشت تا توضیحاتی را جهت تنویر افکار عمومی ارائه کنیم.مرحوم جواد حاجتپور متولد سال ۱۳۶۲، دارای مدرک کارشناسی مدیریت امور گمرکی از دانشگاه علمی و کاربردی عسلویه، متأهل و دارای یک فرزند، به عنوان سرمهماندار در کمپ اقامتی شیرینو مشغول به کار بوده است.
بر اساس مستندات موجود، مجموع خالص دریافتی حقوق و مزایای شغلی مرحوم حاجتپور ماهانه نزدیک به ۱۰۰ میلیون ریال بوده و در آخرین پرداختی، حقوق شهریورماه خود را مطابق با ماههای گذشته در موعد مقرر از شرکت افق ماندگار جنوب (پیمانکار طرف قرارداد شرکت نفت و گاز پارس) دریافت کرده است، بنابراین به نظر میرسد علت وقوع این حادثه تلخ را نباید در حقوق پایین یا عوامل مربوط به محیط کار جستوجو کرد.
شایان ذکر است مشارالیه زیر پوشش بیمه تأمین اجتماعی و بیمه تکمیلی بوده است. با این حال، علت این ضایعه ناگوار از سوی مراجع ذیربط در حال بررسی و ریشهیابی است و این شرکت خود را به ادای تمام حق و حقوق قانونی به خانواده ایشان متعهد میداند.ضمن عرض تسلیت دوباره به خانواده مرحوم حاجتپور و همکارانشان در منطقه عسلویه، برای دلجویی از بازماندگان همکار عزیز از دست رفتهمان از هیچ کوششی دریغ نخواهد شد.»
قمارباز معروف اردبیلی در دام پلیس
سرهنگ علی قهرمانطالع رئیس پلیس فتا استان اردبیل از شناسایی و دستگیری شخصی که با دریافت وعده سود ۱۵ درصدی از عضویت کاربران در سایت قمار توسط ادمین آن، اقدام به تبلیغ شرط بندی آنلاین میکرد، خبر داد.
وی افزود: برابر گزارش واصله مبنی بر تبلیغ قمار آنلاین توسط فرد یا افرادی در یکی صفحات اینستاگرام، پیدا کردن ادمین آن در دستور کار مأمورین قرار گرفت.
ئیس پلیس فتا استان اردبیل ادامه داد: در پی اقدامات فنی و پلیسی کاراگاهان سایبری، گرداننده صفحه در شهرستان خلخال مورد شناسایی قرار گرفت و در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و به پلیس فتا منتقل شد.
قهرمانطالع اظهار کرد: وی در بازجوییهای اولیه اعلام کرد که صفحه مذکور را یک سال پیش به یکی از دوستانش برای تبلیغ کارگاه مبل سازی فروخته و از محتویات و فعالیت صفحه خبری ندارد که مأمورین بلافاصله دوست متهم را نیز دستگیر کردند.
این مقام انتظامی عنوان کرد: مجرم اصلی پرونده در اعترافات خود اعلام کرد که پس از خرید صفحه با یک کانال تلگرامی آشنا شده که در زمینه قمار آنلاین فعالیت داشته و پس از برقراری ارتباط با ادمین آن با پیشنهاد دریافت ۱۵ درصد سود از سوی ادمین در قبال تبلیغ و عضویت کاربران در سایت و صفحه شرط بندی روبرو و با وی همکاری کرده است.
وی گفت: هموطنان عزیز توجه داشته باشند که همکاری با قانون شکنان در فضای مجازی جرم محسوب شده و از هرگونه ارتباط با اینگونه افراد خودداری نمایند، در ضمن کاربران میتوانند فعالیتهای مجرمانه را از طریق سایت پلیس فتا به آدرس www.cyberpolice.ir قسمت مرکز فوریتهای سایبری و یا تماس با شماره ۰۹۶۳۸۰ گزارش کنند.
افشای راز قتل زن بعد از مرگ شوهر
ساعت ۴ بامداد یکشنبه ۲۵ مهر مرد جوانی هراسان با اورژانس تماس گرفت و در حالی که درخواست کمک میکرد گفت: فکر میکنم دوستم حمید شیشه کشیده چون دچار توهم شده و حالش خیلی بد است او تمام خانه مرا به هم ریخته است. بدنبال این تماس مأموران اورژانس و کلانتری ۱۳۶ فرجام راهی خانه مرد جوان شدند اما زمانی که به آنجا رسیدند، متوجه شدند که حمید جان باخته است.
گزارش این مرگ به بازپرس محمدتقی شعبانی اعلام شد و بازپرس جنایی دستور تحقیقات در رابطه با مرگ او را صادر کرد. در تحقیقات صورت گرفته، دوست حمید به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: مدتها بود که حمید را ندیده بودم و از او خبری نداشتم. تا اینکه دیشب سرزده به خانهام آمد و گفت با همسرش دچار اختلاف شده و از من خواست شب را آنجا بماند. من و برادرم مجردی زندگی میکنیم در طبقه بالای خانهمان هم یک کارگاه لوازم آرایشی است. من و برادرم برای خواب به کارگاه رفتیم و طبقه پایین را در اختیار حمید گذاشتیم. ساعت حدود ۳ بامداد بود که ناگهان سر و صداهای وحشتناکی از طبقه پایین شنیدم بلافاصله خودم را به پایین رساندم و با صحنه عجیبی مواجه شدم. حمید در حالی که لباسهایش را پاره کرده بود و عربده میکشید مدام میدوید و هذیان میگفت. خیلی ترسیدم به یکی از دوستانم که پزشک بود زنگ زدم و ماجرا را گفتم. او گفت احتمالاً شیشه مصرف کرده و دچار توهم شده به اورژانس خبر دهید.
در معاینات اولیه از سوی متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ مصرف بیش از حد موادمخدر اعلام شد. سپس با اعلام موضوع به خانواده حمید آنها برای تحویل جسد و دفن وی به اداره پلیس رفتند اما نیاز به مدارک هویتی او داشتند، به همین خاطر خواهر حمید با مینا همسر وی تماس گرفت تا خبر فوت او را اطلاع دهد اما وقتی زن جوان پاسخگوی تماسها نبود، به ناچار با خواهر مینا تماس گرفت و با اعلام خبر مرگ حمید از او خواست به خانه خواهرش برود.
بدین ترتیب زن جوان و شوهرش راهی خانه آنها شدند اما هر چه زنگ در خانه را به صدا درآوردند کسی پاسخ نداد. به ناچار آنها با پلیس تماس گرفته و موضوع را گزارش کردند. دقایقی بعد مأموران آتشنشانی و کلانتری ۱۵۷ مسعودیه پس از هماهنگیهای قضائی وارد خانه شدند. اما آنها به محض ورود به خانه با صحنه هولناکی رو به رو شدند. جسد مینا داخل سالن پذیرایی افتاده بود و به نظر میرسید که از زمان مرگ او مدت زیادی میگذرد. با کشف جسد زن جوان، موضوع به بازپرس محمد تقی شعبانی اعلام شد.
نخستین بررسیهای تیم جنایی نشان میداد که مینا با بند کفش و روسری که دور گردنش پیچیده شده بود خفه شده و به قتل رسیده است. از زمان مرگ نیز حدود دو روز میگذشت. در تحقیقات صورت گرفته از همسایهها آنها مدعی شدند که زوج جوان همیشه با هم درگیری و دعوا داشتند و آخرین بار حمید را در حالی که نان خریده بود داخل کوچه دیدهاند. وجود نانها در صحنه جنایت این فرضیه را قوت بخشید که مرد جوان پس از خرید نان به خانه آمده و با همسرش درگیر شده و او را به قتل رسانده است. بعد از این جنایت هم خانه را ترک کرده و به میهمانی خانه دوستش رفته و در آنجا به خاطر مصرف بیش از حد مواد جانش را از دست داده است.
در ادامه تحقیقات از خانواده زوج جوان مشخص شد آنها حدود ۱۵ سال قبل باهم ازدواج کرده اما بچه دار نشدهاند و همین مسأله یکی از دلایل اختلاف آنها بود. دلیل دیگر اما مالکیت سه دانگ خانهای بود که حمید بهنام همسرش کرده بود. اما بعد از مدتی از این کار پشیمان شده و خواهان برگرداندن سند بهنام خود شده بود. اما مینا مخالفت میکرد و راضی به انتقال سه دانگ سند نبود. بدین ترتیب با قتل زن جوان و مرگ شوهرش پرونده برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس قرار گرفت.
دستگیری اراذل و اوباش در شهرستان "پردیس
فرمانده انتظامی شهرستان پردیس از دستگیری اراذل و اوباش متهم به قدرت نمایی، ایجاد ناامنی، رعب، وحشت و تیراندازی در پردیس خبر داد.
سرهنگ "بهزاد عبدیان" با اعلام این خبر، گفت: در پی ایجاد ناامنی و تیراندازی، رعب و وحشت برای شهروندان در سطح منطقه لواسانات، موضوع در دستور کار مأموران انتظامی این فرماندهی قرار گرفت.
وی تصریح کرد: با انجام اقدامات پلیسی، طی عملیات مشترک با پلیس پاوا تهران بزرگ متهم که از ازاذل واوباش بوده است شناسایی و با هماهنگی قضائی در عملیاتی ضربتی و غافلگیرانه دستگیر شد.
سرهنگ بهزاد عبدیان با اشاره به تشکیل پرونده برای متهم و تحویل وی به مرجع قضائی از شهروندان خواست؛ در صورت مشاهده فعالیت این افراد مراتب را از طریق شماره ۱۱۰ به مرکز فوریتهای پلیسی اطلاع دهند و مطمئن باشند پلیس این اجازه و فرصت را از اراذل و اوباش سلب خواهد کرد.
مدرس دانشگاه، قاتل پدر دانشجویش شد
مدتی قبل جسد مردی در پشت فرمان ماشین اش در شمال تهران پیدا و از همان زمان تحقیقات برای کشف راز قتل او آغاز شد. مقتول، مردی میانسال بود که بر اثر اصابت گلوله به سرش جان باخته بود و جسد وی را خانوادهاش پیدا کرده بودند. آنها طی تحقیقاتی گفتند: مقتول آخرین بار با مردی که استاد دانشگاه بود قرار ملاقات داشت. او مبلغ زیادی از این مرد طلبکار بود، اما استاد دانشگاه برای پرداخت بدهیاش امروز و فردا میکرد تا اینکه امروز (روز حادثه) آنها قرار ملاقات داشتند و قرار بود استاد دانشگاه بدهیاش را پس بدهد.
خانواده مقتول ادامه دادند: مرد بدهکار، چندین بار محل قرار را تغییر داد و همین موضوع باعث شد که پدرمان به او مشکوک شود و به همین دلیل، لوکیشن آخرین محل قرارشان را برایمان فرستاد. بعد از آن دیگر خبری از او نشد و هرچه به وی زنگ زدیم جوابگوی تماسمان نبود. برای همین راهیِ لوکیشنی شدیم که او فرستاده بود و ناباورانه جسدش را دیدیم که پشت فرمان ماشیناش افتاده بود.
تیم جنایی، مظنون جنایت (استاد دانشگاه) را شناسایی کرده بود و در ادامه معلوم شد که دختر مقتول یکی از شاگردان وی بوده است. دختر جوان به مأموران گفت: استادم از طریق من با پدرم آشنا شد و به بهانه سرمایهگذاری و تجارت بینالمللی مبلغی از او گرفت و گفت که ظرف مدت کوتاهی این مبلغ را چند برابر میکند. اما همه وعدههایش دروغ بود و حتی حاضر نمیشد پول پدرم را برگرداند و اختلاف آنها بر سر همین مسئله بود. ساعتی بعد مأموران محل زندگی تنها مظنون جنایت را محاصره کرده و با دستور قضائی وارد آنجا شدند. متهم در عملیاتی غافلگیرانه دسگیر شد و در بازرسی جیبهایش، نامهای کشف شد که تکهتکه شده بود.
کارآگاهان تکهها را مانند پازل کنار هم چیدند که مشخص شد نامهای خطاب به خانواده مقتول است. در آن نامه به دروغ نوشته شده بود که مقتول بهدلیل مسائل ناموسی کشته شده و خانواده مقتول تهدید شده بودند که اگر شکایت کنند، فیلمهای خصوصی مقتول در فضای مجازی منتشر خواهد شد.
در ادامه چند پاکت نامه و چند نامه که از دستگاه پرینتر، پرینت گرفته شده بود پیدا شد. متن نامههای تایپ شده همانی بود که مأموران از داخل جیب متهم کشف کرده بودند. این نشان میداد که او قصد داشته پس از ارتکاب جنایت، با ارسال این نامههای دروغین به خانواده و بستگان مقتول، آنها و پلیس را گمراه و مسیر پرونده را تغییر داده و خود را بیگناه جلوه بدهد.
با وجود این شواهد، متهم اصرار بر بیگناهی داشت. در این شرایط قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت او را صادر کرد. این در حالی بود که در بازرسی خانه متهم، اسلحهای که با آن جنایت رخ داده بود پیدا نشد. در ادامه اما معلوم شد که او خانه دیگری هم دارد. مأموران شبانه قدم در آپارتمان دوم او گذاشتند و در آنجا با کلکسیونی از اسلحه و مهمات مواجه شدند. همچنین دو کیلو سم سیانور نیز در خانه او کشف شد که کمی از آنها داخل قوطی ریخته شده و آماده استفاده بود. کشف کلکسیون سلاح و مهمات در خانه این مرد، عجیب و مرموز و در این شرایط بود که بازپرس جنایی دستور تحقیقات بیشتر درباره این متهم را صادر کرد.
متهم چند روز در بازداشت بهسر میبرد تا اینکه اسرار جنایت را فاش کرد. او گفت: مقتول پدر یکی از شاگردانم بود که برای سرمایهگذاری مبلغی را در اختیارم گذاشت. قرار شد با آن کار کنم اما مدت کوتاهی که گذشت پولش را طلب کرد. من پولی نداشتم تا بدهیاش را بپردازم. روز حادثه هم با او قرار گذاشتم تا در اینباره با او صحبت کنم، اما مقتول تهدید کرد که باید هرچه زودتر پولش را آماده کنم. من هم چون با اسلحه به محل قرار رفته بودم تا او را تهدید کنم، از کوره در رفتم و به سمتش شلیک کردم.
وی درباره آپارتمان دومش که در آن تعداد زیادی اسلحه و مهمات وجود داشت نیز گفت: کلکسیون سلاح متعلق به من نیست. یک گروه تروریستی مرا مجبور کردند تا اسلحه و مهماتشان را در خانهام نگه دارم که با یکی از آنها دست به جنایت زدم و بعد اسلحه را سر جایش گذاشتم چون آنها آمار تمام سلاحهایشان را داشتند. وی ادامه داد: بعد از قتل هم نامهای نوشتم تا آن را بهدست خانواده و بستگان مقتول برسانم و قتل را ناموسی جلوه بدهم، به این امید که آنها تهدیدها را جدی بگیرند و شکایت نکنند، اما خیلی زود دستم رو شد.
هرچند متهم به جنایت اقرار کرده بود، اما ماجرای کلکسیون سلاح هنوز حل نشده بود. تحقیقات درباره ادعای عجیب متهم چند هفته ادامه داشت، اما در نهایت معلوم شد که گفتههای او حقیقت ندارد و این کلکسیون متعلق به خودش است. او دیروز بار دیگر برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت اما این بار و در اظهاراتی عجیب جنایت را انکار کرد.
وی گفت: اعتراف من دروغ بود. قتل را فرد دیگری انجام داده و من شاهد جنایت بودم. وی ادامه داد: روز حادثه فرد ناشناس مرا مجبور کرد تا سر قراری که با مقتول داشت حاضر شوم. او میگفت با مقتول اختلاف دارد و مقابل چشم من به سمت او شلیک کرد و جانش را گرفت.
کلکسیون اسلحه هم متعلق به گروهی است که من آنها را نمیشناسم و فقط مجبور بودم امانتیهایشان را در خانهام نگهداری کنم. متهم به قتل با دستور قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس جنایی تهران بازداشت شده و شواهد حکایت از این دارد که او به دلیل بدهی دست به جنایت زده است و حالا با داستان سرایی، سعی در گمراه کردن تیم جنایی و مسیر تحقیقات دارد.
نظر شما