به گزارش خبرنگار ایمنا، هنوز هم در این شهر خانههایی وجود دارد که با ترمز بلند یک کامیون چارچوباش به لرزه میافتد… کوچههای آشتیکنانی که در آنها دو نفر همزمان نمیتوانند از کنار هم عبور کنند و خانههایی که با اولین باران پاییزی، سقفشان روی سر ساکنانش خراب میشود…
روزگاری بر روی دیوارهای این خانهها به اسم بازگشت زندگی، رنگ پاشیدند، اما این رنگها نه «نم دیوارها» را پنهان کرد و نه «ترکهای سقفها» را پوشاند…
آن روزها ساکنان این بافتها کمتر دیده میشدند و آنچه مهم بود تخریب و نوسازیهای پی در پی بود که عدهای میتوانستند در آمار و کارنامه کاری خود بیاورند، بدون آنکه به ساکنان این نوسازیها و نیازهایشان توجه شود… بناهای نوسازی که زود فرسوده شدند و در نهایت، همان شد که در بسیاری از این محلات، دیگر ساکنان قدیمی آن زندگی نمیکنند…
با همه این اوصاف اما، هنوز هم هستند محلات قدیمی با خانههای فرسودهای که در آن محلات، همسایهها همدیگر را میشناسند و زندگی در محله قدیمی خود را دوست دارند. در این سالها، تلاش شده تا در این محلات با مشارکت خود اهالی، اتفاقات خوبی رقم بخورد. اما مدیریت شهری در این سالها برای بازگشت حیات به بافت فرسوده چه فعالیتهایی کرده است؟
عبدالرضا گلپایگانی، معاون شهردار تهران مدتی پیش اعلام کرد که یکی از اتفاقاتی که در این سالها برای بافت فرسوده رخ داده و منجر به بازگشت حیات به این محلات شده «ایجاد فضای عمومی» در این محلات است. او گفته بود: سازمان نوسازی شهر تهران بر اساس یکی از مأموریتهای خود یعنی ایجاد فضاهای مناسب شهری، به انجام مطالعات و برداشتهای میدانی به ویژه در بافتهای ناکارآمد و فرسوده پرداخت و فقدان فضاهای همگانی برای حضور خانوادهها، کودکان و جوانان در محلات فرسوده را به عنوان یک خلأ جدی در این محلات شناسایی کرده و رفع این خلأ را در دستور کار خود قرار داده است.
در این مأموریت، مطالعات ویژهای توسط سازمان نوسازی، دفاتر نوسازی و مهندسان مشاور انجام شده و مکانهایی که دارای ظرفیت و امکان تبدیل شدن به فضای جمعی را داشته، مورد شناسایی قرار گرفته تا با توجه به نیازهای اجتماعی محلات، فضاهایی برای حضور خانوادهها، به ویژه کودکان، طراحی و با امکانات رفاهی، تفریحی، ورزشی و فرهنگی تجهیز شود. ضمن اینکه اکثر این مکانها، فضاهای «رهاشده» بوده و رهاشدگی، خود منشأ ناامنی است و طبیعتاً بزه را به دنبال دارد که تبدیل آنها به محل حضور همگان، امنیت را در محلات برقرار میکند.
زندگی در همه محلات جریان دارد، به دنبال ارتقای زندگی باشیم
سیدعلی جلالی، کارشناس حوزه طراحی شهری هم در گفتوگو با ایمنا در خصوص راهکارهای بازگشت حیات به بافت فرسوده با بیان اینکه در این بافتها زندگی جریان دارد، گفت: ما در بافت فرسوده باید به دنبال ارتقای کیفیت زندگی باشیم، زیرا در فرسودهترین محلات تهران هم حیات جاری است، اما آنچه محل بحث است کیفیت زندگی افراد در محلات فرسوده و سایر محلات تهران است و آنچه برایش تلاش میشود و دغدغهی متخصصان شهری به شمار میرود کیفیت زندگی در این محلات است. آن چه که سازمان نوسازی و شهرداری تهران هم برای آن تلاش میکند، ارتقای کیفیت زندگی است و ما چیزی بهعنوان «وجود نداشتن حیات» در هیچ کدام از محلههای تهران حتی در فرسودهترین محلهها نداریم.
لزوم شناسایی زمینهای رها شده
این کارشناس حوزه شهری درباره این موضوع که در منطقه مرکزی بازار بیشتر ساکنان قدیمی آن رفتهاند و زندگی در این منطقه محدود به کسب و کارهایی است که در این محلات است، اظهار کرد: در حال حاضر یک زندگی تجاری در این محله جاری است و باید تا حد ممکن تمام تلاش خود را برای حفظ ساکنان باقی مانده به کار گیریم. ما این بحث را در بسیاری از محلههای تهران داریم که ساکنان اصیل آن به هر دلیل از آن محله کوچ میکنند و بافت اجتماعی آن تغییر میکند. یکی از خطرات این اتفاق این است که به دلایل گوناگون اعم از اختلاف فرهنگی ساکنان جدید و قدیمی تا از بین رفتن هویت محلی شاهد آسیبهای اجتماعی در این محلات خواهیم بود. اما باز هم تاکید میکنم که زندگی در آن جاری است و ما باید برای ارتقا کیفیت زندگی در این محلات تلاش کنیم.
جلالی در خصوص محلاتی مانند هرندی که بافت اجتماعی آن، به قدری دچار تغییر و دگرگونی شده که تلاش برای ارتقای کیفیت زندگی دشوار به نظر میآید، توضیح داد: مدیریت شهری باید چند اقدام جدی در محلات این چنینی داشته باشد که فکر میکنم خوشبختانه در چند سال اخیر این نگاه وجود داشت. یکی از این اقدامات بازنگری در اسناد فرادست است؛ به طور مثال پروژههایی به اسم تهیه اسناد توسعه محلات تعریف شد که یکی از ویژگیهای برجستهاش این است که با مشارکت خود اهالی این بازنگری اتفاق افتاد، یعنی اگر قرار بود بازنگریای در اسناد فرادست در محلهای صورت بگیرد، تقریباً میتوانم بگویم که بدون مشارکت ساکنان محله این بازنگری رخ نداد و بدون اینکه نظر اهالی جلب شود و اینکه نقشی جدی در این زمینه برای آنها تعریف شود اتفاقی رقم نخورد.
نباید به دنبال پاک کردن صورت مسئله باشیم
او در خصوص تجربههای گذشته که معمولاً ساکنان بافت فرسوده در تصمیمگیریها نقشی نداشتند هم گفت: وقتی برای ساکنان یک محله تصمیمگیری میشود بدون دخالت و مشارکت وضعیت این میشود که در برخی از محلات فرسوده تهران مشاهده میکنید یعنی به جای ارتقای کیفیت زندگی اتفاقات بدتری میافتد، زیرا شما سعی کردید که فقط ظاهر و صورتمسأله را پاک کنید. یک پاتوق پر از آسیب را خواستید از بین ببرید و آن را مثل یک غدهی سرطانی در جاهای دیگر شهر پخش کردید. حالا آن پاتوق از بین رفته و این آسیبها به بافت مسکونی اطراف کشیده شده است.
این کارشناس حوزه شهری معتقد است که فضاهای رها شده اطراف بافت مسکونی این محلات باید شناسایی و با همکاری اهالی برای آنها برنامه ریزی و کاربری تعریف شود.
جلالی در خصوص اینکه چقدر با این تغییرات کالبدی میشود ارتقا کیفیت زندگی را در این محلات افزایش داد، گفت: در دورهای این نگاه وجود داشت که محلات پر آسیب با تعریض خیابانها و نوسازی کالبدی خانهها و تاکید بر تجمیع، محلات را نوسازی کنند و اگر هم روند نوسازی آن سالها را مرور کنید متوجه میشوید که موفقیتهایشان در آمار نوسازی خانهها بود که مثلاً چند متر مربع نوسازی در مدت مشخصی اتفاق افتاده است. اما در این دوره با تغییر نگاهی که به نوسازی محلات فرسوده وجود داشت، نوسازی مفهوم گستردهتری پیدا کرد و به نوسازی کالبدی محدود نشد، نوسازی اجتماعی، اقتصادی و… در کنار هم دیده شد تا باعث ارتقای کیفیت زندگی ساکنان این محلات شود. به همین دلیل در این دوره در محلات فرسوده حتماً فضاهای جمعی محلی دیده شد. میدانگاهی که در این دوره ساختند و میدانید که این نوع فضاها باعث ایجاد تعلق خاطر شهروندان و تعاملات اجتماعی در آن فضا است. همچنین یکسری پروژههایی به اسم پروژههای توسعه اقتصادی-اجتماعی محلات تعریف شده است که همزمان به توسعه از ابعاد اجتماعی و اقتصادی میپردازد و سعی در توانمندسازی ساکنان آسیب دیده در بافت فرسوده دارد.
این که ایجاد فضاهای عمومی در ارتقا کیفیت زندگی در محلات فرسوده نقش دارند قابلانکار نیست اما برخی از این مناطق به دلیل بافت فشرده نه فضای سبزی دارند و نه فضایی برای ایجاد محلهایی برای گردهماییهای محلهای. حتی در دورهای برای ایجاد این فضاها خانههای کوچک تملک میشد تا دست کم یک فضای سبز کوچک یا یک نیمکت در این محلات وجود داشته باشد.
جلالی در خصوص اینکه برای این نوع محلات چه میتواند کرد هم توضیح داد: در فشردهترین بافتها میتوان تملکهایی برای ایجاد فضاهای عمومی انجام داد، اگر بافت بسیار فشرده است باید تملکهایی برای ایجاد فضای باز و جمعی صورت بگیرد که همکاریهای بین سازمانی را هم به شدت میطلبد چون در این بافتهای بسیار فشرده، ارگانهای مختلف یکسری ابنیهای دارند که میتوانند برای ایجاد فضاهای عمومی در اختیار شهر قرار دهند.
رفع موانع نوسازی در پایتخت
جلالی در خصوص یک نمونه موفق از ارتقای کیفیت زندگی در محلات فرسوده و یک پروژه ناموفق در حوزه نوسازی بافت فرسوده هم گفت: میتوان محلهای مثل نواب را نمونه ناموفقی در این حوزه دانست که برای تأمین هزینههای اتوبان دست به چنین نوسازیهایی زدند و همه چیز بود جز نوسازی و یا پروژه مجتمع مسکونی دیگری در منطقه ۱۵، زیرا دخالتهای گسترده این چنینی در بافت معمولاً منجر به موفقیت نمیشود. اما پروژهی موفق را در دو سطح داریم؛ در دخالتهای کوچک یا دخالتهای خردتری که انجام دادیم عموماً ما پروژههای موفقی را شاهد بودیم حالا از نوسازی کالبدی مسکن گرفته تا همین فضاهای جمعی که ایجاد کردیم مثل فضای جمعی محله شیریندخت و مرکز محله خاتون. این فضاهای جمعی به پاتوق محلی تبدیل شده و باعث ایجاد سرزندگی در این محلات و ارتقا تعلق خاطر ساکنان شده است. از یکسری پروژهی دیگر هم میشود نام برد که این پروژهها باعث از بین بردن موانع نوسازی شده و خیلی ارزشمند است، پروژههای که در راستای رفع موانع ثبتی-حقوقی متمرکز بر روی خانههایی که سند نداشتند تعریف شدند. این خانهها به دلیل دارا نبودن سند مالکیتی مشخص امکان نوسازی برایشان وجود نداشت و در همین راستا پروژهی گستردهای تعریف شد برای اینکه بتوانند سند بگیرند و مهمترین مانع نوسازی در برخی از مناطق برداشته شده است.
بیش از ۳۰ درصد مردم تهران در بافت فرسوده زندگی میکنند. بافتی که در برابر مخاطراتی که همیشه تهران را تهدید میکند، آسیب پذیر هستند. در این بافتهای آسیب پذیر حق حیات که جز حقوق مسلم شهروندان و بر مبنای قانون اساسی یکی از وظایف حاکمیت است رعایت نمیشود و وضعیتی دو قطبی برای شهروندان ایجاد شده است.
به گفته کارشناسان شهری، حق حیات شهروندان و آسیب پذیری بافتهای فرسوده از جمله مشکلات کلان شهر تهران و سایر شهرهای ایران است، این بافتها درگیر مسائل و آسیبهای اجتماعی نیز هستند به علاوه سرانه برخورداری از امکانات و خدمات شهری در بافتهای فرسوده نسبت به سایر بافتها یک به چهار است. این بافتها جذابیت خاصی برای جذب سرمایه ندارند، این در حالی است که برخی از این بافتها از نظر تاریخی، هویتی، اجتماعی و طبیعی واجد ارزش هستند، ساکنان این بافتها خود توانایی نوسازی بافت فرسوده خود را ندارند به عبارت دیگر امکان برون رفت از شرایط بافت فرسوده به صورت خودکار وجود ندارد و به ناچار باید مداخله ساختارمند بیرونی از طرف بخش عمومی و حاکمیت اعمال شود.
نظر شما