مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه آرمان ملی در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بازگشت سیاست خارجی ونزوئلایی» به بررسی قرارداد بزرگ نفتی ایران و ونزوئلا پرداخت و نوشت: امضای قرارداد بزرگ نفتی ایران و ونزوئلا آنهم در عصر تحریمهای هر دو طرف. این خبری بود که از سوی رویترز به نقل از پنج منبع آگاه منتشر شد. اینکه قرارداد بزرگ نفتی میان ایران و ونزوئلا بهرغم تحریمهای آمریکا شکل گرفته و نخستین محموله قرار است این هفته ارسال شود. این قرارداد، یک قرارداد سواپ میان نفت سنگین ونزوئلا و میعانات گازی ایران است که کاراکاس میتواند از آن برای بهبود کیفیت نفتخام همانند قیرش استفاده کند.
منابع آگاه گفتند در فاز نخست، قرارداد ۶ ماهه است اما میتواند تمدید شود. این در حالی است که گفته میشود توافق سواپ میان ونزوئلا و ایران به عنوان نقض احتمالی تحریمها از طرف مقامات دولت آمریکا در ماههای اخیر رصد میشود و آنها میخواهند ببینند که از نظر عملی تا کجا دو طرف پیش خواهند رفت. اما پیدا کردن دوستی اینچنین پرریسک به نام ونزوئلا موضوع جدیدی برای ایرانیان نیست. ایرانیها در اوج تحریمها خاطرات زیادی با ونزوئلا و البته رهبر مرحومش هوگو چاوز دارند.
دولتهای نهم و دهم و رویکرد ایران به ونزوئلا بهویژه در حوزه اقتصادی و تبادلاتی از این دست را کسی از یاد نبرده. آن وقتها اما زبان انتقاد بیشتر میچرخید و آن رویکرد دولت ایران از سوی گروههای زیادی مورد شماتت قرار میگرفت. اکنون شنیدن این قرارداد بزرگ نفتی ضمن اینکه تداعیکننده همان سیاستهای دولت نهم و دهم در آن روزگار است و بار دیگر دولت سیزدهم را شبیه یا ادامهدهنده آن راه معرفی میکند، اما این سوال را مطرح میسازد که آیا در چنین شرایطی از سرگیری نزدیکی بیش از حد با ونزوئلا، مسیر منطق است؟ بهخصوص که به نظر میآید این مسیر از سوی خودیهای جریان راست نیز با اما و اگر روبهرو است.
به عنوان مثال باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین میگوید: «به آقای رئیسی گفتم هر وزیری که مسئول میکنید بگویید پول نداریم، اگر میتوانی خلق ثروت کنید، بسما… وگرنه کاری پیش نمیرود.» حال باید از دولت آقایرئیسی پرسید که آیا با چنین ونزوئلایی که اقتصادش به مراتب وخیمتر از ایران و در واقع در فروپاشی کامل است میتوان خلق ثروت کرد؟ یا اساساً با این اوضاع چگونه میخواهید به فکر ثروتسازی برای ایران باشید؟ زمانی که اعلام شد در ونزوئلا حداقل حقوق به «هفت میلیون بولیوار» رسید اما همچنان به دلیل تورم افسارگسیخته امکان خرید یک کیلوگرم گوشت با این رقم وجود ندارد، نباید با نگاهی ژرفتر به تبادلات اقتصادی با این کشور اندیشید؟ هفت میلیون بولیواری که معادل تنها ۲.۵ دلار آمریکا بود (!) اقتصاد ونزوئلا از هشت سال پیش تاکنون در وضعیت رکود بهسر میبرد. این کشور آمریکایجنوبی همچنین از چهار سال پیش تاکنون با ابرتورمهای عجیبی دستوپنجه نرم میکند.
نرخ تورم در ونزوئلا در سال ۲۰۲۰ به ۳۰۰۰ درصد رسید. بولیوار، پول ونزوئلا چنان بیارزش شد که خریداران بهجای شمردن اسکناسها، آن را وزن میکنند. ذخایر ارزی این کشور تقریباً تمام شده و عنوان بدترین اقتصاد تاریخ دنیا و یا حداقل نیمکرهغربی را از آن خود کرده است. اما به نظر میآید که ایران طبق ادامه همان رفتارهای عجیب خود در دولتهای نهم و دهم، روی ونزوئلا بر مبنای همان نیات احتمالاً سیاسی و ایدئولوژی تاکید میورزد، بیآنکه به این مساله توجه داشته باشد که این وضعیت بنا نیست عایدی برای کشور داشته باشد.
موضعگیری مقامات فعلیمان نسبت به FATF و مخالفتهای با آن را هم نباید از یاد برد. موضعی که در کنار تداوم تحریمها و بلاتکلیفی در مذاکرات احیای برجام، این سوال را ایجاد میکند که وقتی قرار نیست با توجه به عدم پذیرش FATF و البته باقی ماندن تحریمها، تبادلات بانکی صورت گیرد، این تعاملات و توافقات آنهم با کشوری ورشکسته و تحریمتر از ایران چه ثروتی برای کشورمان ایجاد خواهد کرد؟ جز ریسک بهانه دادن به آمریکا برای نقض تحریمها؟
روزنامه ابتکار در صفحه نخست امروز خود با تیتر «اختلاف آژانس با ایران دو هفته پس از توافق» به بررسی گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد برنامه هستهای ایران پرداخت و نوشت: آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیهای با اعلام اینکه ایران در اواخر ماه سپتامبر اجازه سرویس تجهیزات نظارتی آژانس در تمامی مکانهای ضروری به جز کارگاه ساخت قطعات سانتریفوژ تسای کرج را داده است، این موضوع را خلاف توافق اخیر انجام شده میان ایران و آژانس تلقی کرد.
دیدهبان هستهای سازمان ملل روز یکشنبه ادعا کرد که ایران شروط توافق جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ایران را که دو هفته پیش انجام شد، کاملاً اجرا نکرده است. طبق این توافق، قرار بود بازرسان آژانس اجازه سرویس کردن تجهیزات فنی نظارتی این نهاد را در ایران پیدا بکنند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیهای اعلام کرد: رافائل گروسی مدیرکل آژانس تاکید میکند که تصمیم ایران مبنی بر عدم ایجاد دسترسی به کارگاه ساخت قطعات سانتریفوژ تسای کرج برخلاف موارد توافق شده در بیانیه مشترکی است که روز ۱۲ سپتامبر منتشر شد.
آژانس همچنین در بیانیهاش آورده است: ایران از ۲۰ تا ۲۲ سپتامبر به بازرسان آژانس اجازه داد تجهیزات تعریف شده آژانس برای فعالیتهای نظارتی را سرویس کرده و کارت حافظه آنها را در تمامی مکانهای لازم در ایران تعویض کند، به استثنای کارگاه ساخت قطعات سانتریفوژ تسای کرج.
بر اساس این گزارش، ادعای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پی این مطرح میشود که در بیانیه اخیر محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی آمده است: در چارچوب تعاملات و همکاریهای موجود فیمابین، طرفین تصمیم گرفتند دیدارهای متقابل را در سطوح مرتبط تداوم دهند. در همین راستا، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در حاشیه کنفرانس عمومی آژانس با مدیرکل دیدار خواهد کرد و مدیرکل نیز در آینده نزدیک به تهران سفر خواهد کرد تا مشورتهای سطح بالا با هدف تقویت همکاریهای میان ایران و آژانس در حوزههای مختلف و بحث درخصوص موضوعات فعلی مورد علاقه متقابل، با دولت جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.
روزنامه اعتماد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «روشنگری هجمههای تبلیغاتی» به بررسی اظهارات روز گذشته رهبر انقلاب پرداخت و نوشت: مراسم عزاداری اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و اصحاب باوفای ایشان از طریق ارتباط تصویری از دانشگاه تهران (محل تجمع هیأتهای دانشجویی) با حسینیه امام خمینی (ره) در حضور رهبر انقلاب اسلامی برگزار شد.
در این مراسم حضرت آیتالله خامنهای در سخنان کوتاهی، مقطع عاشورا تا اربعین را از مقاطع بسیار مهم تاریخ اسلام خواندند و گفتند: اگر روز عاشورا اوج مجاهدت و فداکاری جانهای عزیز و بزرگوار بود، دوره ۴۰ روزه پس از آن نیز اوج مجاهدت برای تبیین و افشای حقایق بود و این تبیین مجاهدانه امام سجاد، حضرت زینب و جناب امکلثوم و صبر فوقالعاده خاندان پیامبر، مکمل آن فداکاری و موجب ماندگاری قیام کربلا شد.
رهبر انقلاب با اشاره به هجمه تبلیغاتی دشمنان علیه ملت ایران برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی با روشها و ابزارهای مختلف، حرکت تبیینی را خنثیکننده هجمههای تبلیغاتی دانستند و افزودند: شما دانشجویان عزیز که میوه دل ملت و امید واقعی کشور هستید با اهمیت دادن به مساله تبیین حقایق، هرکدام مانند چراغی اطراف خود را روشن و ابهامزدایی کنید. ایشان امکانات ناشی از فضای مجازی و رسانهای برای روشنگری و پاسخ به ابهامات را مغتنم خواندند و گفتند: البته اصل قطعی در قضیه جهاد تبیین و بازگویی حقایق، استفاده از شیوههای اخلاقی و بیان مسائل همراه با منطق، متانت، عقلانیت کامل و استفاده از عواطف انسانی و پرهیز از دشنام، تهمت، دروغ و فریبکاری در مواجهه با افکار عمومی است.
حضرت آیتالله خامنهای با ابراز خرسندی از مجهز بودن جوانان به فکر، عقلانیت و آگاهیهای فراوان، بر لزوم تقویت روزافزون این ویژگیها تاکید و خاطرنشان کردند: راه حضرت سیدالشهدا، راه مبارک و شیرینی است که به نتیجه و توفیق قطعی میرسد و شما جوانان انشاءالله خواهید توانست با الهام از این راه و معارف نورانی، کشور را به قلههای سعادت مادی و معنوی برسانید. در این مراسم، حجتالاسلام رفیعی نیز در سخنانی، نهضت عاشورا را عامل حفظ و بقای اسلام خواند و گفت: بر اساس متن زیارت اربعین، دو اقدام بزرگ امام حسین علیهالسلام، نصیحت و خیرخواهی حتی در روز عاشورا و بذل جان برای نجات جامعه از گمراهی است و شیعیان اهلبیت نیز باید همواره آماده فداکاری در راه خداوند باشند. همچنین در این مراسم، آقای مطیعی به مرثیهسرایی و ذکر مصیبت پرداخت.
سالهای گذشته هیأتهای دانشجویی در روز اربعین حسینی علیهالسلام با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) به اقامه عزای سالار شهیدان میپرداختند و سال گذشته نیز این مراسم تنها با حضور یک سخنران و یک مداح، همراه با قرائت زیارت اربعین در حضور رهبر انقلاب برگزار شد، بر اساس شیوهنامههای بهداشتی ستاد ملی مبارزه با کرونا، مراسم امسال به صورت ارتباط تصویری و صرفاً با حضور جمعی از نمایندگان هیأتهای دانشجویی در دانشگاه تهران برگزار شد.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سهمیه یاران قالیباف تکمیل شد» به بررسی انتصابات اخیر مدیران اجرایی دولت پرداخت و نوشت: سهمیه یاران قالیباف تکمیل شد سر تیم قالیباف بیکلاه نماند. بعد از گذشت بیش از یک سال از آمدن مجلس یازدهم و چند ماه از دولت سیزدهم به نظر میرسد سهمیه تیم شهردار سابق تهران چه در مجلس و چه در دولت در حال کامل شده است. در آخرین انتصاب مدیرکل سابق حزب قالیباف هم از سوی وزیر اقتصاد سمت گرفت.
سیداحسان خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی در حکمی حسین قربانزاده را به سمت معاون وزیر و رئیسکل سازمان خصوصیسازی منصوب کرد. قربانزاده، مدیر سابق مؤسسه همشهری و از نیروهای نزدیک به قالیباف است و زمانی رئیس حزب جمعیت پیشرفت و عدالت یعنی نزدیکترین حزب به قالیباف بود. او سال گذشته سمت مشاور رئیس و دبیر کارگروه تحول مجلس را از قالیباف دریافت کرده بود.
قربانزاده که سابقه تحصیلی و تخصص در زمینه اقتصاد ندارد، دوره کارشناسی ارشد خود را در رشته معارف اسلامی و حقوق جزا و جرمشناسی از دانشگاه امام صادق (ع) اخذ کرد و دانشآموخته دکترای حقوق از دانشگاه شهید بهشتی است و قبلاً مسئولیت مدیر پروژه تنقیح قوانین و مقررات کشور را نیز برعهده داشت. او مدیرمسئولی و سردبیری روزنامه همشهری در دوران شهرداری قالیباف را نیز در کارنامه دارد و عضو گروه مشاوران جوان مرحوم آیتالله هاشمیشاهرودی در دوره ریاست قوه قضائیه بوده است.
همین هفته پیش هم پس از جدایی زاکانی از مجلس و رفتن بابک نگاهداری رئیس حوزه ریاست مجلس بهجای او، محمدباقر قالیباف سیدمحمدجواد شوشتری را بهعنوان مشاور و رئیس حوزه ریاست مجلس و علیمحمد قلیها را بهعنوان معاون اجرایی مجلس شورای اسلامی منصوب کرد. قلیها سابقه مدیریت در متروی تهران را دارد و شوشتری هم مدیرکل دفتر قالیباف در شهرداری. این انتصاب اخیر البته واکنشهایی در میان اصولگرایان و خود مجلسیان داشته است.
اصولگرایان میگویند که شوشتری عامل اصلی صدور نامههای املاک نجومی در میان مدیران شهرداری بود و باعث شد سالها شخص قالیباف دچار حاشیه شود، مجدداً به قالیباف نزدیک شده. حتی ادعا شده که شوشتری از لحاظ سیاسی، اصلاحطلب بوده! و بارها در جلسات خصوصی رگههای تند آن را به نمایش گذاشته، پس چطور میتواند حوزه ریاست مجلس انقلابی را در دست گیرد؟! این انتصاب داد چهرههای انقلابی نزدیک به رئیس مجلس را نیز درآورده و اخیراً یکی از افراد نزدیک به رئیس مجلس گفته است که قالیباف مجدداً به تنظیمات کارخانه بازگشته و میخواهد با اصلاحطلبان کار کند.
یک سایت اصولگرا هم نوشته بود که گفته میشود یکی از استعلامات مهم محمدجواد شوشتری نیز منفی شده اما بااینحال قالیباف اصرار به استفاده از او و دادن هزینه برای شوشتری دارد. مالک شریعتی در توییتی بسیار کوتاه درباره این انتصاب نوشته بود: «آقای رئیس لطفاً تجدیدنظر بفرمائید».
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ایران تغییرات مرزی را تحمل نمیکند» به بررسی تحولات در مرزهای شمال غربی ایران پرداخت و نوشت: تحولات در مرزهای شمال غربی ایران میتواند تأثیر عمدهای بر وزن سیاسی ایران و روسیه در تحولات منطقه قفقاز و حتی فراتر از آن داشته باشد. آنچه اکنون در مرزهای شمال غربی ایران مشاهده میشود، شکلگیری یک اتحاد نامرئی بین آمریکا، ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و رژیم صهیونیستی است و هدفگذاری آن ایجاد یک تغییر ژئوپولیتیک با نتایج راهبردی علیه دو کشور ایران و روسیه است. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
۱- نیروهای نظامی جمهوری آذربایجان محور گوریس قاپان در ارمنستان را مسدود کرده و اجازه عبور خودروهای سنگین ایران به ارمنستان را نمیدهند که این به منزله نقض حاکمیت دو کشور جمهوری اسلامی و جمهوری ارمنستان است و اگر استمرار پیدا کند در نهایت به کاهش نقش ایران در این منطقه منجر میشود. ضمن آنکه ایجاد تنش در مرزهای شمالی میتواند تا حوزه خزر امتداد پیدا کند. همزمان با این فعل و انفعالات، ادبیات رسانهای و محافل بهظاهر غیررسمی
-که در واقع بیان رسمی جمهوری آذربایجان بهحساب میآید- به سمت خصومت و حتی الفاظ کودکانه کشیده شده است. این در حالی است که
- ما بدون آنکه قصد تحقیر داشته باشیم - نمیتوانیم اندازه این جمهوری را با اندازه ایران و هر چیزی که معیار قدرت یک واحد جغرافیایی است، مقایسه کنیم؛ چرا که مقایسه فیل و فنجان است. بنابراین ما نتیجه میگیریم که یک جریان شوم پشت این ماجراست که به بعضی افراد در جمهوری آذربایجان اجازه گندهگویی
و لاف گزاف داده است.
۲- حذف خط ۲۱ کیلومتری مرزی ایران با منطقه ارمنستان و نیز حذف مرز ارمنستان در این منطقه که احتمالاً با تسلیم استان ارمنی سیونیک به آذربایجان صورت میگیرد، وضع ژئوپلیتیکی ایران در منطقه قفقاز را دچار مشکل میکند. با توجه به گرایشات نژادپرستانه ترکیه و چشم طمعی که به یالهای شرقی و غربی دریای خزر دارد و نیز با توجه به نفوذ رژیم صهیونیستی طی سه دهه گذشته در جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان، که دارای ابعاد نظامی هم شده و این رژیم منحوس را به یکی از طرفهای اصلی فروش سلاح به این دو جمهوری تبدیل کرده و حتی فروش تسلیحات آمریکایی به این دو دولت، منوط به خرید نظامی آنان از این رژیم شده است و با توجه به تلاش جدی آمریکا برای بحرانآفرینی در مرزهای جمهوری اسلامی، چشم بستن بر تحولات ژئوپلیتیکی شمال مرزهای ایران، خسارت و خطراتی را برای کشور ما در پی میآورد. به همین جهت به هیچ وجه نباید به جمهوری آذربایجان اجازه داد این تحولات غیرطبیعی و توطئهمحور را با واژه توافق فیمابین دو دولت تفسیر کند و مدعی اعمال حق حاکمیت در این مسئله گردد؛ چرا که حسن همجواری و منافع و مصالح طرف ثالث که یک قاعده پذیرفته شده بینالمللی است و در همه کنوانسیونها بر آن تأکید میشود، در اینجا کاملاً مخدوش میگردد. آمریکا مدتهاست تلاش میکند تا تغییرات ژئوپلیتیکی را در یک نقطه از منطقه کلید زده و سپس در بقیه منطقه به نتیجه برساند و لذا اگر در اینجا تغییری رخ دهد، همه منطقه با تهدیدات ژئوپلیتیکی مواجه میشود.
۳- در این میان دولت ارمنستان و شخص پاشینیان که در مقایسه با دولت سابق این کشور، غربگرا محسوب میشود، در چارچوب یک طرح آمریکایی - ترکیهای و به امید واهی برخوردار شدن از مواهب سیاسی و اقتصادی به این طرح پیوسته است در حالی که خیانت به کشور ارمنستان میباشد. دولت پاشینیان به این وعده آمریکا و ترکیه دلخوش کرده است که در صورت واگذاری استان سیونیک، میتواند از روابط مناسب و بیدغدغه با جمهوری آذربایجان و ترکیه برخوردار شود و حکومت خود را تثبیت نماید و از سوی دیگر با این وعده که بهجای سیونیک، قرهباغ شمالی در جمهوری ارمنستان ابقاء خواهد شد، به این طرح فتنهگرایانه پیوسته است و حال آنکه از یکسو مسائل
یکصد ساله میان ارامنه و ترکها با یک توافق سیاسی قابل رفع و حل نیستند و از سوی دیگر در این صحنه ارمنستان دو امتیاز نقد ژئوپلیتیکی را میدهد و وعده نسیه تثبیت یک موقعیت جغرافیایی که هماکنون هم در اختیار اوست میگیرد. ارمنستان در این معامله همسایگی با ایران که میتواند از آن در شرایط مورد تهدید واقعشدن از سوی ترکیه یا آذربایجان و یا گرجستان استفاده کند را از دست میدهد و نیز یک استان حساس که جنبه ترانزیتی دارد را به دشمن خود واگذار میکند. در حالی که این خسارت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی با هیچ وعده اقتصادی و یا سیاسی قابل جبران نیست. ارمنستان در مقابل، وعده تثبیت قرهباغ شمالی -یک سوم قرهباغ کوهستانی- را دریافت میکند و حال آنکه پس از تثبیت شدن سیونیک به عنوان یک استان جمهوری آذربایجان، بهطور قطع با حمله باکو به قرهباغ شمالی مواجه میشود و این بخش ارمنینشین را هم به سادگی از دست میدهد و در جغرافیای مخالفان خود محصور میگردد. در واقع پاشینیان در حال شکلدهی به یک خیانت تاریخی و یک بحران دائمی علیه جمهوری ارمنستان است.
۴- بسیاری از تحلیلگران گفتهاند اردوغان و حزب او بعد از یک دوره مانور اسلامگرایی و پس از یک دوره مانور روسیهگرایی، به مرور روی واقعی خود را که هیچ ارتباطی با اسلامگرایی و شرقگرایی ندارد، نشان میدهد. در این صحنه، دولت ترکیه بهعنوان عضو ناتو در واقع مأموریت سنتی گسترش نفوذ این پیمان اروپایی- آمریکایی به حوزه نفوذ روسیه و نیز حوزه نفوذ ایران یعنی آسیای میانه را برعهده دارد و در این میان آمریکاییها با تکیه بر افکار نژادپرستانه رجب طیب اردوغان و در واقع سواری گرفتن از او درصدد دستیابی به یک موقعیت راهبردی در غرب دریای خزر و در واقع در منطقه قفقاز جنوبی میباشند. آمریکا با گسترش روابط پنهان با دو جمهوری آذری و ارمنی و حل موقت خصومت میان آنان - با روش مهار موقت آذربایجان و اغوای ارمنستان- درصدد تضعیف موقعیت دو دشمن خود - ایران و روسیه - در منطقه قفقاز جنوبی و یال غربی خزر میباشد.
در این صحنه آمریکا به جای حضور مستقیم و آشکار از ظرفیت روابط امنیتی حدود ۳۰ ساله رژیم صهیونیستی با دو جمهوری آذری و ارمنی استفاده میکند. اگرچه آمار دقیقی در دست نیست اما خبرهای متعدد بیانگر حضور امنیتی رو به رشد رژیم اسرائیل بهخصوص در جمهوری آذربایجان با محوریت «پایگاه هوایی قبله» میباشد. عدد نیروهای امنیتی اسرائیل بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر ذکر شده و این در حالی است که این رژیم جنایتکار در دهه گذشته نفوذ اساسی در ارکان جمهوری آذربایجان و خانواده الهام علیاف پیدا کرده است بهگونهای که سران صهیونیست از آذربایجان به «لبنان اسرائیل» یاد کرده و گفتهاند ما از این طریق میتوانیم جمهوری اسلامی را با یک چالش امنیتی طولانیمدت مرزی درگیر کرده و از اثرگذاری آن در منطقه بکاهیم. البته معلوم است که این ادعاها با توان آنان در تبدیل به واقعیت فاصله اساسی دارد.
۵- دولتهای ترکیه و آذربایجان در حال دست زدن به ریسکهای بزرگی هستند که میتواند پیش از دیگران خود آنان را در بحران وجودی فرو ببرد. دولت علیاف با شش میلیون جمعیت شیعه که بدون شک دل بسته مرکزیت شیعه هستند، مواجه است و دولت اردوغان در ترکیه با حدود ۲۳ میلیون شیعه علوی روبهرو میباشد. جمهوری اسلامی هیچگاه نخواسته است از این ظرفیتها برای گوشمالی اردوغان یا علیاف استفاده کند. ما برخلاف آنان و بر اساس اصول اخلاقی خود، حسن همجواری را رعایت کردهایم؛ تا جایی که فراتر از آن در دو نوبت حکومتهای این دو خانواده را از ویرانی نجات دادهایم. حتماً الهام علیاف به یاد دارد که این همکاری مشترک امنیتی ایران و روسیه بود که انقلاب مخملین آمریکایی علیه حکومت آذربایجان به رهبری جورج سوروس را خنثی کرد و اساساً پروژه تغییرات آمریکایی دولتهای آسیای میانه و منطقه را با شکست سنگین مواجه کرد. اردوغان هم به یاد دارد که این ایران و شخص سردار شهید سلیمانی بود که مانع به نتیجه رسیدن کودتای مورد حمایت آمریکا علیه او و حزب عدالت و توسعه گردید. تا اینجا ما نه تنها هیچگاه وارد هیچ اقدامی علیه دولتهای ترکیه و آذربایجان نشدهایم بلکه همواره از آنان حمایت هم کردهایم.
هم اردوغان و هم علیاف میدانند که دست ایران برای برهم زدن این توطئه خالی نیست و انگشت اشاره جمهوری اسلامی ایران میتواند توطئه طراحیشده را برای آنها به گونهای پشیمانکننده برهم بزند.
اتفاقات در مرزهای شمال ایران بوی توطئهای آمریکایی- اسرائیلی میدهد که در آن اردوغان به نوعی و علیاف به نوع دیگری به «بازی» گرفته شدهاند. اما این برای ایران و روسیه یک بازی نیست تا بتوانند آن را نادیده بگیرند. آنان باید بدانند «رعایت برادران»، چک سفید امضا نیست که به اردوغان و علیاف داده باشد.
نظر شما