طالبان را به رسمیت نشناسید

شکایت محمدصالح مفتاح از وزارت کشور، برگزاری مراسم جاماندگان از اربعین، درخواست احمد مسعود از همسایگان افغانستان، پذیرش چهره‌های اصولگرا توسط اصلاح طلبان و انتقادات صادق زیباکلام از انتصابات جدید در وزارت امور خارجه از مهمترین عناوین روزنامه‌های امروز _ یکشنبه چهارم شهریورماه_ است.

مطبوعات و رسانه‌های آزاد و شفاف در هر جامعه‌ای از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب می‌شود، لذا خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.

روزنامه آرمان ملی در صفحه نخست امروز خود با تیتر «زاکانی در بهشت یا دوزخ؟» به بررسی شکایت محمدصالح مفتاح، فعال سیاسی اصولگرا از وزارت کشور به دیوان عدالت اداری به دلیل صدور حکم زاکانی پرداخت و نوشت: محمدصالح مفتاح از فعالان سیاسی و رسانه‌ای اصولگرا در توئیتی نوشت: «سه روز پس از صدور حکم شهرداری تهران برای آقای دکتر زاکانی، از وزیر کشور در دیوان عدالت اداری شکایت کردم و ابطال حکم غیرقانونی او را درخواست کرده‌ام. این شکایت فارغ از صلاحیت‌های فردی و شخصیت آقای زاکانی طرح شده است و صرفاً بر قوانین و مقررات تاکید شده است.»

او ادامه داد: «شکایت بردن به دیوان عدالت اداری، تکریم قوه‌قضاییه و فرصت دادن به این قوه برای بازگشت به جایگاه خود است. اینکه در بزرگ‌ترین دعاوی سیاسی هم قانون ملاک عمل ما خواهد بود. اینکه نظام سیاسی کشور به قوانینی که خود تصویب کرده است احترام می‌گذارد.»

مفتاح در توضیح دلیل شکایتش نوشته است: «واقعیت آن است که سرمایه اجتماعی نظام روزبه‌روز در حال آب رفتن است و این به دلیل عملکردهایی است که اعتماد مردم را از نهادهای رسمی و مسیرهای قانونی به بن‌بست کشانده است. مردم قوه‌قضاییه را ملجأ و قاطع دعاوی نمی‌دانند و فکر می‌کنند اعتراض رسانه‌ای یا تجمع بیشتر جواب می‌دهد!»

او افزود: «شکایت از حکم شهرداری آقای زاکانی، نه از سر بی‌دردی که از درد بزرگ برآمده بود که ارزش قانون را در کشور ما به ابزاری تبعیض‌آمیز علیه اقشار ضعیف فرو کاسته است و در برابر پر قدرتان و نخبگان و زورمندان کاری از پیش نمی‌برد.»

مفتاح با اشاره به اتهامات علیه بذرپاش رئیس دیوان محاسبات هم نوشت: «در پرونده اتهام جعل و استفاده از سند مجعول نسبت به آقای‌بذرپاش، به‌رغم روشن شدن موضوع که نامه با تاریخ غیرواقعی از فرد فاقد صلاحیت صادر شده است، این نامه از مصادیق سند مجعول تشخیص داده نشد. سوال این است آیا در موارد مشابه قوه‌قضاییه شبیه به همین حکم را صادر می‌کند؟»

این فعال سیاسی اصولگرا ادامه داد: «در انتصاب دکتر زاکانی، ماده سه آئین‌نامه اجرایی شرایط احراز تصدی سمت شهردار (شامل سوابق اجرایی کافی و نیز رشته تحصیلی مرتبط) نادیده گرفته شده است. پیش از صدور این حکم، سازمان بازرسی یادآوری کرده بود که آئین‌نامه را در انتخاب شهردار باید مدنظر قرار دهید ولی اعتنا نکرده بودند.»

به گفته او آقای رحمانی‌فضلی به دلیل غیرقانونی بودن، از صدور حکم امتناع کرده بود و آقای وحیدی هم از هیأت دولت خواسته آئین‌نامه را اصلاح کنند. حتی در نامه دیگری خواسته بود تفسیر جدیدی بدهد که این انتصاب را مشروع کند. اما هیأت دولت تفسیر رسمی نداد و آئین‌نامه را هم اصلاح نکرد!»

مفتاح نوشت: «عجیب آنکه یکی از نزدیکان آقای زاکانی، استدلال کرده چون آئین‌نامه قابل بازبینی است پس عناوینش حصری نیست و تمثیلی است! و این چنین تن همه حقوقدانان زنده و مرده را به لرزش درآوردند و با این استدلال‌ها قانون را نادیده گرفتند!»

این فعال رسانه‌ای در پایان تاکید کرد: «انتظارم از آقای محسنی‌اژه‌ای و امید به قوه‌قضاییه آن است در عمل به قانون، بازگرداندن قانون به مجرای اصلی و نیز ارتقای سطح قوه‌قضاییه، بتواند این پرونده را آغازی بر یک جریان حقوقی کند. افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد.»

طالبان را به رسمیت نشناسید

روزنامه ابتکار در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دل در راه سفر دوست» به بررسی برگزاری مراسم جاماندگان از اربعین پرداخت و نوشت: می‌گویند این سفر، سفر دل‌ها است. پیاده می‌روی، گرد و غبار راه روی سر و لباست می‌نشیند اما زنگار دل را می‌زداید. حالا در آستانه اربعین حسینی بار دیگر جهان تشیع در انتظار تجدید بیعتی دوباره با سرور و سالار شهیدان است. گرچه امسال ویروس کرونا اجازه حضور زائران ایرانی را چنانچه که دل‌های عاشقان حضرت می‌خواهد، نداده است اما از همین راه دور نیز می‌توان دیدار تازه کرد.

ماه صفر که آغاز می‌شود، دل‌های عاشقان حسین (ع) بی‌قرار دیدار می‌شود. پیاده‌روی اربعین یکی از بزرگ‌ترین گردهمایی‌های مسلمانان است، دلباختگان امام سوم شیعیان سر از پا نمی‌شناسند تا در این گردهمایی شرکت کنند و پای پیاده به دیدار دوست بروند.

از نقل‌های تاریخی اینگونه استنباط می‌شود که تشرف به بارگاه ائمه اطهار (ع) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی انجام می‌شده است. ولی در قرن‌های گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومت‌های مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار (ع) در زمان‌ها و مکان‌های مختلف دچار سختی‌های فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است.

حاکمان حکومت‌های شیعی مانند حکومت آل‌بویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشتند. علما و بزرگان نیز به پیروی از ائمه اطهار (ع)، اهتمام بسیار زیادی به این سنت حسنه داشته‌اند و نقل شده که زیارت کربلا با پای پیاده، تا زمان مرحوم شیخ انصاری (قده) مرسوم بوده و حتی نقل شده است که ایشان طبق نذری که داشته، با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی‌الرضا (ع) رفته‌اند و مرحوم آخوند خراسانی نیز به همراه اصحاب‌شان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف می‌شدند.

تشرف به کربلا با پای پیاده، تا زمان محدث نوری بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی با وارد شدن اولین نوع از اتومبیل‌ها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و به دنبال آن، زیارت با پای پیاده نیز بسیار کمرنگ شد و به فراموشی سپرده شد. ولی پس از مدتی و با مطرح شدن آیت‌الله‌العظمی سید محمود شاهرودی به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی حوزه نجف، به علت التزام و اصرار او در پیاده رفتن به کربلا، مجدداً مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس رایج شد و با توجه به این که در این سفر، بعضی از ایرانیان نیز گاهی اوقات، او را همراهی می‌کردند، رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه کرده و این‌گونه سفرهای مقدس رواج یافت.

او حدود ۲۶۰ مرتبه، مسیر کربلا را با پای پیاده پیموده و در این سفر معنوی، جمعی از اطرافیان و شاگردان، ایشان را همراهی می‌کردند. این امر سبب شد تا پیاده‌روی کربلا بین طلاب و حوزویان رواج بسیاری پیدا کند و نقل شده است که مرحوم علامه امینی در زیارت‌هایی که به کربلای معلی داشته، برای کسب پاداش بیشتر، بارها مسیر بین نجف تا کربلا را با پای پیاده پیموده است. این امر چنان بین روحانیون ساکن در نجف اشرف رواج پیدا کرده بود که غالب طلاب بارها مسیر این شهر تا بارگاه امام حسین (ع) را پیاده پیموده و حتی در غیر زمان اربعین و عرفه نیز گروه‌هایی از طلاب، پیاده به سمت کربلا حرکت می‌کردند. غالب علمای معاصر نیز در سفر پیاده کربلا شرکت کرده و کرامات و خاطرات زیبایی از این سفرها نقل شده است.

سفر پیاده تا کربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسیاری پیدا کرد و در مناسبت‌های مختلف، زائران امام حسین (ع) از سراسر این کشور، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان تا کربلای معلی را می‌پیمودند و در بین آن مناسبت‌ها، پیاده‌روی اربعین از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. با روی کار آمدن دولت بعث عراق، حکومت با این مسئله به شدت برخورد نموده و بسیاری از زائرین پیاده را اسیر و اعدام کرد و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانید، ولی بعد از سقوط صدام، عشق حسینی، دلباختگان امام حسین (ع) را به سمت خود کشانده و دوباره این سنت حسنه و ارزشمند را برپا کرده است. شیعیان و عاشقان سالار شهیدان (ع)، در مناسبت‌های مختلف، به ویژه در اربعین حسینی، بسیار پرشورتر از قبل، از شهرها و کشورهای مختلف، به سمت کربلا روانه شده، قدم در مکان گام‌های اسیران کربلا قرار داده و مسیرهای منتهی به شهر کربلا را با پای پیاده می‌پیمایند.

پیاده‌روی، تنها کسب آمادگی جسمی نیست، روحِ انسان در جریان این پیاده‌روی، تمرین می‌کند و آماده‌تر می‌شود. پیاده‌روی یک فرصت عجیب و استثنایی است که نباید آن را از دست داد، هر یک قدمی که انسان در این مسیر نورانی بر می‌دارد، پاک‌کننده آلودگی‌های روح انسان است.

امسال اما حضور زائران ایرانی در پیاده‌روی اربعین به دلیل شیوع ویروس کرونا مانند سال‌های گذشته نیست. به دلیل تغییر وضعیت شیوع کرونا دلتا، دولت عراق اعلام کرده در اربعین فقط مرزهای هوایی را به روی زائران باز می‌کند و آنها را بدون ویزا نمی‌پذیرد.

طالبان را به رسمیت نشناسید

روزنامه اعتماد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «طالبان را به رسمیت نشناسید» به بررسی درخواست احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت افغانستان از همسایگان این کشور برای به رسمت نشناختن طالبان پرداخت و نوشت: «احمد مسعود» فرمانده جبهه پنجشیر در گفت‌وگو با محمدحسین جعفریان، روزنامه‌نگار آزاد گفت: ما به هیچ عنوان جنگ را بر کسی تحمیل نکردیم و همیشه درِ مذاکره را باز گذاشتیم و این تصمیم دیگران بود که جنگ را بر ما تحمیل کردند. ما پیش‌بینی می‌کردیم که این گروه، هیچ باوری به حقوق انسان، حقوق زن و آزادی ندارد و یک گروه تمامیت‌خواه است و دقیقاً بعد از قدرت گرفتن هم چنین شد. مبارزه ما برای ارزش‌هایی بود که برای مردم ما و ملت ما به عنوان خطوط صلح مطرح است و ما طی دهه‌های گذشته شهید دادیم تا این ارزش‌ها حفظ شود و هیچ‌گاه در این راه بر اساس منافع و تصمیم شخصی کاری نکردیم. ما هیچ‌گاه به کسی حمله نکردیم و تنها، زمانی که به خانه‌های ما حمله شد مجبور شدیم از خود دفاع کنیم. وظیفه دفاع از شهروند و مردم افغانستان یک وظیفه شرعی است و ما در مقابل گروهی که جان و زندگی مردم را به خطر انداخته از مردم دفاع خواهیم کرد.

مسعود با بیان اینکه پیش از این، صحبت از حکومت فراگیر بود، گفت: دیدیم که از نظر این گروه، حکومت فراگیر به چه معناست و تا زمان برقراری ارزش‌ها به مبارزه ادامه خواهیم داد. مبارزه ما برای آزادی مردم افغانستان است و به یک جغرافیای خاص منحصر نخواهد بود. مبارزه ما برای تمام مردم افغانستان است و به یک قوم و جغرافیا مربوط نمی‌شود و برای استقلال و آزادی و عدالت افغانستان است.

احمد مسعود در رابطه با همسایگان افغانستان نیز گفت: از همسایه‌ها به دلیل عدم به رسمیت شناختن طالبان سپاسگزاریم و خواستار این هستیم که طالبان را به رسمیت نشناسند و تلاش خود را برای تشکیل دولت فراگیر افزایش دهند به خصوص مردم ایران که حمایت خود را به صورت توصیف‌ناپذیری نشان دادند و امیدواریم که دولت‌ها نیز با تصمیم درست، مانع جنگ در افغانستان شوند و به ثبات در این کشور و در منطقه کمک کنند. تنها راه افغانستان، یک دولت فراگیر و واگذاری قدرت به مردم است و تنها این دولت است که قادر است عدالت را تأمین کند و غیر از این، راه دیگری وجود ندارد.

وی با بیان اینکه کنار گذاشتن سلاح، به صلح منجر می‌شود، گفت: در کشورهایی مثل کره شمالی نیز امنیت به‌طور کامل برقرار است و کسی شاهد جنگ نیست، اما باید در نظر داشت که آزادی و عدالت، بالاتر از همه چیز است و امنیتی که تحت استبداد، ظلم و ستم و ترس و وحشت باشد مقطعی بوده و در دل خود مشکلات بسیاری را به همراه خواهد داشت. اگر در پنجشیر مقاومت صورت نمی‌گرفت، مانند سایر ولایات افغانستان تسلیم می‌شد و اما در این ولایت مقاومت صورت گرفت و تا همین لحظه هم ادامه دارد و دلیل آن منافع شخصی نبوده و مبارزه ما تنها برای آزادی و عدالت است و حاضر هستیم در این راه کشته شویم.

طالبان را به رسمیت نشناسید

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کوچ به دیار اجاره‌نشین‌ها» به بررسی علت پذیرش چهره‌های اصولگرا توسط اصلاح طلبان پرداخت و نوشت: اصلاح‌طلبان به‌نوعی هرکسی را که نظراتی خلاف قطب مخالف یعنی اصولگرایان بدهد، اصلاح‌طلب در نظر می‌گیرند و این دایره در تمام این سال‌ها به قدری وسیع بوده است که به‌سختی می‌توان در بررسی آرای نیروهای اصلاح‌طلب یا نیروهای نزدیک به جبهه اصلاحات، تفکری واحد بیرون کشید. چنین شرایطی به وضوح حکایت از نبود مانیفستی جامع در این جریان دارد؛ به نحوی که ممکن است از عضو جامعه روحانیت مبارز تا نیروهای نهضت آزادی و مشارکتی‌ها یا نیروهای نزدیک به دولت هاشمی همه و همه را اصلاح‌طلب بدانیم بدون آنکه رویه‌ای واحد میان ایشان پیدا کنیم.

روزگاری سعید حجاریان در وصف چنین شرایطی می‌گفت که اصلاحات «بین‌العباسین» شده است؛ یعنی از عباس عبدی تا عباس دوزدوزانی را می‌توان اصلاح‌طلب فرض کرد. این اصطلاح در ادبیات سیاسی به معنای باز بودن درهای یک جبهه سیاسی تلقی می‌شود. به نظر می‌رسد حالا این «بین‌العباسین» بیش از گذشته مشاهده می‌شود و حتی چنین شرایطی به سیاست‌ورزی عملی اصلاح‌طلبان نیز سرایت کرده است؛ به‌خصوص از سال ۹۲ برخی اصلاح‌طلبان چنین تصور کردند که برای درامان‌ماندن از ردصلاحیت‌ها می‌شود با نیروهای اصولگرای «معتدل» به وحدتی انتخاباتی رسید. این تجربه حتماً آن‌طور که پیش‌بینی می‌شد موفق نبود اما سیاست ائتلافی جای خود را در اندیشه طیف‌هایی از اصلاح‌طلبان باز کرد.

به بیان دیگر اگر زمانی اصولگرایان اصلاح‌طلب‌شده، یک امر واقع بودند و ناگزیر چرخش فکری و سیاسی آنها را به سمت اصلاحات سوق داده بود، حالا اصلاح‌طلبان برای شرکت در هر انتخابات فانوس به دست می‌گیرند و دنبال نیرویی اصولگرا که قدری ولو در یک حوزه مانند سیاست خارجی شبیه به اصلاح‌طلبان باشد، می‌گردند تا بتوانند با او وارد انتخابات شوند؛ نمونه‌اش حمایت بسیاری از اصلاح‌طلبان از علی لاریجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ است که البته رد صلاحیت لاریجانی از سوی شورای نگهبان موضوع را کن‌لم‌یکن کرد.

باز بودن درهای جبهه اصلاحات در نبود مانیفست واحد و لیدری منسجم یک پیامد منفی دیگر را هم به وجود آورده است؛ آنکه دیگر مردم با گزینه‌های بدلی اصلاحات به درخواست اصلاح‌طلبان تمکین نمی‌کنند و اگر روزگاری اصلاح‌طلبان می‌توانستند موج اجتماعی ایجاد کنند، در این سال‌ها دیگر چندان مورد توجه جامعه نیستند. به هر روی جبهه اصلاحات در مقطع کنونی باید مسیر آینده خود را روشن کند؛ اینکه قرار است باز هم هویت نامشخصی به سرمایه اجتماعی‌اش عرضه کند یا قرار است «اصلاحات» با «اصلاح‌طلبان» پیش برود؟

طالبان را به رسمیت نشناسید

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «لاپوشانی خیانت چندباره آمریکا با حمله به جلیلی و باقری!» به بررسی انتقادات صادق زیباکلام از انتصابات جدید در وزارت امور خارجه پرداخت و نوشت: یک استاد غرب‌زده دانشگاه می‌گوید: شعارهای انقلابی نتوانسته‌اند مرهمی بر اقتصاد کشور باشند.

صادق زیباکلام می‌نویسد: بحران هسته‌ای مهم‌ترین مسئله امروز کشور است. البته انقلابیون همواره شعار داده‌اند که با بسیج امکانات داخلی می‌توان تحریم‌ها را چاره کرد. اما واقعیت آنست که تجربه دو دهه اخیر نشان داده که شعارهای انقلابی به هیچ وجه نتوانسته‌اند در عمل مرهمی برای اقتصاد رو به احتضار کشور باشند.
وی در ادامه ادعای اینکه «انتصاب علی باقری به جای عباس عراقچی و یحتمل سپردن مذاکرات به او مبین آن است که اراده جدی برای حل بحران هسته‌ای در دولت جدید وجود ندارد» و «شش سال مذاکرات در دوره جلیلی کوچک‌ترین پیشرفتی در حل مسئله هسته‌ای به بار نیاورده»، نوشته است: اگر واقعاً انقلابیون به‌دنبال نجات کشور از بحران هسته‌ای نیستند، چرا آن را رسماً اعلام نمی‌فرمایید؟ البته مدت‌هاست که هسته‌ای به جای در خدمت پیشرفت‌های اقتصادی کشور قرار گرفتن، ابزاری شده جهت چانه‌زنی و گرفتن امتیاز از غرب. سال‌هاست هستی مملکت در چاه ویل هسته‌ای ریخته می‌شود که بتوانیم در رویارویی با غربی‌ها از آنها امتیاز بگیریم. یک‌بار هم انقلابیون به این پرسش ابتدایی پاسخ نداده‌اند که اساساً رویارویی با اروپا و آمریکا چه ضرورتی داشته که دار و ندار مملکت را خرج هسته‌ای کنیم که به کمک آن از غربی‌ها امتیاز بگیریم؟»

درباره این مغالطه چندپهلو گفتنی است اولاً عملکرد دولت روحانی با دولت قبل از آن در حوزه اقتصادی و دیپلماسی اصلاً قابل قیاس نیست. اختصار مطلب اینکه در دوره روحانی به نسخه جماعت خوش‌بین به آمریکا و غرب عمل شد و نتیجه آن توقف ۹۰ درصد برنامه هسته‌ای به علاوه ۶ پله سقوط رتبه جهانی اقتصاد ایران بود تا جایی که محافل نزدیک به دولت روحانی اذعان می‌کنند حداقل ۴ سال رشد اقتصادی بالای ۵ درصد لازم است تا به شرایط اقتصادی قبل از دولت روحانی برگردیم (!) با این اوصاف هنر نیست که مثلاً آقای جلیلی را به خاطر نرفتن زیر بلیت غرب تخطئه کنیم و از او و همکاران با درایتش تابو بسازیم و حال آنکه جلیلی برخلاف خوش‌خیالی ظریف و تیم وی، پیشاپیش خبر داده بود که آمریکا به تعهداتش وفادار نمی‌ماند و تحریم‌ها لغو نمی‌شود.

ثالثاً آقای زیباکلام یکی از ده‌ها مقصر خسارت بزرگی است که از صدقه سر بزک کاری شیطان بزرگ و اعتماد به او، به ملت ایران و اقتصاد کشور و ظرفیت‌های علمی و فنی وارد شد. او و امثال وی دقیقاً می‌دانند که با سفره و معیشت و اشتغال مردم چه معامله کرده و چرخه کشور را عقب انداخته‌اند. اما از همه وقاحت‌آمیزتر این است که زیباکلام با این به اصطلاح فرار به جلو از پرداختن به تازه‌ترین خیانت‌های آمریکا نسبت به متحدانش طفره می‌رود.

چند ماه از خیانت دولت بایدن به دولت غرب‌گرای اشرف غنی و سایر مزدورانشان در افغانستان گذشته، اما صدایی از زیباکلام‌ها به نکوهش یا ابراز پشیمانی درباره خوش‌بینی بلا وجه به آمریکا بلند نمی‌شود.

و این در حالی است که «شاه حسین مرتضوی» معاون سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان (مشاور غرب‌گرای اشرف غنی)، پس از فرار از کابل نوشت: «به هیچ ابرقدرت، اتکا و اعتماد نکنیم. هیچ ملتی با اتکا و وابستگی به قدرت‌های جهان به عزت و استقلال نخواهد رسید.» این مشاور غرب‌گرا البته چند روز قبل از فرار مدعی شده بود «تشویش نکنید؛ نیروهای آمریکایی، مسئولیت امنیت کابل را (برعهده) می‌گیرند»!

اما افتضاح بعدی که آقای زیباکلام و امثال وی نسبت به آن لالمانی گرفته‌اند، خیانت مشترک آمریکا و انگلیس به فرانسه در جریان قاپیدن قرارداد ۵۶ میلیارد دلاری فرانسه با استرالیاست. این خیانت آنقدر عمیق بود که از وزیر خارجه تا رسانه‌های دولتی فرانسه با حملات شدید به آمریکا، از این راهزنی به عنوان «خیانت بزرگ و خنجر از پشت» یاد کردند و ضمن تاکید بر اینکه «بایدن همان ترامپ است و فقط اکانت توییتری دارد»، دولت آمریکا را دور و غیرقابل اعتماد» خواندند.

طالبان را به رسمیت نشناسید

کد خبر 524789

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.