به گزارش خبرنگار ایمنا، میدانهای شهری در گذشته محل تجمع، قدم زدن، نشستن، خوردن و آشامیدن، تماشای اطراف و استراحت ساکنان شهر بوده، اما در شهرسازی جدید با ورود مفاهیم غریبه و گسستن از ارزشهای اصیل ایرانی، هویت و مفهوم از این میادین زدوده شده است.
با ورود خودروها به شهرها و تسخیر حریم افراد پیاده، میدان بافت و تأثیر خود را از دست داد و تبدیل به فلکههایی شد که تنها برای دور زدن خودروها و تسهیل ترافیک طراحی شده بود. علیرغم وجود خاطرات جمعی مردم از فضاهای عمومی از جمله میدان و وجود محلی برای برخورد و رویارویی و برقراری تعاملات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهروندان، عدم حفاظت صحیح، حذف فعالیتهای عمومی از میدانها و تسلط کامل خودروها در فضای میدان سبب رکود و از بین رفتن نقش اصلی این فضا در ایجاد شور و نشاط اجتماعی و رونق اقتصادی شهرها شده است.
یک میدان شهری که بر اساس اصول و مبانی شهرسازی و بر طبق خواستهها و نیازهای شهری شهروندان طراحی شده، علاوه بر کاستن از ترافیک شهری، یک عنصر شهری ایدهآل برای عابران پیاده و خودروها خواهد بود. با طراحی مطلوب منظر و پوشش گیاهی، میدان به یک تنفس گاه شهری تبدیل میشود که محل رویارویی و تشکیل روابط اجتماعی، اقتصادی و اتفاقات فرهنگی شهروندان است و همچنان که این میدان، معرف هویت اصالت شهر شده، حس تعلق خاطر شهروندان را نیز برمیانگیزد.
به عنوان مثال میدان نقش جهان مقر حکومتی، جایگاه مذهبی، محل انجام فعالیتهای اقتصادی و زمین ورزشی (بازی چوگان) بوده است؛ این میدان از لحاظ شکوه و زیبایی و جنبههای معمارانه در جهان بیهمتا است. در ایران امروز دیگر میدانی به طرح سنتی ساخته نمیشود و میادینی که برپا شده و میشود، کمتر شباهتی به میدانهای قدیم همچون میدان نقش جهان دارد.
در ارتباط با اهمیت میادین شهری در افزایش حضور پذیری شهروندان و حس تعلق به محیط زندگی، گفت و گویی با «حمیدرضا نیلی، یک کارشناس شهرسازی و معماری» انجام دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
به نظر شما دلیل حضور پذیری کمتر شهروندان در فضاهای شهری با تغییرات به وجود آمده چیست؟
شهر مکانی برای آرامش انسان است و یک شهروند سلسله انتظاراتی از مجتمع زیست محیطی خود دارد که مهمترین آنها در جمع قرار گرفتن است. انسان از تنها گزینی خارج و وارد جامعه شده و به یک موجود اجتماعی تبدیل میشود که این موضوع اجتماعی به دلیل ویژگی فطرتی و نیاز ذاتی انسان اتفاق میافتد و اینجاست که ضرورت وجود فضاهای تجمعی احساس میشود.
فضاهای شهری به چند دسته تقسیم میشود، اول فضاهای اختصاصی در اختیار کاربریهای مختلف درمانی، آموزشی، اداری، مذهبی و مسکونی و مابقی آن فضاهای شهری محسوب میشود که مالکیت آن متعلق به مدیریت شهری است.
فضاهای شهری دو دسته شاخص دارد، اول فضاهای عبوری و حرکتی که شبکه معابر را شامل میشود و دیگری فضاهای مکث و سکون است و در این میان اهمیت وجود میدانگاه ظهور و بروز پیدا میکند.
این فضاهای میدانگاهی مثل دیگر موارد مجتمع زیستی انسانها سلسله مراتبی از مقیاس کلان شهری همچون میدان نقش جهان و میدان امام علی (ع) دارد. فضاهای میدانگاهی محلی برای دور هم جمع شدن شهروندان در رویدادهای مختلف، ملاقات حضوری و تعاملات اجتماعی رو در رو است تا با حضور در جلسات جمعی و تجمعات در مقیاس شهر، در توسعه آتی شهر دخیل باشند.
وقتی فضاهای میدانگاهی شهروندان را دور هم جمع کرد، آنها با هم آشنا میشوند و ارتباطات مطلوب شکل میگیرد؛ البته همانگونه که شهر به مجموعه مناطق متعدد تفکیک شده، در سلسله مراتبی به فضاهای میدانگاهی در مقیاس منطقه، ناحیه و محله شهری نیز نیاز داریم.
کارایی مطلوب فضاهای میدانگاهی و مرکز محلهها چیست؟
مرکز محلهها به کانون و محفلی برای ارتباط بین هم محلهایها تبدیل میشود که دور هم جمع شده و مسائل، پتانسیلها و مشکلات محله خود را به مشورت گذاشته و اگر کسی هم جدید به محله آمده باشد، در فضای میدانگاهی مرکز محله حضور پیدا کرده و با هم محلهایهای خود آشنا شده و تعاملات بیشتری خواهد داشت.
این فرایند لایه به لایه به واحدهای همسایگی میرسد که آن هم مرکزیتی نیاز دارد، سلسله مراتب مرکز محلهها برای دعوت کردن از ساکنان شهر و شهروندان به مناسبتهای متعدد به کمک مدیریت شهری میآید و به همین جهت در شهرسازی سنتی، عناصری همچون مدرسه و مسجد دور تا دور مرکز محله چیده شده و سلسله مراتبی برای آن در نظر گرفته شده است یا بازار شهری به میدان شهر و راسته تجاری شهر به مرکز محله منتهی میشود؛ یا مسجد جامع شهری را کنار میدان شهری قرار داده و مسجد محله را کنار میدانگاهی مرکز محله قرار میدهد.
شهرسازی سنتی بسیار هوشمندانه توجه ویژهای به تمام مراکز داشته و باعث شده خیلی از افراد ناخودآگاه شیفته محلهها شوند، زیرا روابط بین عناصر آن خوب طراحی شده و به نیازهای ذاتی و فطری ساکنان بافت توجه کرده است.
این نوع شهرسازی، فضای مرکز محله را برای نیاز به رو در رو شدن افراد قرار داده و فضای تجمعی برای تعاملات اجتماعی با دیگران را در نظر گرفته است از این رو هر کسی از کوچکترین فرد تا کهنسال ترین ساکنان محله در زمانهای مختلف به دلایل گوناگون در فضای میدانگاهی مرکز محله حضور مییابند و از آن فضا استفاده میکنند.
جاذبه میدانگاهی باعث میشود افراد بیشتری در آن حضور داشته باشند، البته فضای میدانگاهی مطلوب در تمامی زمانهای شبانه روز و در تمامی روزهای هفته و فصول سال باید بتواند بیشتر شهروندان را به خود جذب کند و مدت حضور پذیری آنها در فضا را افزایش دهد. آن زمان این فضا یک محل قرار میشود و طراحان شهری آنجا را به عنوان قرارگاه رفتاری به خرد فضاهایی ویژه بازنشستگان تبدیل میکنند که میخواهند با هم در تعامل باشند؛ در واقع خرد فضاهای درون فضای میدانگاهی محلی برای قرارگاههای رفتاری افراد میشود.
آیا با وجود شهرسازی مدرن باز هم میتوانیم شاهد چنین میدانها و فضاها در شهرها باشیم؟
یکی از نیازهای فطری و ذاتی انسان حضور در جمع دیگران به واسطه فضاهای شهری است، اگرچه در حال حاضر تمامی فضاهای شهریِ در اختیار مدیریت شهری و شهرداری به فضاهای عبوری تبدیل شده است.
معضل بزرگ دوره مدرن این است که به جای اینکه به فکر انسان باشیم به فکر خودرو وسایل نقلیه در اختیار انسانها هستیم؛ در حال حاضر تمام فکر مجموعهها، حمل و نقل و ترافیک شده که به عنوان مثال وسیله نقلیه از سرعت صفر تا کیلومتر ۱۰۰ برای تردد موانعی نداشته باشد و از این رو فضای گردش کافی خودروها مورد توجه قرار میگیرد.
در حال حاضر شهروندان در فضاهای عبوری شهر احساس آرامش و آسایش ندارند، زیرا خودروها که قرار بود وسیلهای برای آسایش آنها باشد، مخل آرامش و امنیت خاطر آنها شده است در حالی که افراد نیاز به فضاهایی برای آشنایی و تعامل با دیگر شهروندان دارند که بتوانند در این فضاها دست کودک خود را رها کرده و پدر و مادر کهنسال را به این فضاها آورند تا به تفریح و تعامل بپردازند.
خانوادهها را باید به فضاهای شهری دعوت کنیم؛ بعضی از فضاهای شهری ما فقط قشر خاصی از افراد را صدا میزند، به عنوان مثال بستری برای حضور جوانان میشود، اما در واقع فضاهای شهری و میدانگاهی باید بستری برای دعوت از خانوادههای شهر شود که در این صورت مسائل فرهنگی نیز متناسب با هنجارهای جامعه پیش میرود و کمتر شاهد ناهنجاریهای اجتماعی خواهیم بود.
برای حضور پذیری بهتر میدانهای شهری چه باید کرد؟
یکی از معضلات این فضاها، شبانگاهان است، تاریکی که از غروب خوشید تا طلوع خورشید غالب میشود، بسیاری افراد را از خود دور میکند پس باید لایه به لایه به سمت کیفی سازی فضای شهری حرکت کرده و امنیت اجتماعی را فراهم کنیم تا همه رغبت کنند در زمان شب نیز در این فضاهای شهری و میدانگاهی حضور داشته باشند.
باید مجموعه مبلمان شهری به ویژه نیمکت برای عموم حتی در مقیاس کودکان داشته باشیم تا بتوانند در فضاهای میدانگاهی استراحت کنند و در این راستا به فکر افراد کهنسال یا معلولان شهر نیز باشیم و نیازهای آنها را مورد توجه قرار دهیم.
مجموعه مبلمان و اثاثیه شهری باید به گونهای در فضای میدانگاهی شهر چیدمان شود که افراد احساس کنند محل تجهیز و مبله شده است؛ حتی در دانش طراحی شهری وقتی سراغ چیدمان مبلمان شهری میآییم، معتقدیم باید شهروند را در آرایش و چیدمان فضا دخیل کنیم، زیرا وقتی فضا برای شهروند مهیا و مناسب بود بار دیگر در فاصله زمانی کوتاهتری در این فضای شهری حضور یافته و مدت ماندگاری بیشتری خواهد داشت.
فضای میدانگاهی با تناسبات معماری مطلوب و کاربریهای متعدد مورد نیاز مردم که پیرامون آن حضور مییابند، سیمای جدارههای آن و سیمای زمین که معماری کف برای آن ایجاد کرده همچنین استفاده از عناصری که در تمام فصول امکان سرویس دهی به شهروندان داشته باشد، کنار هم جمع میشود و فضای ایده آلی را فراهم میسازد.
در فضاهای میدانگاهی میتوان گونههای گیاهی متعددی از جمله گونههای خزان پذیر و همیشه سبز کاشت و نیمکتها مبلمان شهری را به سمت آن قرار داد تا شهروندان ضمن بهرهمندی از زیباییهای آن، از محیط قرارگرفته احساس خستگی نکنند.
ایجاد پیوند بین انسان و فضاهای میدانگاهی بسیار حائز اهمیت است؛ حضور بیشتر باعث بیشتر شدن خاطرات شهروندان از این فضاها شود، زیرا این فضا را از خود میداند و با توجه به تعلق خاطر ایجاد شده اجازه نمیدهد کسی صدمهای به این فضاها وارد کند.
وقتی رابطه بین شهروند و فضاهای شهری و میدانگاهی برقرار شود، مدیریت شهری فقط بر فضا، تجهیزات و امکانات مدیریت کرده و شهروندان نیز از این فضاها لذت میبرند.
نظر شما