به گزارش خبرنگار ایمنا، ۲۱ سال پیش درست همین روزها بود که لیونل مسی که آن زمان یک پسر بچه بود، از روزاریو زادگاهش به بندر بارسلون نقل مکان کرد و برگ جدیدی از فوتبال را با لباس آبی اناری ورق زد.
لئو حالا دیگر در بارسلونا نیست. دو ماهی میشود که او به شکل غم انگیزی بندر را ترک کرده و راهی پایتخت سرد فرانسه و تیم متمول پاریسی شده است، اما به گذشته که بازگردیم، آخرین قراردادی که مسی را از باشگاهی به باشگاه دیگر منتقل میکرد همان دستمالی بود که داخل یک رستوران، بین خورخه پدر مسی و رکساچ از بارسا امضا شد که او را به بارسلونا فرستادند.
وقتی فکر میکنیم به این موضوع پی می بریم که چقدر خوب شد که مسی هیچوقت دیگر تحت هیچ قراردادی ارزش گذاری نشد، چون هیچ برگه و سندی، نمیتوانست ارزش واقعی نابغهی آرژانتینی را در خودش بگنجاند.
بحث بردن هفتمین توپ طلا و به دست آوردن موفقیتهای فردی نیست. فقط باید به کارهایی فکر کنیم که در این چند سال مسی انجام داده، فقط باید نشست و جادوهایش خیره شد. مارادونای فقید، ریوالدو، ریکلمه، رونالدینیو. به جرأت میتوان گفت همهی این نامهای بزرگ زیر اسم کسی قرار دارند که شماره ۱۰ بارسلونا را بیش از یک دهه پوشیده و افتخار پشت افتخار رقم زده است.
او که حالا دیگر در بارسلون نیست، در ایالتی لقب پادشاه را گرفته که مردمانش از پادشاهان دل خوشی ندارند، اما همه این موضوع را درک کرده بودند که زیر حاکمیت لئو مسی بودن بهترین نوع زندگی کردن است.
مسی وقتی به بارسلونا آمد یک پسر بچهی پر استعداد و خجالتی با قد و قوارهی نحیف بود. او داشت بزرگ میشد، در اولین قهرمانی اروپا در هزارهی سوم کنار شاعر (رونالدینیو) بود.
کمک کرد، کم دیده شد، اما بود. از همان اول حضور داشت و مصمم بود در ادامه پپ گواردیولا به عنوان مربی به بارسا اضافه شد.
آبی اناریهای کاتالونیا ساختن، شکوه و عظمت را بارها و بارها، نه فقط در نیوکمپ بلکه در همه جای دنیا فریاد زدند.
با همان نسلی که در لاماسیا (مدرسه فوتبال بارسا) برای رقم زدن روزهای خوشی و پرغرورشان پرورش داده شده بود.
کم کم همه رفتند. از پپ و پویول گرفته تا ژاوی و اینیستا.
همهی آنهایی که یار و یاور اعجوبهی تکرار نشدنی آرژانتینی بودند. اما خودش هنوز هم بود.
کاری که انجام میداد فرقی با سالهای گذشته نداشت
عاشقانش هنوز مات و مبهوت مشغول نگاه کردنش میشدند
هر روز به این فکر میکردند که اگر یک روزی از راه برسد و او نباشد چه؟
هروقت که نگاهش میکردند به این فکر فرو میرفتند یعنی بهتر از او پیدا میشود؟
البته شاید هم اصلاً ارزش نداشته باشد که بخواهیم بدانیم چه کسی از او بالاتر و بهتر بوده و یا اینکه اصلاً هیچکس از او بهتر نیست. چیزی که مهم است این است که عاشقان فوتبال آنقدر خوشبخت بوده اند که توانسته اند از لحظه لحظهی حضور لئو در زمین و هنرنماییهایش استفاده کنند.
مسی به مانند نقاشیهای پیکاسو، یک اثر هنری در دنیای فوتبال است، از همان آثاری که هیچوقت نمیتوان روی آن قیمت گذاری انجام داد و افتخار تنها قرارداد مسی برای همان دستمال باارزش باقی میماند.
به همان اندازه که سال ۲۰۰۱ به واسطه حضور مسی در بارسا برای کاتالانها فراموش نشدنی و شیرین است، سال ۲۰۲۱ هم تلخترین سال ممکن است که آنها هرگز فراموشش نمیکنند. لئو بعد از ۲۱ سال به دلیل شرایط اسف بار بلوگرانا اسپانیا را ترک کرد و راهی پایتخت سرد فرانسه و تیم متمول پاریسی شد.
دل کندن از بهترین بازیکن تاریخ، کسی که تمام خاطرات خوب را با شماره ۱۰ آبی اناری رقم زده و با وجودش مردم را عاشق فوتبال کرده، برای هواداران دشوار است.
دیدن مسی در پیراهن تیمی دیگر برای عاشقان بارسلونا غیر قابل باور و غیر قابل تحمل است، اما چه میشود کرد؟
او چند شب پیش نخستین بازی خود به عنوان شماره ۳۰ جدید پاریسیها انجام داد اما جنجالی که پوچتینو با تعویض مسی به پا کرد عجیب بود. به لحاظ دیگر، لئو به دلیل عدم گلزنی در چهار بازی اخیر تیمش، و از سمت دیگر درخشش کریس با لباس منچستر، این بازیکن آرژانتینی را تحت فشار قرار داده است.
عدم گلزنی، اتفاقی است که نه تنها هواداران، بلکه خود مسی هم هنوز باورش نمیشود و برایش دشوار است.
نظر شما