به گزارش خبرنگار ایمنا، این روزها که عمارت تاریخی سعدی اصفهان میزبان نمایشگاهی از پردههای خیالینگاری عاشورا اثر زندهیاد "عباس گیاهی" شده، فرصتی دست داد تا علاقمندان به هنر قلمکار نقاشی پای صحبتهای هادی سیف نویسنده و پژوهشگر هنرهای سنتی درباره پیشینه هنر قلمکار در ایران و زیست عباس گیاهی با این هنر بنشینند.
در این نشست تخصصی که با عنوان «قلمکارنگار شاعر» و به همت موزه عصارخانه شاهی وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری و حوزه هنری اصفهان برگزار شد، هادی سیف سالهای دانشجویی خود در اصفهان را سالهای طلبگی خود در یافتن راز و رمز شهری دانست که همیشه، قویترین چشم شرق است و نیمه جهانِ هنر خواندن آن مبالغه نیست.
این نویسنده و پژوهشگر گفت: خداوند بخشی از خلاقیت را که جزئی از صفات اوست به هنرمندان بخشیده تا منزلت و شأن آنها را دو چندان آشکار کند. گرایش من به هنرهای مردمی و هنرمندان غریب و گمنام بخشی از تلاشم در دفاع از سهم و اجر هنرمندان عاشق و عابدی است که قصدشان وصال حضرت دوست است و هنر سرزمین ما تنها زیبا نیست بلکه همراه با پیامهایی معنوی انسان را به پرواز و اوج عروج میخواند.
وی بازار قیصریه را دانشگاه هنرهای شرقی در چشم اصفهان نامید و تصریح کرد: بازار قیصریه از زمان تأسیس به یکی از مراکز عمده هنری مشرق زمین و گاهی در گسترهای وسیعتر تبدیل میشود و به همین دلیل سراهای بازار قیصریه را دانشکدههای آن میدانم. این دانشکدهها قرنهای قرن بدون کنکور و ثبتنام دلها را طلب میکرده است و این اتفاق در سرای مشیر و بازار وکیل شیراز نیز رخ میدهد.
این پژوهشگر اقتصاد را تنها بخشی از رونق این دانشگاه هنر دانست و اظهار کرد: در نهان و آشکار این دانشکدهها بزرگانی به هنر ادای دینی عاشقانه و عابدانه داشتهاند. زمانی بزرگانی به بازار اصفهان جلال جهانی بخشیدند در حالی که دو نیروی قوی، زورمند، مدعی و مبتکر به نام چین و هند مدعی هستند که در عصر صفوی هنر قلمکار را وارد ایران کردهاند، اما زمانی که قلمکار وارد ایران شد هنرمندان این عصر چنان در این عرصه درخشیدند که هنوز جهانیان سوال میکنند قلمکار از دیار اصفهان است یا از چین و ماچین و هند؟ بزرگان سرزمین من در عرصه ساخت قالبهای قلمکار، گل و مرغ، شکارگاه و نقوش سنتی خوش درخشیدند تا این هنر به هنرمندانی مانند عباس گیاهی رسید.
سیف با بیان اینکه دانشگاه بزرگ بازار اصفهان در زمان جنگهای اول و دوم جهانی آسیب دید، افزود: در نتیجه میدان به دست افرادی سودجو و منفعتطلب میافتد تا از این آشفتهبازار استفاده کنند. نخستین آسیب جدی را سرای چیتسازان دید. بزرگان هنر اصفهان به هر طریقی تلاش میکردند و خون دل میخوردند تا به قلمکار جانی دوباره ببخشند. بنابراین نخستین نقش کارساز برای جبران مافات بر عهده هنرمندان بینام و بیادعا مانند شیخ حریری افتاد که برای آسیبهایی که به هنر قلمکار وارد شده بود از بروجرد به اصفهان آمد.
وی ادامه داد: تجدید حیات هنری قلمکار به دست فردی به نام مشهدی عبدالخالق رقم خورد که تربیتشده شیخ حریری است و همسر او ربابالسلطان مشوق او شد. این بار هنرمندان فروتن و مردم کوچه و بازار عهدهدار این نهضت شدند و نقاشی روی کاشی، نقاشی قهوهخانهای و نقاشی بر گچ و دیوار نیز احیا شد و آرامآرام قلمکار رو به زوال، جانی جانانه گرفت.
به گفته این پژوهشگر روزی یک جوان ۱۸ ساله خجول، بیادعا و خموش را نزد مشهدی عبدالخالق آورند که در شعر هم دستی داشت. او همان عباس گیاهی بود؛ وی از خانوادهای نسبتاً تنگدست بود که پدرش از پنج یا شش سالگی او را نزد یکی از هنرمندان بازار قیصریه میفرستد، اما استادکار چیز زیادی به عباس گیاهی نمیآموخت. روزی عباس در میدان نقشجهان اجرای پردهخوانی را میبیند و عشق به این هنر در وجودش مینشیند. بعدها به او برای بروز خلاقیت در نقاشی میدان داده میشود و هنر او به اوج میرسد.
سیف گفت: روزی دکتر لطفاله هنرفر نشان یک شاعر قلم کارنگار را در سرای چیتسازها به من داد و اولین بار با عباس گیاهی دیدار و مصاحبه کردم. از او پرسیدم از اینکه عمری را در این راه گذاشته راضی است و گیاهی گفت حرمت گذاشتن به دل و اعتقادم من را وادار کرد کمترین نشانههای ارادت و اخلاص خود را بر پارچه نقش بزنم.
وی اضافه کرد: همان روز یکی از شعرهای عباس گیاهی را نزد استاد منوچهر قدسی بردم و ایشان گفت این شعرها آنقدر زخمه بر دل میزند که کمتر تکرار شده است و فغانی از دلی طالب وصال را روایت میکند.
نظر شما