مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ابتکار در صفحه نخست امروز خود با تیتر «پنجشیر آخرین نقطه مقاومت مقابل طالبان» به بررسی روند جنگ در پنجشیر پرداخت و نوشت: طالبان و جبهه مقاومت در پنجشیر در دو روز گذشته درگیریهای شدیدی را تجربه کردهاند و هر دو طرف میگویند آسیب جدی به نیروهای مقابل زدهاند.
پنجشیر تبدیل به نقطهای روشن در تاریکی این روزهای افغانستان شده است. نیروهای مقاومت به رهبری احمد مسعود پسر سی و یک ساله احمد شاه مسعود، در این منطقه کوهستانی جمع شدهاند تا دست طالبان را از افغانستان کوتاه کنند اما گروه طالبان که تمام کشور را حالا در تصرف خود دارد این مقاومت را تاب نمیآورد.
دره پنجشیر در ۱۲۰ کیلومتری شمال شرقی کابل قرار دارد. جبهه مقاومت پنجشیر میگوید نیروهای طالبان از مسیر خاواک و گلبهار و از سمت استان پروان در جنوب حمله کردهاند. گروه طالبان میگویند دست برتری را در جنگ دارند و پنجشیریها از آمار بالای کشتهشدگان بین جنگجویان طالبان خبر میدهند. با این حال در پنجشیر اینترنت قطع شده است. هفته گذشته به نظر میرسید که دو طرف برای رسیدن به یک توافق در افغانستان آمدهاند. طالبان امکان گفتوگو را رد میکرد و عجلهای برای رسیدن به دره پنجشیر نداشت و احمد مسعود در گفتوگویی با یک رسانه عربی گفته بود آماده گفتوگو با طالبان است و حاضر است برای حفظ ثبات و صلح در افغانستان از خون پدرش بگذرد. با این حال این وضعیت به برقراری صلح نینجامید.
مسعود در آخرین مصاحبهای که از او منتشر شده میگوید که با کمبود منابع و اسلحه روبهرو است: «من در کشورم و در سنگرم در دره پنجشیر هستم. دو گروه از نظر نظامی با ما همکاری میکنند. نخست، کارمندان حکومتی و کارکنان نیروهای مسلح که خود را به دره پنجشیر رساندهاند. دوم، شبه نظامیان و گروههای مقاومت که یا از قبل در این محل بودهاند یا به تازگی به ما پیوستهاند.»
بعد از تصرف کابل و حضور طالبان در قدرت، هزاران پیکارجوی محلی و باقیمانده نیروهای ارتش سابق افغانستان در ناحیه پنجشیر جمع شدند تا کم کاری ارتش را در مقابله با این گروه جبران کنند.
روزنامه آرمان ملی در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ابهامات بر جامانده برای آقای شهردار» به بررسی روند شهردار شدن علیرضا زاکانی پرداخت و نوشت: شاید در میان مجموعهای از اخبار بد و شرایط کنونی کشور از اقتصاد تا کرونا، دیگر موضوع انتخاب شهردار تهران برای خیلیها اهمیتی نداشته باشد، حتی اگر آن شهردار علیرضا زاکانی باشد که بخشی از افکار عمومی او را به عنوان یک چهره خاص اصولگرا با تم تندروی میشناسند. زاکانی اکنون در حالی گفته میشود که حکم شهرداریاش توسط وزیر کشور دولت رئیسی امضا شده است که مسأله حضور او در این جایگاه با اما و اگرهایی روبهروست.
با این حال رئیس شورای شهر تهران از امضای حکم «علیرضا زاکانی» شهردار جدید تهران خبر داد و گفت: روز یکشنبه زاکانی در صحن شورا حاضر و رسماً فعالیت خود را در شهرداری آغاز میکند. زمانی که علیرضا زاکانی کاندیدای ریاست جمهوری شد و سپس از حضور در رقابتهای انتخاباتی کنارهگیری کرد خیلیها او را در جایگاه یکی از اعضای کابینه رئیس جمهور بعدی تصور میکردند.
البته که موضوع توصیههایی مبنی بر اینکه نمایندگان مجلس در جایگاه اجرایی قرار نگیرند و کار نمایندگیشان را ادامه دهند تغییراتی در این فرضیه ایجاد کرد. هرچه بود اینکه بعدها زاکانی اعلام کرد که چند وزارتخانه هم به او پیشنهاد شد و وی خود به جای آنها شهرداری تهران را ترجیح داده است. او دراینباره گفت: در دیدار با قالیباف، ایشان به من گفت وزارت رفاه، وزارت بهداشت و دفتر رئیسجمهور برای شما مطرح است، بنده گفتم برای آنها افراد بهتری وجود دارند و تحول شهرداری ارجح است.
شهردار شدن زاکانی البته حرف و حدیثهای بسیاری به همراه داشت. نخستین آن حضور وی در مجلس و نمایندگی قم و ریاست مرکز پژوهشهای مجلس بود بسیاری اینکه او پارلمان را رها کرده و به شهرداری رود را نوعی دهن کجی به جایگاه مجلس تلقی میکردند از سویی او نماینده قم بود و بیشتر به شهردار شدن شهر و استانی که از آن به مجلس آمده بود سنخیت بیشتری داشت تا شهرداری تهران. نکته دیگر در مورد نحوه انتخاب او در شورای شهر تهران بود، موضوعی که حواشی بسیاری داشت و به نظر عدهای نشان از دستهای پشت پرده در انتخاب وی میداد.
اینکه او پیش از رأیگیری رسمی در شورای شهر به عنوان شهردار تهران در رسانهها معرفی شد، موضوعی که تعجب همگان را برانگیخت و باعث واکنش مهدی چمران رئیس شورای شهر شد به نحوی که بگوید خبر انتخاب شدن زاکانی را به عنوان شهردار تأیید نمیکند هرچند که البته چمران رندانه از تکذیب صریح شهردار بودن او نیز سرباز زد. به غیر از اعلام زودتر از موعد و پیش از انتخابات رسمی شورا ماجراهای مکالمههای لو رفته در جلسه تحلیف شورای شهر ششم میان مهدی چمران و نرجس سلیمانی عضو شورا هم مزید بر علت شد.
مهدی چمران که اطلاعی از روشن بودن میکروفن خود نداشت میگوید: دیشب یکی از بدترین شبها را داشتم، حتی از جنگ بدتر بود. آنقدر ناراحت شدم از اینکه اسامی اینگونه منتشر شده است در حالی که (از قبل) این همه ما اعلام کرده بودیم. سلیمانی در واکنش به گفتههای چمران میگوید: اگر رأیگیری به صورت شفاف و در روز یکشنبه انجام میشد بهتر بود که چمران در واکنش گفت: عدهای فشار میآورند.
روزنامه همدلی در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دست اصولگرایان دور از کابینه رئیسی» به بررسی نحوه یارگیری رئیسجمهور پرداخت و نوشت: در شرایطی که انتظار میرفت، طیفهای مختلف اصولگرایان و چهرههای سرشناس این جناح سیاسی در جریان چینش ترکیب کابینه اعمال نفوذ کنند، وزنه حلقه وفاداران به رئیسی در کابینهاش دست بالاتر را دارند.
کابینه رئیسی هر روز تکمیلتر میشود و گمانهزنیها درباره اینکه سهم هر طیف اصولگرایان از دولت چقدر است مشخص میشود. آنچه در این میان همه را شگفتزده کرده، این است که برخلاف تصور اکثریت، رئیسی یا نزدیکان او آنچنان که انتظار میرفت به چهرههای قدیمی، شناخته شده و سنتی اصولگرایان روی خوش نشان ندادهاند و از آن تکثری که پیشتر از آن صحبت میشد خبری نیست!
در این میان علیرضا زاکانی، فردی که از ابتدای تأیید صلاحیتش در انتخابات ریاست جمهوری اخیر از او به عنوان نامزد پوششی یاد میشد، بزرگترین بازنده این بازی بود. پیش از این نام او به عنوان معاون اول، وزیر کشور و حتی سخنگوی دولت مطرح بود با این حال گویا لابی غلامعلی حداد عادل، رئیس شورای ائتلاف برای او در دولت به جایی نرسید و ناگزیر برای شهرداری او به سراغ شورای شهری رفت که لیستش را خودش نوشته بود.
علاوه بر این به نظر میرسد دست نزدیکان محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس نیز برای حضور نزدیکانش در سمتهای اجرایی کوتاه مانده است تا جایی که او در روزهای چیدن ترکیب کابینه با زبانی کنایهآمیز گفت: «چرا وقتی میخواهیم یک وزیر انتخاب کنیم، کسی را انتخاب نمیکنیم که در طول ۴۰ سال گذشته در آن حوزه درخشیده است؛ همهاش به دنبال افراد خاص و در محدوده خاص هستیم؟ حتماً امروز افرادی هستند که مثلاً در حوزه صنعت و بازرگانی، نخبه این عرصه هستند و در ۳۰ سال گذشته نتیجه مدیریتشان پیش چشم ماست اما هیچ وقت اینها را نمیبینیم.» هرچند مشخص نشد منظور او دقیقاً چه کسی است اما به نظر میرسد، سفارشهای او برای حضور برخی افراد در کابینه سیزدهم راه به جایی نبرده است.
یکی دیگر از چهرههایی که پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ درباره سمت جدیدش گمانهزنیهای قویای وجود داشت امیرحسین قاضیزاده بود. تقریباً همه گروهها متفقالقول بودند که او سهم جبهه پایداری در کابینه رئیسی و مرد شماره یک وزارت بهداشت خواهد بود با این حال زمانی که فهرست وزرای پیشنهادی به مجلس رسید مشخص شد شائبههایی که در زمان انتخابات ریاست جمهوری درباره اختلاف دیدگاههای او و چهرههای نزدیک به رئیسی مطرح میشد پر بیراه نبوده است. البته او توانست به دولت رئیسی راه یابد اما نه در مقام وزیر و نه در حوزهای که در آن صاحبنظر است بلکه به عنوان معاون رئیس جمهوری و در مقام ریاست، سعید جلیلی و حلقه نزدیک به او از دیگر غایبان کابینه رئیسی تا امروزند.
پیشتر از او به عنوان گزینه معاون اول و دبیر شورایعالی امنیت ملی و از علی باقری کنی، همراه او در تیم مذاکرات هستهای در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد به عنوان گزینه وزارت امورخارجه یاد میشد با این حال کرسی وزارت خارجه در کابینه، سهم حسین امیرعبداللهیان شد. هرچند با کنارهگیری جلیلی انتظار میرفت او نیز به صف مردان رئیسی در کابینه بپیوندد اما تاکنون نام او به این فهرست اضافه نشده است البته طرفدارانش امیدوارند سهم او از دولت انقلابی و مردمی دبیری شورایعالی امنیت ملی شود.
از این رو میتوان مدعی شد، حلقه نزدیک به رئیسی و خود او، برخلاف ادعاها درباره تشکیل کابینه فراگیر و فراجناحی، بیشتر به حلقه وفاداران او در مناصبی که قبلاً حضور داشت اعتماد کنند. ابراهیم رئیسی، تیم خود را مشخصأ از میان مدیران قوه قضائیه و آستان قدس و چهرههای منفرد که پشتگرمی جدی به هیچ یک از گروهها و چهرههای پرنفوذ اصولگرا ندارند برگزیده است البته این گزاره نافی حضور چهرههایی چون محسن رضایی، محمد حسینی و قاضیزاده هاشمی در دولت نیست بلکه بحث بر سر آن است که حضور چه افرادی میتواند در تعیین تکلیف خط مشی کابینه و سیاستهای کلان دولت سیزدهم مؤثر باشد!؟ در مجموع میتوان نتیجه گرفت هدف رئیسی و مشاورانش از چنین چینشی در دولت و فراتر از آن، برخورداری از دست بالا در برابر دیگر چهرههای مطرح و قدیمی اصولگرا در زمین بازی قدرت و تیمسازی برای خود است.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «انتقاد به مهمترین وعده رئیسی» به بررسی آغاز اعتراض اصولگرایان به وعدههای دولت سیزدهم پرداخت و نوشت: وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال، از پرسروصداترین وعدههای رئیسی بود که برخی آن را مصداق وعدههای پوپولیستی دانستهاند. با وجود انتقادهای کارشناسان، این وعده تاکنون با حمایت و استقبال چهرهها و رسانههای اصولگرا روبهرو شده و شاید نقد علی آقامحمدی، در همایش بانکداری اسلامی را بشود نخستین جرقههای اعتراضی از درون خود جریان اصولگرایی به این ادعا دانست. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره «وارونگی سیاستهای جدید در بخش مسکن» و «عبور از تقاضای واقعی» در سیاست «ساخت یک میلیون مسکن» هشدار داده است. آقامحمدی گفته است: «ابتدا نیازسنجی صورت بگیرد و بعد از آن، عرضهها آغاز شود. علت اینکه به تقاضا توجهی نمیشود این است که میترسیم صف ببندند و طلبکار شوند! اقشار ضعیف، به مسکن مهر توانشان نرسید آیا الان میرسد؟».
سعید محمد، فرمانده سابق قرارگاه خاتمالانبیاء هم البته سه روز پیش صحبتهایی بر زبان آورده بود که رسانهها از آن به واکنش تند سعید محمد به ایده مسکن یک میلیونی رئیسی یاد کردند گرچه کنایههای محمد به صراحت انتقاد آقامحمدی نبود. او گفته بود: «بر مبنای آمار سالی یک میلیون مسکن اگر حجم مورد اشاره را برابر صد میلیون مترمربع در نظر بگیریم، برای ساخت آن به حداقل ۵۰۰ هزار میلیارد تومان پول نیاز است که پنج برابر بودجه عمرانی کشور است. تزریق چنین عددی تورم وحشتناک ۳۰ تا ۴۰ درصد بیش از نرخ تورم بالای کنونی را در پی دارد بهعلاوه چنین پولی اصلاً در دسترس نیست». او در ادامه با اشاره به اینکه ساختوسازهای سریع امروز در دنیا بسیار رونق یافته و چین یا آلمان ثابت کردهاند که میتوان با سرعت بسیار بالا کار کرد، گفته بود: «اما آنها که باید دنبال ورود این فناوریها به کشور بروند و کارخانههای سریسازی ایجاد کنند نرفتهاند و دستگاههای مربوطه هم معلوم نیست اجازه ساخت چند طبقه را به سازههای پیشساز بدهند. یک میلیون مسکن سالانه را اینگونه میتوان ساخت نه با روشهای قدیمی و زمانبر که بازدهی لازم را ندارند».
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «شانتاژ به جای عمل به تعهدات نشانه بیصداقتی مزمن آمریکا» به بررسی بدعهدی ایالات متحده در عمل به تعهدات برجامی پرداخت و نوشت: در حالی که کارشکنی آمریکا، علت بنبست در اجرای برجام و مذاکرات پس از آن محسوب میشود، مقامات آمریکایی با به خدمت گرفتن شبکه رسانههای همسو چنین القا میکنند که تردید و تعلل ایران، موجب این بنبست شده است.
اخیراً لورا روزن خبرنگار آمریکایی، ادعاهایی را از قول «یک دیپلمات ارشد آمریکا که خواست نامش فاش نشود» (!) منتشر کرد که این فضاسازی عیناً توسط برخی سایتهای بزک کننده برجام (مانند انتخاب و خبر آنلاین و…) بازنشر داده شد.
روزن از قول یک «دیپلمات ارشد آمریکایی» مدعی شد: ما هنوز منتظر پاسخ ایران در مورد زمان از سرگیری مذاکرات برای احیای برجام هستیم. این دیپلمات ارشد که خواست نامش فاش نشود، گفت: «ما آمادهایم راهی پیدا کنیم تا تحریمهای مغایر با برجام را برداریم و آنها نیز اقدامات هستهای که با برجام مغایر است را به عقب برگردانند.»
وی گفت: «ما آمادهایم تا مذاکرات را با این روح و نگرش ادامه دهیم و سعی کنیم به سرعت به نتیجه برسیم تا ورق را برگردانیم. ایرانیها باید تصمیم بگیرند که آیا آنها نیز متعهد به این کار هستند یا نه. در غیر این صورت، ما مجبوریم مسیر متفاوتی را انتخاب کنیم.
روزن سپس از زبان علی واعظ، عضو اندیشکده آمریکایی «گروه بینالمللی بحران» مینویسد: ایران پیغامهای غیررسمی متفاوتی درباره زمان آماده شدن برای از سرگیری مذاکرات هستهای در روزهای اخیر ارسال کرده است. تردید ممکن است نشان دهنده این باشد که دولت رئیسی هنوز موضع خود درباره مذاکرات و همچنین مذاکره کنندگانش را نهایی نکرده است.
واعظ افزود: «به نظر میرسد که ایرانیها برخی تصمیمات اساسی در مورد رویکرد خود در مورد مذاکرات را اتخاذ نکردهاند از جمله اینکه چه کسی قرار است عهدهدار این مذاکرات شود. نه فقط افراد، بلکه حتی اینکه کدام نهاد مدیریت این مذاکرات را برعهده داشته باشد.»
واعظ میگوید «واضح است که ایرانیها تعلل میکنند تا با دست پرتری به مذاکرات برگردند، اما آنها نمیتوانند از طریق این تاکتیک یک توافق بهتر را به دست آورند و در مورد به شکست کشاندن توافقی ریسک میکنند که در مقایسه با سایر گزینهها بهترین گزینه آنهاست.»
روزن از قول یک دیپلمات ارشد آمریکایی ناشناس مینویسد: این دیپلمات ادامه داد که مهمتر از تاریخ این است که ایرانیها «در صورت بازگشت به مذاکرات با موضعی واقعبینانه که با پایبندی متقابل به توافق سازگار است، بازگردند. اگر آنها بر برداشتن گامهایی فراتر از تعهدات برجام پافشاری کنند، این بدان معناست که ما در حال مذاکره در مورد چیزی غیر از برجام هستیم. این یک نوع مذاکره بسیار متفاوت خواهد بود.»
برخلاف فضاسازی رسانهای محافل آمریکایی که چند روز یک بار به عنوان جنگ رسانهای منتشر میشود، موضع جمهوری اسلامی ایران کاملاً روشن، منطقی و قطعی است و هیچ تردیدی در آن وجود ندارد. این موضع نیز برآمده از عبرتهای ۶ ساله برجام، کارشکنیها و عهدشکنیهای آمریکا و تروئیکای اروپایی و پشت هماندازیهای سه سال اخیر اتخاذ شده و مورد اجماع در شورای عالی امنیت ملی کشورمان است. آمریکاییها غیر از سه سال کارشکنی و نقض برجام، از آغاز سال ۹۷ رسماً از برجام خارج شدند و مجموعاً در این شش سال به اسم لغو یا کاهش تحریمها، ۱۵۰۰ تحریم جدید را - از جمله تحریمهای آیسا، سیسادا، ویزا و کاتسا را تصویب کرده و به اجرا گذاشتند. در مقابل جمهوری اسلامی ایران دو سال دیگر صبوری پیشه کرد، شاید به زعم تیم آقای روحانی و ظریف، طرف مقابل بر سر عقل بیاید. این دو سال هم با پشت هم اندازیهای اروپا در قالب وعده راهاندازی کانالهای مالی موسوم به اسپیوی و اینستکس طی شد بیآن که اتفاقی در انجام تعهدات از سوی طرف غربی پدید آید. از اینجا بود که مجلس شورای اسلامی با هدایت و حمایت شورای عالی امنیت ملی، قانونی بازدارنده برای کاهش و اجرای تعهدات برجامی تا زمان توقف عهدشکنی طرف غربی تصویب کرد.
نظر شما