به گزارش خبرنگار ایمنا، تحصیل و انتخاب رشته یکی از اولویتهای مهم زندگی هر فردی است که در مسیر زندگی وی میتواند تأثیرگذار باشد، اولویتی که اگر به درستی آن را انتخاب نکنیم، ممکن است تا سالها از این موضوع پشیمان و آزرده خاطر باشیم. افراد متعددی هستند که بنا بر دلایلی از جمله بازار شغلی، درآمدزایی و فشار خانوادهها نتوانستهاند رشته مورد علاقه خود را انتخاب کنند؛ خانوادههای زیادی هستند که بدون توجه به علاقه و استعداد فرزندانشان، او را مجبور به ادامه تحصیلی در رشته دیگری میکنند.
«چون پدرت دکتر است تو هم باید دکتر شوی، چون پسرعمهات در مهندسی کامپیوتر موفق بوده است تو هم باید مهندسی کامپیوتر بخوانی و …» جملههای مشابه اینها را خانوادههای زیادی به فرزندانشان گفتهاند، خانوادههایی که خودشان برای فرزندانشان انتخاب میکنند که در علوم انسانی، ریاضی و یا هنر ادامه تحصیل بدهند. اما آیا این گونه تصمیم گیری برای آینده یک فرد که مهمترین دوران زندگی خود را طی میکند، درست است؟ گاهی این نحوه تصمیمگیری میتواند آینده یک فرد را به راحتی مختل کند.
متأسفانه این روزها با توجه به شرایط اقتصادی، خانوادهها اصرار بر انتخاب رشتههایی دارند که درآمد بالا و بازار شغلی خوبی دارند، برخی خانواده هم به شغلهای دولتی تمایل بیشتری دارند، این موضوع میتواند سبب سردرگمی دانشآموزان برای انتخاب رشته تحصیلی باشد.
اقتصادزدگی در انتخاب رشته
حامد نصیری، دکترای مشاوره با بیان اینکه انتخاب رشته موضوعی اقتصاد زده است به خبرنگار ایمنا میگوید: انتخاب رشته موضوعی اقتصادزده است و تفکیک باید قائل شد، اقتصاد قطعاً یک پارامتر در شغل است اما اقتصادزدگی به معنای ثروتاندوزی و پولپرستی است که جامعه را از مدار اصلی خارج میکند. تصویری که در رسانهها در مورد پزشکی و مهندسی منتشر میکنند وجه خدمت رسانی نیست و جنبه مال اندوزی دارد.
نصیری اضافه میکند: در این موضوع رسانهها، تصویری که نشان میدهند باعث میشود انتخاب برخی رشتهها متقاضی بیشتری داشته باشد، اگر ساختار اقتصادی شفاف باشد و بابت درآمدها مالیاتهای شفاف پرداخت شود این رفتارها کمتر دیده میشود، اگر سامانهای مانند کشورهای آمریکایی فعال باشد که میانگین درآمد سالانه همه شغلها در آن بررسی شود و وسعت تأثیر دانش و مهارت در یک شغل بررسی شود قطعاً تصویر واقع بینانهتری از میزان کارآمدی رشتهها خواهیم داشت و تب تند انتخاب رشتههای خاص کمرنگ میشود و جامعه توزیع نرمالتری در انتخاب رشته دارد.
انسان سالاری را رواج دهیم
وی خاطرنشان میکند: فن سالاری و مدرک سالاری تبعات خاص خود را دارد در حالی که باید انسان سالاری در فضای جامعه حاکم باشد، چرا که انسان با قابلیتهای ذاتی خلق میشود و ویژگیها و توانمندیهای او از بدو تولد در بشر به امانت گذاشته میشود و در گذر زندگی میتواند از آن استفاده کند و رشد یابد. اگر افراد متناسب با استعدادها و تواناییهایشان فعالیت کنند و در جای خود باشند قابلیتها و ویژگیهای ذاتی خود را بشناسند درآمد و انتظارات شغلی هم فراهم میشود و حرکت در مسیر خود افتخارآفرینی و ارزش آفرینی به همراه دارد.
این مشاور خانواده میافزاید: زمانی که به نوجوان فرصت انتخاب داده نشود سازههای تصمیمگیری و اراده در او ضعیف میشود و افراد مستاصلی تربیت میشوند که در بزنگاهها نمیتوانند واکنش مناسب داشته باشند و همه اینها نارضایتی به همراه دارد و این افراد همواره به دنبال عامل بیرونی برای حل مسائل هستند اما فردی که انتخاب و تصمیمگیری کرده باشد سهم عامل درونی در انتخاب را میپذیرد اگر در اجتماع مشکلی را مشاهده کند سهم خود را در اصلاح موضوع انجام میدهد و رشد میکند.
وی ادامه میدهد: هنگامی که فرد منتظر یک اتفاق از بیرون باشد فرصتی برای رشد ندارد و وقتی انتظاراتش برآورده نشود افسرده میشود. انتخاب باید از دوران کودکی صورت گیرد که یکی از پارامترهای سلامت فرد و اجتماع است وقتی فرد انتخاب میکند مسئولیتپذیر هم میشود. درماندگی یا شادی ناشی از نحوه انتخاب است اگر مناسب باشد شادی ناخودآگاه اتفاق میافتد، انتخابهای متعدد سبب میشود فرد در مسیر رشد قرار بگیرد که این موضوع با درون انسان همخوانی دارد و پویایی اجتماع را به دنبال دارد.
شخصیتهایی که فرصت زیستن ندارند
نصیری میگوید: چشم و هم چشمی با زخمهای اقتصادی ارتباط دارد و ناکامیهای فردی را با اجبار فرزندان در انتخاب مخفی میکند. همه انسانها منحصربهفردند و قابلیتهای متفاوتی دارند. والدین باید ویژگیهای فرزندشان را بشناسند و بر اساس آن کمک کنند تا در مسیر درست قرار بگیرند و اینکه آرزوهای والدین را برآورده کند و با ناکامی دیگران رشد کند منطقی نیست. مؤثر و زاینده بودن افراد زمانی اتفاق میافتد که فرد متناسب با استعدادها و تواناییهایش قدم بردارد و اینگونه سلامت فرد و اجتماع را گسترش دهد.
وی اضافه میکند: افرادی که قدرت تصمیمگیری ندارند کسانی هستند که در زندگی فرصت زیستن نداشتهاند متأسفانه والدین به علت نگرانی و بیاعتمادی همیشه به جای فرزندشان تصمیم گرفتهاند بنابراین اراده محور بودن را به او آموزش ندادهاند در نتیجه توان تصمیمگیری ندارد و احساس بیکفایتی میکند، در آینده هم فردی وابسته و ناراضی است چون نگاه واقع بینانهای نسبت به خود ندارد و اگر افراد از آنها تعریف کنند واکنش زیادی نشان میدهند و شیفته میشوند که ممکن است مورد سوءاستفاده هم قرار بگیرند.
این مشاور خانواده تصریح میکند: انتخابهای کوچک و متوالی این فرصت را به افراد میدهد که از عواقب تصمیم خود مطلع شوند و بتوانند در آینده تصمیمات بهتر و درستتری اتخاذ کنند احساس ترس و بیکفایتی سبب میشود افراد از تصمیمگیری فرار کنند. موضوع تصمیم و انتخاب یک موضوع تربیتی است فرزند باید به عنوان یک شخصیت مستقل در نظر گرفته شود و فرصت انتخاب به او داده شود تا بتواند با آزمون و خطا و تبعات انتخاب خود مواجه شود و تصمیمات درستی بگیرد.
بیانگیزگی در شغل و تحصیل با انتخاب رشته غلط
سیدمحمد سجادزاده، جامعهشناس با بیان اینکه مشکلات گوناگون افراد را در مسیرهای دیگری قرار میدهد، به خبرنگار ایمنا میگوید: دختران و پسران زیادی در حال حاضر مشغول به تحصیل و کار هستند که متأسفانه بدون علاقه فعالیت میکنند و تنها به دلیل فشار اجتماعی و خانوادگی مشغول شدهاند و در نگاه کلان حجم بالایی از نارضایتیهای شغلی و تحصیلی را همین موارد به همراه دارد و ممکن است فرد در هر مقطع و شرایطی ترک موقعیت کند.
وی میافزاید: در انتخاب رشته افراد باید متناسب با علاقه و استعدادشان دست به انتخاب بزنند، هنگامی که گرایش به رشتههای خاص وجود داشته باشد در پیشرفت کشور هم اختلال ایجاد میشود و فرد پس از مدتی تحصیل فرسوده میشود و احساس بیارزشی میکند چون استعداد از بین رفته و مسیر توسعه فعالیت هم مختل شده است.
این جامعهشناس اضافه میکند: والدین تمایل دارند فرزندشان از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار باشد و آسیب نبیند و درآمد مطلوبی داشته باشد و هزینههای سنگین زندگی را تأمین کند بنابراین ناخودآگاه فرد را به سمت رشتههای مورد نظر هدایت میکنند البته سیستم آموزشی هم در این جریان نقش دارد و سبب میشود دانش آموز به رشتههای پردرآمد گرایش پیدا کند.
وی تصریح میکند: زمانی که بازار برخی رشتهها کم رونق میشود در رشتههای دیگر رقابت کاذب اتفاق میافتد و در صورتی که علاقه هم وجود نداشته باشد اتلاف انرژی و زمان صورت گرفته و فرد ناراضی است اگر رشتههای بنیادی داوطلب نداشته باشند افت شدید ایجاد میشود. سیاست غلط دولتها موضوع دیگری است که در این جریان تأثیرگذار است باید افراد بر اساس نیاز رشتهها پذیرفته شوند، محصول این پدیده فارغ التحصیلان بسیاری است که شغل خوبی ندارند یا بیکارند. در برخی رشتهها با تورم دانش آموخته مواجه هستیم و در رشتههای دیگر با کمبود مواجهیم که همه اینها در درازمدت به ضرر کشور است.
ترک تحصیل آخرین نتیجه اجبار در انتخاب رشته اشتباه
ملیحه فرجی، کارشناس حوزه خانواده به خبرنگار ایمنا میگوید: در انتخاب رشته باید ویژگیهای فردی مانند: استعداد و علاقه و عوامل اجتماعی گروه خانواده و دوستان و محیط آموزشی نقش اساسی دارند. القای تفکرات منفی از سوی خانواده و گروه دوستان و محیط آموزشی سبب شده تا فرد بدون توجه به علاقه و استعداد انتخاب کند و این امر اثرات نامطلوبی را به همراه دارد.
وی خاطرنشان میکند: پس از گذشت زمان به خاطر اینکه فرد علاقه و استعداد لازم در آن رشته را نداشته ترک تحصیل میکند و به خیل بیکاران میپیوندد. هویت نیافتن فرد در گروههای اقتصادی و کاهش حمایتهای اجتماعی آسیبهای بیشماری برای فرد به ارمغان میآورد. پسران به علت مؤلفههای فرهنگی و چهارچوبهای خانوادگی مسئولیت تأمین هزینههای اقتصادی خانواده را دارند و از انتخاب اشتباه بیشتر آسیب میببینند. چالشهای هویتی، بیکاری و تأخیر در ازدواج و تجرد قطعی از دیگر پیامدهای منفی انتخاب نادرست است.
این کارشناس حوزه خانواده از تأثیر انتخابهای مهم در زندگی، میگوید: مشکلات روانشناختی گوناگون، وسواس فکری، اضطراب و افسردگی فرد را به ورطه نابودی میکشاند و آینده او را تحتالشعاع قرار میدهد افراد در زندگی سه انتخاب تعیین کننده دارند: انتخاب رشته، شغل و ازدواج که در این سه مورد باید از مشاورههای تخصصی استفاده کنند تا زندگی موفقی داشته باشند.
نظر شما