به گزارش خبرنگار ایمنا، شریعتی مظروف به ظرف خاصی نبود به طوری که هر گروه و حزبی میتوانست وی را متعلق به خود بداند اما در حقیقت، او نویسندهای فرهیخته و خلاق بود که همچون سایر نویسندگان آثار و نظریات حائز نقد و بررسی ارائه کرد. اندیشههای وی در زمان حیات و پس از فوت مخالف، موافق و منتقدان بسیاری داشته است موافقان اندیشه او یک کل واحد نبوده و متکثر هستند همانطور که همه منتقدان وی نیز شریعتیشناسان منصفی به حساب نمیآیند.
حسن محدثی گیلوایی، مدرس دانشگاه در گفتگو با خبرنگار ایمنا، علی شریعتی را جزو معدود شخصیتهای ایرانی میداند که در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفته و آثار وی به زبانهای گوناگون ترجمه شده است و حتی اندیشههای او در کشورهای آفریقایی نیز بر شخصیتهای مهمی چون «فرید ایساک» که وسعت دانش تخصصی او از شریعتی بیشتر است تأثیر گذاشته است.
وی میگوید: شریعتی، نویسندهای خلاق و بسیار تواناست. برخی تالیفهای وی بهخصوص «کویریات»، «کویر» و «هبوط» از جهت ادبی، دارای اهمیت و تأثیر بسزایی است تا حدیکه اندیشه مضمر در این کتابها، کمتر دیده شده و صرفاً آثار ادبی تلقی شدهاند در حالی که برخی تالیفات وی نظیر کویریات، صرفاً ادبی نیستند بلکه اندیشه خاص نویسنده نظیر انسانشناسی، نگاه به جهان و زندگی و ابعاد مختلف فرهنگ و شخصیت انسان را مینمایانند به عبارت دیگر قدرت بالای نویسندگی شریعتی موجب شده که جنبه اندیشگی آثار وی، تحتالشعاع جنبه ادبی آنها قرار بگیرد.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: شریعتی علاقه خاصی به کار ترجمه نداشت چراکه ایدهها و اندیشههای جدید او چنان زیاد بود که اگر هم میخواست نمیتوانست ذهن خود را معطوف و متمرکز به ترجمه سازد. به همین دلیل آثاری را که به فارسی برگردانده است اغلب در مسیر مقاصد فکری خودش بود. برای مثال، کاری را که راجعبه «ابوذر» انجام داد فقط به صورت ترجمه حفظ نکرد، بلکه در آن دخل و تصرفهایی اعمال کرد. او نمیتوانست به ترجمه دقیق آثار بسنده کند.
تأثیر شریعتی بر هنرمندان
محدثی گیلوایی اضافه میکند: نکته مهم و جالبی که درباره شریعتی باید گفت این است که وی بر هنرمندان مختلف، چه در حوزه شعر و ادبیات و چه در حوزه هنرهای نمایشی نظیر تئاتر، سینما و موسیقی، تأثیر جدی و بسزایی گذاشته است درواقع هنرمندان تأثیر از شریعتی را در آثار هنری خود متبلور و نمایان ساختهاند. به جرأت میتوان ادعا کرد که متفکر ایرانی دیگری نمیتوان سراغ داشت که به اندازه شریعتی بر قشر هنرمند جامعه اثر گذاشته باشد.
وی تصریح میکند: شریعتی، نگاه و دیدگاه انسانی به مقوله هنر دارد. وی از هنری سخن گفته است که بتواند به انسان متعهد باشد، نه به یک ایدئولوژی خاص، به عبارت دیگر هنری برای شریعتی حائز اهمیت است که بتواند موجب تعالی و رشد آدمی شود. نگاه وی به مقوله هنر، نگاهی باز و بسیار جدی است. به باور شریعتی، هنر دریچهای است به سوی جهانی که باید باشد و نیست. این متفکر، هنر را در کنار دین قرار داده و گفته است که دین، دری است به سوی جهانی که باید باشد و نیست. هنر، میتواند جهان آرمانی آدمی را به تصویر بکشد و در این «دنیای کویری» به انسان کمک کند که هبوط خود را راحتتر طی کند برای خود خوراک معنوی فراهم سازد و همچنان مشغول وطن آرمانی خود باشد.
شریعتی نظریهپرداز اجتماعی
این استاد دانشگاه شریعتی را یک نظریهپرداز اجتماعی میداند و میگوید: نظریهپردازان اجتماعی از جامعهشناسی فراتر میروند یعنی ضمن اینکه با جامعهشناسی آشنا هستند و اندیشههای جامعهشناسانه را به کار میبرند از آن فراتر میروند بنابراین تعابیر دیگر درباره شریعتی، چندان دقیق و صادق نیست. لازم به ذکر است که شریعتی متفکر دینی است یعنی اندیشه دینی میپرورد.
محدثی گیلوایی تصریح میکند: آرا و اندیشههای متفکری چون شریعتی، دارای تنوع و گوناگونی است و مانند هر متفکر دیگری، برخی از آرای وی قابل نقد بوده و برخی دیگر، جدی و قابل پیروی است. بنابراین تفکر شریعتی، مجموعهای از اندیشههای مختلف را دربرگرفته است و قضاوت کلیگویانه درباره او و همه متفکران، امری نادرست و غیرقابل قبول است.
شریعتی منتقد غربی شدن
وی میافزاید: برخلاف برخی که جریان فکری شریعتی را متهم به غربزدگی کردهاند، باید گفت بعضی افراد که شریعتی را مورد نقد قرار میدهند، تفکر وی را علیه غرب قلمداد میکنند. او، منتقد غربی شدن است و میان مدرنیزاسیون و غربی شدن، تمایز قائل شده است به این صورت که مدرن شدن را مورد تأیید قرار داده و تجدد و ویژگیهای مثبت انسان مدرن را دستکم ستایش میکند ضمن این که نگاه انتقادی به مدرنیته دارد اما غربی شدن را نقد کرده است.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: برخی نقد شریعتی به غربی شدن را علیه غربگرایی تلقی کردهاند. با همه اینها، عدهای نیز او را غربزده میدانند. درست است که شریعتی از اندیشههای مدرن غرب متأثر است یا به عبارت دیگر در پارهای از موارد «مدرنزده» است اما غربزده نشده است.
نگاه آرمانگرایانه نسبت به انسان
محدثیگیلوایی، درباره نگاه این متفکر به انسان، میگوید: شریعتی دیدگاه آرمانگرایانهای نسبت به انسان دارد. او از انسانی سخن گفته است که همزمان درگیر خودسازی و جامعهسازی شود و بتواند خود را به اوج امکانهای وجودی، برساند. درواقع درباره اندیشه شریعتی نسبت به انسان، مشکلی نیز وجود دارد و آن، کمتوجهی به امور این جهانی انسانی است یعنی کوچک شمردن امور این جهانی بهنوعی در آرای شریعتی دیده میشود چراکه این اندیشمند میخواهد انسان، جهش داشته باشد و از سطوح پایینتر انسانی به سطوح بالاتر برود.
وی اضافه میکند: چنین ایدههایی، مورد نقد و قدری خطرناک به نظر میرسد چرا که باید انسان را چنان که هست، به رسمیت بشناسیم ضمن اینکه فرصت تعالی و رشد را برای او فراهم سازیم. اساساً آدمی تا سطوح پایینتر حیثیت وجودی خود را طی نکند، نمیتواند به سطوح بالاتر برسد. از آنجا که شریعتی نگاهی متعالی به آدمی دارد و از انسانی سخن میگوید که بتواند مراتب وجودی خود را تا انتها طی کند و این امر با مفهوم سنتی «سعادت» و «معصیت» همخوانی ندارد.
این استاد دانشگاه اظهار میکند: انسان شریعتی، انسانی دغدغهمند و بیقرار است که میخواهد از آنچه هست فاصله بگیرد و به سمت آنچه باید باشد، نزدیک شود. شریعتی این غایت را برای آدمی برمیشمارد که در اساس بحث، پذیرفتنی است، اما از این جهان که وجوه طبیعی و این جهانی انسان را تحقیر یا از جهش صحبت میکند، انتقادهایی به او وارد است.
نظر شما