به گزارش ایمنا و بر اساس چکیده یک مقاله، در این مسیر هموار فرهنگها و دیدگاههای مطرح بر اساس قدرت و توانمندی خود به معارضه با یکدیگر برخاسته و به شیوههای قهری و یا فرهنگی سعی بر حفظ خود و چیرگی بر سایر مکاتب داشته است.
ظرف تمدنی شهرها بیتردید تا حد زیادی بر مظروف سبک زندگی شهروندی اثر گذار خواهد بود و حرکت به سمت هدف غائی جهانبینی شکل دهنده کالبد شهر را در ضمیر ناخودآگاه شهروندان تبلیغ و تسهیل میکند.
در این میان تلاش در حفظ ارزشهای معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی بدون در نظر گرفتن این واقعیات در کنار اشراف و آگاهی عموم جامعه از مبانی فکری و ارزشهای اصیل حاکم بر شهرسازی و معماری فاخر گذشته و کشف ترجمان و بازآفرینی این ارزشها توسط نخبگان متناسب با پیشرفت علم و تکنولوژی در جهان و بهرهگیری از ظرفیتهای روزآمد در برنامهریزی شهری از جمله آینده پژوهی و برنامهریزی استراتژیک نخواهد بود.
ایران کشوری است که از دیرباز از فرهنگ و تمدنی کهن و ریشه دار برخوردار بوده و با ورود دین مبین اسلام که با اقبال عمومی ایرانیان با توجه به ماهیت الهی و عدالت آور آن رو به رو شد، بر غنای فرهنگی تمدن گوهر بار بیش از پیش افزوده شد و فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی شکل گرفت.
یکی از جنبههای مهمی که با تعامل دوسویه فرهنگ ایرانی اسلامی بر غنای آن هرچه بیشتر افزوده شد تبلور عینی تمدن یعنی همان معماری و شهرسازی است که این نمونه فرهنگی به طور گسترده در آثار زیبای به جا مانده از گذشته و مکتبهای اسیر شهرسازی شکل گرفته بر این مبنا به چشم میخورد.
طبق تعریف شورای عالی معماری و شهرسازی، شهر اسلامی ایرانی به شهری اطلاق میشود که امکان تحقق تمدن بوده و از نظر مفهومی منبعث از اصول دین مبین اسلام و در معنا دارای ارزشهای پایدار مبتنی بر بینش عرفانی ایرانی و در مصداق مبتنی بر ویژگیهای بستر طبیعی فرهنگی و تاریخی بوده و در هر یک از بازههای زمانی متناسب با ویژگیها و نیازمندیهای مراتب گوناگون معنوی و مادی جوامع انسانی و با استفاده بهینه از علوم فناوری و مهندسی شکل میگیرد.
هدف از ایجاد این گونه شهرسازی فراهم آوردن زمینه مناسب جهت تکامل و تعالی انسانها مطابق با آموزههای دین مبین اسلام بوده و در این زمینه توسعه روابط اجتماعی و نیز تولید مظاهر فرهنگ و تمدن به ویژه در آثار هویت مند هنری تجلی یافته است که نمونههای مصداقی آن را میتوان پس از ظهور اسلام از آغاز سال ۱۳۰۰ هجری خورشیدی در حوزه فرهنگی ایران ملاحظه کرد.
هویت و ماهیت واقعی شهر اسلامی
در شکلگیری یک شهر فرایند ها و فرمهای فضایی و مکانی به صورت مدار عمل میکند، فرآیندها فرمها را به وجود میآورد و سپس فرمها در فرآیندها تأثیر میگذارد.
فرآیندهای شکلدهنده به شهرهای اسلامی و ویژگیهای مورفولوژیک آنها دارای اهمیت بیشتری نسبت به شکل ظاهری این فرمها و مدلها است؛ زیرا آگاهی از فرآیندهای مؤثر بر تشکیل یک فرم میتواند در کاربرد جنبههای مثبت آن به منظور ساخت و برنامه ریزی مطلوب شهرهای معاصر مؤثر واقع شود.
به بیان دیگر کالبد شهر ظرف و شهروندان مظروف زندگی شهری هستند و فضای شهر متأثر از اثر متقابل این دو از یکدیگر است.
نظام فکری شهروندان در جایگاه بهرهبردار، ایده پرداز، طراح، سرمایه گذار و یا سازنده شهر را شکل میدهد و در مقابل این فضاهای مصنوعی و طبیعی شهر است که در مقام تذکر انسان را به تصویر میکشد و یا در جایگاه تغافل او را تشویق به سقوط و خلاصه شدن در دنیای مادی میکند.
بر این اساس به رقم عمده مستشرقین که شهر اسلامی را شهر ساخته شده به دست مسلمانان و یا محل سکونت آنها فارغ از مبنای ساخت میدانند، شهر اسلامی در اصل شهری است که اصول معماری و شهرسازی حاکم بر آن برگرفته از مبانی و ارزشهای جهان بینی اسلامی باشد.
وضعیت امروز شهرهای جهان اسلام از جمله ایران
یکی از عوامل اصلی شکل دهنده گنجینه شهرسازی هر جامعهای قواعد و باید و نبایدهای فرهنگیان جامعه است که عمدتاً از جهانبینی حاکم بر آن جامعه ناشی میشود بنابراین در جهان اسلام نیز شهرها از ویژگیهای شاخص و حتی منحصر به فردی که ناشی از ایدئولوژی و جهانبینی اسلامی است، برخوردار هستند.
لیکن پس از انقلاب صنعتی و توسعه و پیشرفت مادی جهان غرب و گسترش روابط غرب و شرق بیشتر ایدئولوژیهای غربی که از مکاتبی چون دنیا گرایی، انسانگرایی، خردگرایی، تجربهگرایی، خردگرایی و مادی گرایی دریافت شده است، معماری و شهرسازی را در اکثر کشورها تحت تأثیر قرار داده است و هر کدام از مکاتبه فوقالذکر به دلیل مطلق انگاری و فراموش کردن عمدی یا سهوی سایر جنبههای معرفت بشری تأثیر منفی بر توسعههای شهری داشته و با فرهنگ جوامع و به ویژه جوامع شرق و در خصوص شهرها و کشورهای اسلامی تقابل پیدا کرده است.
به رغم این موضوع با توجه به انحصار قولهای تبلیغاتی و سلطه فرهنگی غرب روند ساخت و ساز شهری در جهان اسلام بدون توجه به وجه پنهان تفکر و جهانبینی غربی در پشت نمادها و سمبلها و طرحها و سبکهای معماری و شهرسازی غربی جهتگیری کپیبرداری را دنبال کرده است، لذا حفظ ارزشهای اصیل معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی نیاز به تلاشی مضاعف در تمام ابعاد خلاصه فرهنگی و اطلاع رسانی دارد.
آینده پژوهی و برنامهریزی استراتژیک بازآفرینی و احیای شهرهای ایرانی اسلامی
ظهور علم مدیریت استراتژیک در دهه ۱۹۶۰ درست مقارن با ظهور روشها و تکنیکهای نوین و علمی پیش بینی در قالب علم آینده پژوهی بوده است چرا که سازمانها دریافته بودند که در محیطهای رقابتی و پیچیدهای که فرا روی آنها قرار دارد اولاً باید مجهز به استراتژیهای بلندمدت و کارآمد باشند و در ثانی روشها و ابزارهای سنتی پیشبینی نیز دیگر نمیتواند جوابگوی آینده پویا و پیچیده باشد.
از آن زمان تا به امروز آینده پژوهی و مدیریت استراتژیک در محیطهای علمی و آکادمیک به مثابه دو بال پرواز به سوی مقصد و به موازات هم رشد یافته است.
از این منظر با توجه به پیچیدگی محیطهای شهری از یک سو و تنوع روز افزون نمادها مکاتب و سبکهای معماری و شهرسازی در کنار تعدد نوآوری در عرصه متدهای سازها و مصالح ساختمانی از سوی دیگر و لزوم حفظ ارزشها و جهانبینی حاکم بر فضای شهر اسلامی بهکارگیری برنامه ریزی استراتژیک و اساس آیندهپژوهی در برنامهریزی توسعه پایدار در شهرها به ویژه در مقابله با بحرانها با رویکرد انعطاف پذیری میتواند به تحولی شگرف در این جهت منتهی شود چرا که با استخراج اصول شهرسازی و معماری برگرفته از مبانی ثابت جهان بینی اسلامی فارغ از تحولات سیاسی و اجتماعی ادوار مختلف و تأثیر آن بر کالبد شهرها، میتوان سنگ بنایی را کار گذاشت که استفاده از اصول برنامهریزی استراتژیک و آینده پژوهی، آینده نگاری بازآفرینی شهر اسلامی در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات را فراهم آورد.
نقش تفکر استراتژیک در برنامهریزی شهرهای اسلامی
تفکر استراتژیک متضمن خلق آینده به تناسب اصول و نیازهای سازمان بوده خود را به الگوهای تعریف شده محدود نمیکند و بر پیشتازی تاکید دارد لذا میتوان گفت فکر استراتژیک خود مبتنی بر اندیشه و روشهای خلاق و نوآور است و بر نگارش و خلق آینده مطلوب و استوار بوده، شالوده برنامهریزی استراتژیک توسعه پایدار و به روز شهر مبتنی بر ارزشهای اسلامی را تشکیل میدهد.
نتیجهگیری
در مجموع از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که شهر خاستگاه تمدن و ظرف زندگی شهروندی است در حالی که شهروندان پدید آورندگان و به مثابه روح و روان جاری در کالبد این شهر هستند و این دو با یکدیگر در ارتباط و اثرپذیری متقابل بوده و لذا در تمام مکاتب و نظامهای فکری و حکومتی چه در گذشته و چه در عصر حاضر همواره در کانون توجه بودهاند.
در این جهان بینی جهان شمول اسلامی که هیچ زاویه از عرصه زندگی انسان را فراموش نکرده است، تبلور تأمین نیازهای واقعی انسان در تمام ابعاد مادی و معنوی بر اساس اصول توحیدی تعریف امت واحده و تقوا محوری در تعیین ارزش و جایگاه انسانها را در شهر دیده است، ولی جا دارد با مرور و اکتشاف اصول حاکم بر مفاخر معماری و شهرسازی گذشته خود و استخراج مبانی دینی مؤثر در ساخت شهر متناسب با پیشرفت علم و تکنولوژی نسبت به ترجمان تبلور جهان بینی اسلامی و آینده نگاری مطلوب به تحقق اهداف شهر اسلامی و در مفهوم جامعه نظیر "شهر طیب" همگام با گام دوم انقلاب و منویات مقام معظم رهبری و آرمان بزرگ انقلاب اسلامی که همان آمادگی برای ظهور و تمدن ساز است، به کمک اصول برنامهریزی استراتژیک و آینده پژوهی اقدام کرد.
نظر شما