به گزارش خبرنگار ایمنا، محمد علی صاعد، سال ۱۳۰۲ در خانوادهای مذهبی در اصفهان به دنیا آمد. این شاعر اصفهانی از همان کودکی به شعر علاقه بسیار داشت. وی صائب شناس و سبک شناس بود و از میان شاعران زبان فارسی ارادت خاصی به حافظ و صائب داشت. سبک شعری این شاعر تلفیقی از سبک اصفهانی و سبک بازگشت ادبی بود.
صاعد خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را از پنج سالگی زیر نظر پدر خود فرا گرفت، پس از تحصیلات ابتدایی به ناچار درس خواندن را رها کرد و به شغل آزاد نقاشی اتومبیل روی آورد. وی ضمن اشتغال به کار در مدارس قدیمه به کسب علم پرداخت.
این شاعر سرودن شعر را از همان سنین کودکی در مدرسه ابتدایی شروع کرد. زمانی که پدرش علاقه صاعد به شعر را دید، او را نزد مرحوم صغیر برد و از این طریق بود که پای او به انجمنهای شعری وقت از جمله «انجمن عشیق» باز شد، ریاست آن انجمن با میرزا عباس خان شیدا بود. تخلص "صاعد" در جلسه اول حضور در این انجمن برای این شاعر در نظر گرفته شد.
پس از انحلال «انجمن عشیق» انجمن دیگری با نام «کمال» توسط مرحوم شیدا، مرحوم صغیر، صاعد اصفهانی و ۱۱ نفر دیگر تأسیس شد که از سال ۱۳۵۴ ریاست آن بر عهده صاعد اصفهانی قرار داشت.
آثار
اصفهان در شعر فارسی (نظم)
بر آستان غزل (گزیده هزار سال غزل فارسی)
آئینه دیدار (نگاهی تطبیقی به غزلیات حافظ و صائب)
گزیده اشعار صائب تبریزی
تجلی در منا (نظم در مدایح و مراثی معصومین)
سرود روح القدس (نظم، مدایح، مراثی- سرودها و نوحهها)
آئینه غدیر (نثر در حقانیت تشیع)
امام حسن(ع) در مصاف صلح (نثر و نظم)
وقبرو بطوس (نثر و نظم شرح حال دعبل خزاعی)
عدل ناب را کشتند (نظم- مدایح و نوحههای امیر مؤمنان امام علی علیه السلام)
سوگنامه فاطمیه (نظم - مدایح و نوحههای ایام فاطمیه)
گزیده شعر
جان هستی
دوباره دل هوای کربلا کرد
عنان گریه از دستم رها کرد
به خاطر، یاد گلبوتر تربتش رفت
ز اشک دیده دل را با صفا کرد
خرد مفتون و حیران حسین است
از این شوری که در عالم به پا کرد
نبودی بیش از این از عشق نامی
بنای عاشقی را او بنا کرد
مرا بیگانه کرد از هر دو عالم
چو با مهرش مرا عشق آشنا کرد
ثنا خوانش وفاکیشان عالم
که او تصنیف دیوان وفا کرد
فدای جان پاکش جان هستی
که جان را در ره جانان فدا کرد
ز خون خویش خاک کربلا را
به چشم اهل بیتش توتیا کرد
از او درمان طلب، گر دردمندی
که او هر درد بیدرمان دوا کرد
اگر مؤمن، اگر کافر به اخلاص
چو حاجت برد پیش او روا کرد
به جز زینب که غم پرورد هستی است
که میداند غمش با ما چهها کرد
می جان شد طلای ناب «صاعد»
غمش نازم که کار کیمیا کرد
پس از حسین رسالت رسید بر زینب
نبود نام حسینی، نبود اگر زینب
در آن محیط که امواج کفر توفان کرد
نداشت کشتی دین ناخدا، مگر زینب
مگر نه حضرت سجّاد در خطر میبود
اگر نکرد صیانت از آن گهر زینب
به قتلگه چو ز سجّاد کرد دلجویی
ز کاینات برآمد درود بر زینب
حسین کاشت مسلّم نهان آزادی
ولی به صبر رساندش به بار و بر زینب
گرفت پرچم حق در کف کفایت خویش
در آن مصاف بلاخیز پر خطر زینب
به پاس حضرت زهراست ورنه میگفتم
هم از ملک بود افضل، هم از شبر زینب
زهی شهامت و همّت، زهی به عزم بلند
نیافریده خدا، زن چو نامور زینب
دلی و این همه از داغ لالهها خونین
ندیده گلشن هستی چو خون جگر زینب
ز مهر، ماه نیارد جدا شدن «صاعد»
حسین را همه جا بود همسفر زینب
بیماری
صاعد اصفهانی که مدتها بود در بستر بیماری به سر میبرد، سرانجام بعد از ظهر روز گذشته یکشنبه _۲۴ مردادماه_ به دلیل کهولت سن دار فانی را وداع گفت.
خاکسپاری
محمد علی صاعد اصفهانی صبح امروز دوشنبه _۲۵ مردادماه_ در قطعه هنرمندان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده میشود.
نظر شما