به گزارش خبرنگار ایمنا، شهر به عنوان بستر زیست بشر نقش اساسی در احساس رضایتمندی داشته و در واقع شکل دهنده سبک زندگی انسان و تعیین کننده کیفیت زندگی اوست، اما رشد فزاینده ابعاد شهرنشینی و پیچیدگی ماهیت مسائل شهری موجب شده تا تأکید و توجه مدیران و برنامه ریزان بیش از هر زمان دیگر به سطوح پایین و ملموس کیفیت زندگی شهروندان معطوف شود، به طوری که امروزه کیفیت زندگی، یکی از دغدغههای اصلی مدیریت شهری شده است.
وجود مشکلاتی مانند حمل و نقل فرسوده، کمبود منابع شهر، اتلاف وقت شهرنشینان در ترافیک، فرصتهای کم و موقعیتهای شغلی نامناسب، آسیبهای اجتماعی، آلودگیها، تغذیه ناسالم، کمبود فضاهای سبز و ورزشی، کمبود امکانات فرهنگی و اجتماعی، کمبود امنیت و… زندگی در شهرها را با مشکلات فراوانی مواجه کرده است بر این اساس لزوم توجه به ارتقای کیفیت زندگی در شهرها بیش از گذشته نمایان است.
ارتقای کیفیت زندگی شهری و رفع مسائل و مشکلات و توزیع عادلانه امکانات در شهر، نیازمند اقدامات مؤثر، برنامهریزی هدفمند و متناسب با نیازهای شهروندان است. در این رابطه با حمیدرضا نیلی، کارشناس ارشد شهرسازی و معماری به گفت و گو نشستیم که در ادامه میخوانید:
شاخصهای ارتقا کیفیت زندگی شهروندان در شهر چیست؟
شهر و شهروند دائماً در حال تعامل هستند، هر شهروندی باید ویژگیها و خصیصههایی را در شهر ببیند تا به نوعی تعلق خاطر نسبت به شهر پیدا کند، در واقع باید نیازهای او در شهر برطرف شود. برای رفع نیازهای شهروند و رساندن او به هدف نهایی که همان آرامش است، باید شهر به امکانات و خدمات شهری تجهیز شود.
مجموعه نیازهای شهروندان شامل نیاز به فضاهای درمانی، بهداشتی، آموزشی، مذهبی، مسکونی، معابر، خدماتی و … است که مدیریت شهر و برنامه ریزان شهری باید برای تأمین این نیازها بر اساس جمعیت شهر، نرخ رشد جمعیت در آینده، تعداد مرد و زن، دختر و پسر و… برنامه ریزی کنند؛ این اقدام کار پیچیده ای نیست و میتوان طبق نیاز شهروندان برای شهر برنامه ریزی کرد.
احساس رضایت شهروند در شهر بیشتر در زمینه کیفیت فضاهای شهری جلب میشود که متأسفانه امروزه شهرها از فقدان کیفیت رنج میبرد و شهروند نیز بلاتکلیف است و با جا به جایی و نقل مکان در شهر به دنبال کیفیت مطلوب است، تا زندگی آرام تری داشته باشد و از آن کیفیت بتواند لذت ببرد.
در علوم شهری دانش طراحی شهری وظیفه ایجاد و ارتقا کیفیت فضاهای شهری است. در اینجا گذر، معبر، خیابان و کوچه احداث شده، اما کیفیت فضا این خیابان را با آن خیابان متفاوت میکند، به همین علت یک خیابان جمعیت بیشتری را به خود جذب میکند، اما یک خیابان تنها برای عبور با وسیله نقلیه شهروند استفاده میشود و شهروند رغبتی برای پیاده روی در آن نمیبیند؛ زیرا زمانی که شهروند نبود کیفیت در خیابان را درک کند، فضای آن بر روح و روان فرد تأثیر منفی میگذارد و قدم زدن را برایش خسته کننده و کسالتآور میکند؛ اما نقطه مقابل اگر فضا واجد کیفیت و متناسب با سطح فرهنگی شهروند باشد این فضا شهروندان را میتواند بیشتر در خود نگه دارد به همین دلیل میبینیم برخی از معابر و فضاهای شهری همیشه در تمام ساعات شبانه روز شلوغ است چون رابطه بهتری با روح و روان شهروندان برقرار میکند.
شهرداری چه نقشی در ارتقا کیفیت زندگی شهری و جلب رضایت شهروندان دارد؟
شهروندان معمولاً ترجیح میدهند از خیابانها و فضاهای شهری استفاده کنند که عناصر کیفی در آن لحاظ شده و کاربری متنوعی داشته باشد در اینجا وظیفه مدیریت شهری است که متناسب با سطح فرهنگ شهروندان و نیازسنجی یک مجموعه فضاهایی را سلسله وار رتبه بندی و اولویت بندی کند و در جهت ارتقا کیفیت فضاهای عمومی شهر قدم بردارد.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که فضاهای شهری مکان مناسبی برای آموزش شهروندان است، همانطور که مدیریت شهری زمانهایی از ابزارهای محیطی برای پیام رسانی فرهنگی استفاده میکند، میتواند هوشمندانه و با علم و آگاهی از این فضاها برای آموزش شهروند استفاده کند.
مدیریت شهری هوشمند، مدیریتی است که با علم و آگاهی سطح فرهنگ شهروند را ارتقا میدهد و در شرایط عادی و بحرانی دائماً در تعامل با شهروندان است؛ در واقع مدیریت شهری باید به گونهای عمل کند که شهروند به این باور برسد که مدیریت شهرش از سطح علم و آگاهی برخوردار است، مدیریت شهری باید ثابت کند که دانش کافی را برای راهبری شهر دارد و در این میان کمک شهروند را نیز طلب میکند.
چگونه میتوان کیفیت زندگی در شهرها را ارتقا داد؟
مدیریت شهری اعم از شهرداری و شورای شهر ابزار لازم را در اختیار دارد تا نسبت به ارتقا کیفیت فضاهای شهری گام بردارد، به طور مثال سازمان پارکها و فضای سبز شهری با استفاده از انواع گونههای گیاهی فضا را درختکاری و محیط را برای حضور شهروندان فراهم میکند؛ همچنین سازمان زیباسازی شهرداری، فضا را به مبلمان شهری تجهیز میکند که بتواند پذیرای شهروندان بیشتری باشد.
در واقع مدیریت شهری از مجموعه عوامل شهرداری کمک میگیرد و فضای شهری را به صورت چند عملکردی میکند تا افراد مختلف در زمانهای گوناگون برای رفع نیازهای مختلف در فضای شهری حضور پیدا کنند. در این راستا شهروندان در فضای پر رونق با تعلق خاطر با این فضا مأنوس میشوند و نه تنها خود به این فضا آسیب نمیزنند، بلکه محافظت و صیانت از این فضا را نیز برعهده میگیرند. در صورتی که نظم و هماهنگی بین کالبدها، ساختمانها و معماریها، کاربریها، مبلمان و تجهیزات ایجاد شود بستر یک زندگی جمعی ایجاد میشود؛ همسایهها در لابی ساختمان رو در رو آشنا و تعاملات اجتماعی شأن بیشتر میشود، هم محلهایها در مرکز محله در فضای میدانگاهی مرکز محله با یک دیگر آشنایی بیشتری پیدا میکنند، هم شهریها در فضای مرکز شهر یک رویارویی چشم در چشم، تعامل و همکاری بین شهروندان انجام میشود و مناصب و مراسم متعدد متناسب با نیاز شهروندی در زمینههای مذهبی، ملی، فرهنگی و اجتماعی شکل میگیرد.
شهرداری سازمان عظیم فرهنگی و اجتماعی است که میتواند بستر را ایجاد کند تا شهروندان به دلایل عدیدهای در زمانهای بیشتری در فضاهای شهری دور هم جمع شوند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند در این صورت یک فرهنگ شهروندی غنی شکل میگیرد و شهروندان حافظ میراث شهری خود میشوند. البته یک ارتباط عمیق به هوشمندی مدیریت شهر بستگی دارد تا با یک ایده هوشمندانه و برنامههای خود یک بستری را ایجاد کند تا شهروند زمان بیشتری را در فضای شهری سپری کند و یک مجموعه تعاملات اجتماعی بین شهروندان در زمان حضورشان رخ دهد که حوصله شهروندان از فضای شهری سر نرود؛ هر چه فضاهای شهری بتواند زمان بیشتری شهروندان را در خود نگه دارد و مشخص میشود این فضا واجد کیفیت بیشتری است.
نظر شما