به گزارش ایمنا و بر اساس چکیده مقالهای از دکتر گشتاسب مظفری، متخصص مدیریت و دیپلماسی شهری، به دنبال برگزاری ششمین دوره انتخابات محلی (شوراهای شهر و روستا)، جست و جو، یافتن و انتخاب شهرداری کارآمد و توانمند که بتواند حداقل برای یک دور چهار ساله شهر و سازمان مدیریت شهری را، در تعاملی اثربخش با شهروندان و سایر ذینفعان کلیدی، به شکل شایستهای مدیریت و رهبری کند که در جایگاه و محدوده اختیارات و مسئولیتهای خود، موجب بهبود زیرساختها و خدمات شهری و ارتقای کیفیت زندگی، آسایش و آرامش، و رفاه و رضایت شهروندان شود؛ به یکی از مهمترین چالشها و دغدغهها و مسئولیتهای شوراهای شهر تبدیل شده است.
البته این فرآیند چالشی، زمانی سختتر و پیچیدهتر میشود که بدانیم در کشور ما هنوز رشته مدیریت شهری (یا مدیریت شهرداریها و سازمانهای محلی) به معنی واقعی و علمی آن، که بتواند از طریق جذب دانشجویان نخبه و مستعد، نیروی انسانی متخصص، ماهر و توانمندی را در این عرصه تربیت و وارد حلقه مدیریت شهری و محلی نماید، وجود خارجی ندارد و اکثر شهرداران بدون پشتوانه علمی و آکادمیک مرتبط و قوی در این حوزه و از طریق تجربه و آزمون و خطا، به این موقعیتها دست یافتهاند.
البته این چالش فقط به کشور ما محدود نمیشود و بررسیها نشان میدهد که شهرداران موجود در بسیاری از شهرها، از مسیری به جز مسیر علمی و تخصص گرایی به این جایگاه دست یافتهاند و عملاً در بسیاری از شهرهای جهان، شهرداریها تبدیل به باشگاههای سیاسی و محلی برای بده و بستان ها و تعاملات سیاسی احزاب و گرو های سیاسی تبدیل شده است. در این رابطه سوال اساسی این است که کدام مسیر و شیوه مناسبتر است: آیا شهردار باید یک رهبر و چهره سیاسی از طرف جریان یا گروه یا حزب برنده انتخابات باشد و یا یک فرد متخصص با تحصیلات آکادمیک مرتبط در رشتهای مدیریت و برنامه ریزی شهری یا شهرسازی؟ کدامیک میتواند خدمات بهتری را شهروندان ارائه دهد و در عین حال شهر را متناسب با ظرفیتهای طبیعی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن، به شکل عقلایی تر، اقتصادیتر و اثربخش تر، هدایت و مدیریت کند؟
با مرور برخی از تجارب جهانی در روند انتخاب شهرداران نشان میدهد که در این خصوص نسخه واحد جهان شمولی وجود ندارد. در حالی که به نظر میرسد انتخاب شهردار با تجربه و دارای تخصص علمی مرتبط با حوزهها و رشتههای تحصیلی اصلی مرتبط با شهرسازی و مدیریت شهری، انتخابی بهتر و عاقلانه تر باشد ولی تجارب جهانی لزوماً این رویکرد را تأیید نمیکند! به نوعی که بیشتر شهردارانی که کارنامه قابل قبولی از خود به جا گذاشتهاند، فاقد تحصیلات و تخصص آکادمیک مرتبط بوده و عموماً با رویکرد و کنشگری سیاسی وارد این چرخه شدهاند.
درواقع، چه بپذیریم و چه نپذیریم، چون اصولاً در هر شکلی از دموکراسی و مشارکت سیاسی، از جمله دموکراسی محلی و انتخابات شوراها و شهرداران، کفه ترازو به نفع رویکردها و عملکردها و انتخابهای سیاسیتر سنگینی میکند، لذا عملاً جایگاه شهردار و به تبع آن سازمان و مدیریت شهرداریها هم متأثر از رویکردها، برنامهها و اقدامات سیاسی است. سیاست و حکمروایی محلی به شدت با یکدیگر پیوند خوردهاند و در موقعیت کنونی، تفکر جدا سازی سیاست و مدیریت در سازمانهای محلی مانند شوراها و شهرداریها، عملاً غیر ممکن مینماید. حتی آن دسته از شهرداران که پس زمینه تخصصی داشتهاند، با استقرار در جایگاه مدیریت شهری، ذهنیت و رفتار سیاسی را در خود پرورش داده و همین امر معمولاً منجر به تغییرات اساسی دورهای در مدیریت شهری میشود.
البته چیزی که مهم است گستره و عمق این تغییرات در گستره و قلمرو سازمان محلی مانند تغییرات مدیریتی سطوح ارشد میانی و عملیاتی، تغییر در نیروی انسانی، سیاستها، راهبردها، برنامهها و اقدامات شهرداریها است.
معمولاً برخی از شرایط و اصول مسلم مانند قوانین و اسناد فرادستی و برنامههای جامع و نیروهای تخصصی به ندرت دچار تغییر و تحول میشوند و اگر مدیریت شهری اثربخش، تغییرات جدی تری را در این عرصه اقتضا نماید، فرآیند تغییر و تحول نیازمند حصول شروط خاصی است که معمولاً با اراده ملی و خواست شهروندان و اجماع ملی و محلی همراه است و در آن همه احزاب و گروهای سیاسی و اداری ذینفع مشارکت خواهند داشت و صرفاً در اختیار جریان یا حزب سیاسی پیروز و حاکم نیست. در بسیاری از موارد این گونه تغییر و تحولات اساسیتر، با مراجعه مستقیم به آرای مردم و رفراندوم در سطح ملی یا محلی همراه است.
اما فارغ از بررسی موردی باید نگاهی هم داشته باشیم که کم و بیش روایتی از عملکرد شهرداران به دست بدهد. به طور مثال، اریک مایکل گارستی که در سال ۱۹۷۱ متولد شده است، سیاستمداری آمریکایی است که برای بار نخست در انتخابات ۲۰۱۳ به عضویت حزب دموکرات درآمد. پیش از این او عضو ساده شورای شهر لسآنجلس بود و پیشتر هم فعال سیاسی مستقل.
او از همین سال، به عنوان چهل و دومین شهردار لسآنجلس مشغول به فعالیت است. او جوانترین شهردار در صد سال گذشته این شهر است. در سال ۲۰۲۱، رئیس جمهور بایدن اعلام کرد که گارستی را به سمت سفیر ایالات متحده در هند معرفی خواهد کرد. همین تجارب سیاسی به او این بینش را داده بود تا در بخشنامهای در اکتبر ۲۰۱۳، به رؤسای بخشهای شهرداری دستور داد بودجه "فعال سازی" را بر اساس کاهش پنج درصدی نسبت به سال قبل تهیه کنند.
در آوریل ۲۰۱۴، وی از برنامه بودجه " حد نگهدار" برای سال مالی آینده رونمایی کرد که پیشنهاد میکرد افزایش ناچیزی در تعدادی از خدمات شهری و کاهش صفر مالیات مشاغل باشد. پیشنهاد مالی وی به مبلغ ۸.۱ میلیارد دلار نیاز به تصویب شورای شهر داشت و فاصله ۲۴۲ میلیون دلاری "تا حدی با تکیه بر افزایش پیش بینی درآمد مالیاتی و کاهش موقعیتهای خالی" را کاهش داد. این اقدام نشانگر درک درست از اقتصاد سیاسی فضا است که در اصل یک بینش سیاسی را میطلبد.
او در همان سال اعلام کرد که به عنوان بخشی از تعهد خود برای بهبود پاسخگویی در میان مسئولان لسآنجلس، بررسی سالانه خود را در مورد همه مدیرکلهای شهر آغاز خواهد کرد. این کار زمینه ساز انتخاب مدیرکلهای متخصص شد. در اقدامی دیگر، طبق مصوبه پیشنهادی گارستی، مشاغلی که نیاز به افزایش حداقل دستمزد داشتند از یک دلار به بالا افزایش یافت.
در خاورمیانه هم بسیاری از شهرداران موفق چهره سیاسی شناخته شدهای دارند. اکرم امام اغلو یک سیاستمدار ترک است که از سال ۲۰۱۹ به عنوان سی و دومین و شهردار فعلی استانبول انتخاب شد. او برای اولین بار در انتخابات شهرداری در مارس ۲۰۱۹ به عنوان نامزد انتخابات از طرف جبهه اتحاد ملت از حزب جمهوری خواه خلق (CHP) و حزب İYİ ، معرفی ولی علیرغم پیروزی وی، نتیجه انتخابات از طرف دولت به رسمیت شناخته نشد و انتخابات لغو شد. وی سپس در یک انتخابات مجدد در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۹ با اختلاف بیشتر با رقیب خود، انتخاب شد. وی پیش از این بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ شهردار منطقه بیلیک دوزو، در بخش غربی استانبول بود.
او انتقاد زیادی نسبت به برنامههای اردوغان و دولت ترکیه برای ساخت کانال استانبول دارد که قرار است طی ۱۰ سال آینده ساخته شود و دریای مرمره و دریای سیاه را از طریق آبراه دوم در کنار تنگه طبیعی به سفر، به هم متصل کند.
او در اجلاس سران شهرداران در کپنهاگ دانمارک با شهرداران دیگر همفکری کرد و در مورد چگونگی مقابله با بحرانهای اقلیمی بحثهای خوبی را پیش برد. برنامههای اقلیمی او از این بابت مشهور است اما عمده رویکردش در اداره استانبول با کمپین علیه سیاستهای غلط دولت اردوغان پیش میرود.
سخن پایانی
البته نمونهها و تجارب بسیار دیگری را میتوان از چالش نحوه انتخاب و ویژگیهای شهرداران منتخب ارائه کرد که از حوصله این نوشتار کوتاه خارج است. باید پذیرفت و اذعان کرد که شهرداریها به واسطه گستره خدمت رسانی به همه شهروندان بدون هر گونه تبعیض و محروم سازی یا اعطای امتیازها و مزایای ناحق، عملاً باید به شیوه غیرسیاسی اداره شوند و ملاحظات و منافع فردی، گروهی و حزبی غیر ملی و غیر عمومی در آن جایی نداشته باشد.
این به معنی آن نیست که شهردار منتخب نباید سیاسی باشد. مدیریت شهری سیستم اجتماعی عظیم و پیچیدهای مانند شهرداریها به ویژه در کلان شهرها، خواه ناخواه متأثر از رویکردها و جریانهای سیاسی است و اصولاً ماهیتی اجتماعی- سیاسی پیدا میکند.
هر شهردار ناآگاه و بی تجربه در حوزه فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، از عهده مدیریت و رهبری مؤثر چنین سازمان بزرگ و چند لایهای بر نخواهد آمد. البته این رویکرد و تجربه فعالیت سیاسی علاقه مندان به تصدی جایگاه شهرداری، حتماً باید با دانش و مهارتهای تخصصی همراه باشد و سیاست مدارانی که تمایل به فعالیت در عرصه مدیریتهای شهری و محلی دارند، حتماً لازم است آموزشهای تخصصی در این حوزه را ببینند و دانش، تجربه و توانمندیهای خودشان را در این حوزه تقویت نمایند. باید تصویر کلیشهای از شهردار به عنوان مدیر متخصص شهر را کنار گذاشت. دنیای یک شهردار بسیار پیچیده است و او با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند، از فساد و رانت تا امور هنری و سیاسی. در چنین جایگاهی، ما به یک سیاستمدار کلینگر، جامعنگر و آیندهنگر نیاز داریم که صد البته در تیم مدیریتی و اجرایی خودش از متخصصان کاربلد و با تجربه استفاده کند.
بدنه تخصصی نحیف معماری یا شهرسازی و یا حتی مدیریت شهری، به عنوان پس زمینه شخصی، به هیچ عنوان نمیتواند به تنهایی پاسخ گوی نیازهای فکری و عملیاتی شهردار باشد. زیرا که باید توجه داشت که این مسیر تا چه اندازه پرمخاطره است و میتواند زمینه ساز تغییرات اساسی در زندگی تک تک شهروندان و حتی کل کشور باشد.
به عنوان جمع بندی نهایی میتواند ادعا کرد که انتخاب یک سیاستمدار و سیاست ورز (نه سیاسی کار) با وجدان، پاکدست، دلسوز و پایبند به منافع مردم، انقلاب، نظام و شهر، آیندهنگر و جامعنگر، متعهد به اسناد و برنامههای فرادستی شهر و شهرداری، باورمند به تعامل و مشارکت، معتقد به تخصص و کار علمی پر تلاش و با نشاط، تعارضی با اصول حکمروایی خوب شهری ندارد و نمیتوان گفت که تعارض و تضادی میان سیاستورزی منصفانه و تخصص گرایی مسئولانه وجود دارد و شوراهای شهر نباید خود را بیش از اندازه درگیر این مجادله غیرضروری سازند و بیشتر از وجهه سیاسی یا تخصصی افراد، لازم است بر پس زمینهها، علایق، ویژگیهای اخلاقی، مهارتها و توانمندیهای مدیریت و رهبری شهردار مورد نظر تمرکز کنند.
نظر شما