به گزارش خبرنگار ایمنا، در بین جنبشهای سیاسی و اجتماعی ایران، نهضت مشروطه از همه بنیادیتر و اساسیتر بود که در ادبیات و هنر نیز تأثیری بسزایی گذاشت و در نهایت، ادبیات مخصوص خود را پرورش داد. بهترین ویژگی ادبیات مشروطه، پیوند تنگاتنگ آن با تاریخ عصر خود است؛ یعنی آمیختن ادبیات با تاریخ به گونهای که بررسی یکی از آنها بدون دیگری، دشوار و گاه غیرممکن است. یکی از مهمترین درونمایهها و مضامینِ اشعار و نوشتهها در دوران مشروطه، پرداختن به مسائل زنان و بررسی مشکلات و شرایط نابسامان اجتماعی آنان بود. نویسندگان و شعرا، با بیان دیدگاههای خود، سعی در اثبات حقانیت زنان در جامعه و بازگرداندن حقوق اجتماعی و سیاسی آنها داشتند.
تحول دیدگاه زنستیز ادبیات کلاسیک در دوران مشروطه
زن در احکام قرآن و حدیث جایگاهی والا دارد. اسلام از ابتدای پیدایش خود، زن را از بند اسارت، قبیلگی و جهالت رهاند و او را صاحب اختیار و تشخیص گرداند. زن در این دین، پایگاهی اجتماعی دارد تا به واسطه آن، به حقوق دیگر خود همچون آزادی، حقوق اجتماعی، سیاسی و غیره دست یابد.
به دنبال سلطهجوییها، کشورگشاییها و ستمگریِ حاکمان و والیان، برخی از آموزههای اسلامی دچار دگرگونی شد. در این میان، حقوقی که اسلام برای زن قائل بود نیز به تدریج از او سلب شد و اختیارات زنان روی به محدودیت نهاد.
رفته رفته، باورها و اعتقاداتی بیاساس درباره زنان در بین عامه مردم به وجود آمد که متأسفانه در ادبیات و هنر نیز رخنه کرد. همین موضوع، موجب شد برخی از شاعران و نویسندگان با بهرهگیری از صناعات ادبی، از زنان چهرهای فتنهگر، فریبکار، بیوفا، پلید، ناقصالعقل و غیره ترسیم کنند و در ابیاتی، توانایی و استعدادهای زنان را نادیده میانگاشتند و به خوار و زبون کردنِ آنان میپرداختند:
به گفتار زنان، هرگز مکن کار
زنان را تا توانی، مرده انگار!
این داوریهای تند و بدگوییها درباره زنان، قرنهای متمادی بر فرهنگ و ادب ایران حاکم بود؛ تا اینکه در دوران «مشروطه» همراه با تغییر و تحول سنتهای سیاسی و اجتماعی و تأثیر آن بر ادبیات، دیدگاه زنستیز ادبیات کلاسیک نیز دچار دگرگونی شد.
پیوند تنگاتنگ ادبیات مشروطه با دوران خود
بهترین و مهمترین خصیصه دوران مشروطه، پیوند تنگاتنگ آن با دوران خود بود. بنابراین نمیتوان شعر و سیاست را در این دوره، دو مقوله جداگانه دانست. چرخشی که در نوشتههای این عصر رخ داد، ادبیات را از چنبره سنتگرایی بیرون آورد و آن را با مفاهیم نوین و مضامین معمول، آشنا ساخت.
به همین دلیل و به منظور رفع ظلم از مردم و برقراری عدالت، شعرا و نویسندگان، آرای منظوم و منثور خود را در خدمت محرومترین قشر اجتماعی، یعنی زنان به کار گرفتند و به مبارزه علیه موانع رشد و پیشرفت آنها پرداختند.
مشروطهخواهی سبب شد تا بارقهای از پرتو انقلابی بر چهره اندوهناک زنان بتابد؛ زنانی که پستو نشینان دیرینه تاریخ بودند. زن این بار وسیلهای برای بیان غدر، حیله، مکر و غیره نبود؛ بلکه زمینهای بود برای برابری، مساوات و عدالتخواهی.
دیدگاه «ویل دورانت» درباره تأثیر عصر مشروطه بر جایگاه زن ایرانی
«ویل دورانت»، فیلسوف و تاریخنگار آمریکایی در «تاریخ تمدن» اعتقاد دارد که زن ایرانی همچون زن شرقی (مصر و هند) آزاد نبوده و محدودیت اجتماعی برای زنان طبقه خواص اجتماع وجود داشته است. بنابراین این محدودیتها همواره از آغاز تا دوران مشروطه در شعر شاعران زن مشهود و تأثیرگذار بوده است. انقلاب مشروطه تاریخ سرنوشت زن ایرانی را دگرگون کرد و از زیر سلطه خرافات و موهومات، جهل و نادانی و اسارت به درآورد و به جامعه راه داد. از آن پس، زنان ارزشهای انسانی و اجتماعی خود را درک کردند و هویت خویش را با نوشتههایشان به تصویر کشیدند.
«بهار» شاعر بزرگ عصر آگاهی
سهم «بهار» در میان شاعران مشروطه از همه بیشتر است. فرصت و مدت عمر بهار به او این اجازه را داد تا در باب مهمترین مضامین عصر سخنسرایی کند. ستایش وطن، آزادی و قانون در کنار حقوق و آزادی زنان از مهمترین مضامین شعر وی هستند. شاعری که از موهبت داشتن مادر، همسر و دخترانی پاکیزه نهاد برخوردار بود، در میان اشعارش بارها در ستایش این قشر محروم جامعه سخن سازی کرده بود. از مجموعه اشعار بهار اعم از قصاید، غزلیات، قطعهها و مثنویها و… میتوان به میزان توجه شاعر به محرومیت زنان واقف شد و همزمان میتوان دریافت که او تا چه اندازه دوستدار خانواده و زن و همسر بوده و برای آنها ارزش قائل بوده است. از اشعار نغز بهار در تمجید از جایگاه زنان میتوان به این نمونه اشاره کرد:
جوانبخت و جهانآرایی ای زن
جمال و زینت دنیاییای زن
تو تنها گوهری در دُرج خانه
وزان بهتر که گوهرزایی ای زن
نبودی، زندگی کردن نبودی
وجود خلق را مبدائی ای زن
بررسی مشکلات زنان در شعر مشروطه
علاوه بر ستایش زنان و گرامیداشت جایگاه آنها، مسائل و مشکلات مرتبط با زنان از جمله امکان آموزش و اشتغال، رفع عوامل عقبماندگی زنان، واگذاری حقوق اجتماعی و سیاسی به آنها، بررسی شرایط نابسامان اجتماعی زنان نیز مورد توجه شاعران و نویسندگان مشروطه قرار گرفت. «لاهوتی» که همواره در اشعارش از زن به عنوان «مادر وطن» یاد کرده، علم و آگاهی را برای زنان الزامی دانسته است:
اندر این دور تمدن صنما لایق نیست
دلبری چون تو، ز آرایش دانش به کنار
زشت نبود صنمی چون تو ز دانش محروم؟
حیف نبود شجری چون تو، تهیدست از بار؟
شاعران مشروطه، با اشعاری از این دست، طبع آتشین خود را که میراثی از آزادگان سرزمینشان بود به عنوان سلاحی کوبنده در اختیار انقلابیون گذاشتند و دفاع از حقوق ملت و زنانی که بیشترین ستم بر آنان روا میشد را شعار خود قرار دادند، اگرچه با وجود تلاشهای مداوم و بسیار آنها، ریشه بیعدالتی و نابرابریها در آن دوره خشکانده نشد؛ اما مبارزات آنها فتح بابی بود در کرنش دوباره استبداد زمان بر ارزشهای والای زنان.
نظر شما