به گزارش خبرنگار ایمنا، حکیم شرفالدین حسن، مشهور به «شفائی اصفهانی» پزشک و شاعر معروف قرن ۱۰ و از مشاهیر علم و ادب فارسی و شناختهترین شاعر «هجوپرداز» ایران در روزگار صفویان محسوب میشود. مثنوی «نمکدان حقیقت» که از آثار مشهور این شاعر است برای نخستین بار در سال ۱۳۱۸ شمسی بر اساس نسخهای ناقص با عنوان «کارنامه بلخ» به چاپ رسید.
شفائی، علاوه بر مهارتی که در بیان معانی عرفانی داشت، در طنز، شوخطبعی، هجو و بدیههپردازی نیز از نامآوران شعر فارسی بوده است. شفاییاصفهانی پزشک مخصوص شاه عباس بود و از آنجا که پادشاه صفوی به شاعران طنزگو و نکتهپرداز توجه خاصی داشت این شاعر نزد وی مشهور و محبوب بود.
شفائی اگرچه در بیشتر قالبهای شعری طبعآزمایی کرده است اما هنر اصلی او بیشتر در سرودن منظومههای عرفانی است. از دیگر آثار وی میتوان به سه مثنوی با نام «دیده بیدار» به پیروی از مخزنالاسرار نظامی، «مهر و محبت»، و «مجمعالبحرین» به پیروی از تحفهالعراقین خاقانی اشاره کرد.
اندیشههای فلسفی و کلامی در «نمکدان حقیقت»
بیان اندیشههای کلامی شیعه، تضاد با فلسفه، نقد صوفی و صوفیگری، بهرهگیری گسترده از تشبیهات و ترکیبات زیبا، استفاده از برخی کاربردهای کهن واژگانی و بهرهگیری از صنعت تجنیس را میتوان از ویژگیهای بارز شعر شفائی دانست. با توجه به طبیب بودن شاعر، تصویرسازی با اصطلاحات و مضامین مربوط به طب قدیم نیز در شعر او پربسامد است.
ازجمله مباحث کلامی که شفائی در این منظومه به آن پرداخته، موضوع «رؤیت» است که ضمن انتقاد از تفکر «اشعریه» و «معتزله»، بیان میدارد که آنچه به چشم قابل رؤیت است، زیباییها و حسن ابدی است که در مخلوقات و مجردات متجلی میشود:
دیدهور شو به حسن لمیزلی
کو ز غیرت بتاب معتزلی
ارنیگویانش همچو کلیم
لیک ناری ز لمترانی، بیم
استفاده از اصطلاحات عامیانه
از ویژگیهای این مثنوی، به کار بردن اصطلاحات و تعابیر محاورهای است که در جایجای این اثر، با آن مواجه میشویم. البته این موضوع نیز برگرفته از خصوصیات سبکی در دوران صفویه است و بیشتر سخنپردازان این دوره، از واژههای محاورهای و عامیانه در آثار خود سود جستهاند.
برای مثال:
خرد آنجا که پشت سر خارد
کی زبان، دست بر ثنا دارد!
همچو زخمی که دل خورد تازه
میکشد دیده بر تو خمیازه!
اثرپذیری از شاعران برجسته فارسی
شفاییاصفهانی که صائب تبریزی، در بیتی او را «نبضشناس سخن» نامیده، در شاعری خود از شاعران برجسته گذشته تأثیر پذیرفته است. تأثیر کسانی چون انوری، خاقانی، جمالالدین اصفهانی، حافظ و سعدی آشکارا در شعر شفائی پیداست و بیشتر غزلهای بابا فغانی را نیز استقبال کرده است. اما با همه اینها، وی سبک و شیوه خاص خودش را در شاعری دارد.
چرا شفاییاصفهانی در ادبیات فارسی مهجور مانده است؟
وسعت خیال، گستره فکر و خلق ترکیبهای تازه و آفریدن مضامین نو، شفائی را از شاعران معاصر وی متمایز کرده است؛ اما پایبندی او به آوردن مضامین دشوار و بهرهگیری از اصطلاحات علمی و فلسفی موجب دیرپایی برخی از ابیات او شده و از جذابیت و ملاحت آن کاسته است. به نظر میرسد همین خصوصیت، او را مهجور ساخته تا جایی که اهالی شعر و ادب، کمتر به او و آثارش پرداختهاند و فقط نام وی در برخی تذکرهها و تاریخ ادبیات آورده شده است.
شفائی در میان شاعران دوره صفوی، هم به لحاظ سلامت زبان و هم به لحاظ غنای فکری و برخورداری از پشتوانه علمی از مقام و اعتبار قابل ملاحظهای برخوردار است تا آنجا که «صائب تبریزی» در باب فقدان او اظهار تأسف کرده و گفته است:
در اصفهان که به درد سخن رسد صائب
کنون که نبضشناس سخن، شفائی نیست!
نظر شما