به گزارش خبرنگار ایمنا، طراحی فضاهای شهری و نوع معماری بناهای یک شهر تأثیر بهسزایی در زیست پذیری و حیات شهری دارد. کالبد بی جان فضاها با حضور شهروندان جان میگیرد و تعلق خاطر آنان موجب رونق و حفظ فضاهای شهری میشود. نوع معماری و طراحی فضاهای شهری بسته به زمینههای فرهنگی و اجتماعی، همینطور سابقه تاریخی در هر شهری متفاوت است. معماری و شهرسازی شهرهای ایران در گذشته متناسب با فرهنگ مردم، روحیات آنان و اجتماع شهری بود در حالی که امروزه در طراحی شهری این شاخصهها به دست فراموشی سپرده شده و بیشتر منافع اقتصادی مورد توجه است.
پیاده سازی معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی با چالشهایی مواجه است، چالشهایی که موانعی را بر سر راه آن دسته از طراحان ایجاد میکند که ارزش این طراحی بومی را میدانند. در این خصوص با «حسن سجادزاده»، دکترای طراحی شهری گفتوگویی داشتهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
معماری ایرانی اسلامی چه ماهیتی دارد؟
معماری و شهرسازی ایرانی و اسلامی همیشه در محافل علمی و اجرایی مطرح بوده است. این نوع از معماری دو بعد مشخص دارد؛ بعد شکلی و کالبدی و بعد محتوایی. متأسفانه زمانی که ما از معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی صحبت میکنیم، بیشتر جنبه کالبدی مدنظر قرار میگیرد در حالی که آنچه شکل دهنده شالوده معماری و شهرسازی اسلامی است، محتوا است. زمانی که از معماری یا شهرسازی اسلامی نام میبریم باید توجه داشته باشیم که اولین بار اروپاییان که در ایران در حوزه معماری و شهرسازی اسلامی تحقیق میکردند، متوجه تفاوت این نوع از شهرسازی و معماری شدند و نام آن را معماری ایرانی اسلامی گذاشتند. در هیچ کجای قرآن نیز دستور کالبدی برای ساخت بناها نیامده و حتی طاق، قوس و گنبد، طراحی خانههای درون گرا و هر آنچه ما به عنوان معماری اسلامی میشناسیم، از قبل وجود داشته و متعلق به قبل از اسلام است.
این نوع معماری چه ویژگیهایی دارد؟
باید توجه داشت که با طراحی صرف گنبد، طاق و قوس معماری یک بنا اسلامی یا ایرانی نمیشود و نیاز است حتماً به محتوا توجه شود. چنانچه بخواهیم معماری اسلامی داشته باشیم باید سعی کنیم طراحی بناها و فضاهای شهری را با توجه به احکام و ماهیت دین اسلام انجام دهیم. دین اسلام یک دین اجتماعی است، شهریترین دینی است که میتوانیم از آن یاد کنیم. به علاوه دستورات و آیات قرآن فردی نیست بلکه جمع را مورد خطاب قرار میدهد و برکت و سعادت بیشتر برای انجام عبادات را در جمع میداند چنانچه به معماری و شهرسازی گذشته نگاه کنیم در مییابیم که بسیاری از فضاهای شهری مثل مساجد شاهد حضور جمعی مردم بوده و تنها برای عبادت طراحی نشده بود؛ مساجد در گذشته فضایی ۲۴ ساعته برای مردم بود تا با حضورشان مراسمها، و نذر و نیاز خود را انجام دهند. حیاط خانهها صرفاً برای کاشت گل و گیاه و داشتن طبیعتی زیبا نبود بلکه برای در کنار هم جمع شدن، برپایی مراسم عروسی و عزا و انجام سایر مراسمها نیز بود. از این جهت باید گفت در معماری که ما به نام اسلامی ایرانی میشناسیم پیوندهای فضایی اهمیت زیادی داشت. در معماری که ما از آن به عنوان معماری ایرانی اسلامی یاد میکنیم، جانمایی عناصر شهری مثل مسجد جامع و بازار به نحوی است که فضاها و محلات شهری را به یکدیگر پیوند میدهد. این هم پیوندی میان فضاهای شهری به آنها هویت میدهد و از این جهت در این نوع معماری لازم است بیشتر از هویتهای کالبدی، هویتهای اجتماعی مورد توجه قرار بگیرد. در بسیاری از منابع و کتب به غلط طراحیهایی به عنوان طراحی اسلامی عنوان شده در حالی که این اجتماع شهری است که تولید کننده معماری و شهرسازی اسلامی است و طراحان شهری باید به پیوندهای فضایی توجه داشته باشند. بسیاری از مساجد به دلیل این که پیوند مناسبی با بافت اطراف ندارد، تبدیل به نمازخانه شده و بسیاری از منازل مسکونی حکم خوابگاه را پیدا کرده است. حتی بسیاری از فضاهای تجاری به دلیل این که پیوند مناسبی با بافت اطراف خود ندارد مورد استقبال شهروندان قرار نگرفته و شکست میخورد لذا معماری و شهر باید در یک هم پیوندی باشند. در میدانهای شهری عناصر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در کنار یکدیگر است که معنا پیدا میکند به عنوان مثال در میدان نقش جهان عمارت عالیقاپو به عنوان یک مظهر سیاسی، بازار به عنوان یک مظهر اقتصادی و مسجد به عنوان یک مظهر مذهبی در کنار یکدیگر است در حالی که در معماری غربی کلیسا جدای از بازار و بازار جدای از عمارت حاکمان است. فرهنگ، اقتصاد، سیاست و اجتماع در شالوده معماری ایرانی اسلامی به یکدیگر گره خورده است. در گذشته در مساجد علاوه بر عبادت، فعالیت اقتصادی و سیاسی نیز انجام میشد.
اهمیت محله در معماری ایرانی اسلامی چیست؟
آنچه درگذشته زمینه آسایش و آرامش شهروندان را فراهم میکرد، محله بود. افراد ساکن در محله سنخیت فرهنگی داشتند و ساکنان فقیر و ثروتمند در کنار هم زندگی میکردند بر خلاف امروز که افراد بر اساس شغل، طبقه اجتماعی و میزان درآمد در سطح محلات شهر ساکن میشوند. متأسفانه محتوای معماری ایرانی اسلامی مورد بی توجهی قرار گرفته است. معماری ایرانی اسلامی در گرو توجه به محیط شهری و ارتباط محیط با بافت اطراف است. معماری با بافت اطراف آن است که معنا و مفهوم پیدا میکند. زمانی که ما صحبت از خانه ایرانی میکنیم، نوع معماری و بافت محلهای که خانه در آن قرار گرفته است نیز مهم است و باید مورد توجه باشد و این تفاوت اساسی میان شهرسازی و معماری اسلامی و غیر اسلامی است.
چالشهای پیش روی طراحان در حوزه معماری ایرانی اسلامی چیست؟
مشکلات البته در مسیر یک طراح شهری زیاد است؛ طرحهای جامع و تفصیلی رویکرد ماشینی و کالبدی دارند و با توجه به این که این طرحها بالادستترین طرح شهری هستند، هرچقدر که طراحان شهری در صدد پیاده سازی معماری ایرانی اسلامی باشند، در هماهنگی با سندهای بالادستی به مشکل برخورد میکنند. چالش بعدی مدیریت یکپارچه شهری و افراد تصمیمگیری است که آگاهی چندانی در این زمینه ندارند. این افراد سیاستگذاریهای نادرستی دارند و با فشار خود مانع ایجاد ساختار مطلوب فضا میشوند. ضوابط و قواعد ناسازگاری که در سازمانهای مختلف نظام مهندسی، شهرداری و شهرسازی وجود دارد از جمله چالشهای جدی در عدم تحقق معماری و شهرسازی اسلامی ایرانی است. همچنین مطالب و منابعی که به عنوان سرفصل در دانشگاهها تدریس میشود، چندان تطابقی با محتوا و روح معماری ایرانی اسلامی ندارد و صرفاً نگاه فرمی، شکلی و کالبدی صرف در این زمینه وجود دارد. چالش بعدی نبود رویکرد محله محوری در شهرهای ایرانی است چرا که روح شهر ایرانی با محله معنی پیدا میکند. انسانهایی که از یک سنخ اجتماعی و فرهنگی باشند و دلبستگی به محیط شهری و محل زندگی نیاکان خود داشته باشند، از ویژگیهای یک شهر ایرانی است اما متأسفانه امروزه جا به جایی در سطح شهر افزایش پیدا کرده که این خود موجب میشود اخوت، همبستگی و دلبستگی در فضا شکل نگیرد. همه اینها معضلاتی در حوزه معماری ایرانی اسلامی است.
نظر شما