به گزارش خبرنگار ایمنا، شاملو در تاریخ ادبیات ایران، کمنظیر و ماندگار است. کمتر ادیبی را میتوان یافت که به اندازه او، بر اندیشه و جهانبینی افراد کتابخوان این سرزمین اثر گذاشته باشد. او که از دبیران کانون نویسندگان ایران بود شاعری، فیلمسازی، روزنامهنگاری، پژوهشگری، مترجمی و فرهنگنویسی را در کنار هم تجربه کرد.
بنابراین محدود کردن این شاعر به حوزه شعر بیانصافی است. شعر، بزرگترین دستاورد شاملو نبود؛ وی آنقدر دستاوردهای بزرگ دیگر داشت که به باور بسیاری، اگر روزی شعرهای او نیز فراموش شود باز چیزی از ارزش و اعتبار وی کم نمیشود. وی از چنان جایگاهی در تاریخ ادبیات ایران برخوردار است که میتوان گفت کمتر کسی به آن جایگاه میرسد.
شاملو؛ یکی از شگفتیهای تبار انسانی
احمد شاملو، با ارائه آثاری متعدد ازجمله مجموعه شعر، رمان، ترجمه شعر شاعران جهان، نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه و روزنامهنگاری پرکارترین شاعر و پژوهشگر فرهنگی و ادبی در دهههای اخیر به شمار میرود و دامنه گسترده تأثیرش، به نابغههای نامدار جهان مشابه است از اینرو بیشک در جامعه ما حضوری بیبدیل دارد. به باور بسیاری از ادیبان، مهمترین خصیصه شاملو در تمام حیات فرهنگیاش، توان «نه گفتن» و نفی گسترده هر آن چیزی است که انسان و انسانیت را از ظرفیت متعالی خود تهی میکند.
تشخیص سمت اساسی حرکت هنری شاملو، کار دشواری نیست. کافی است به سراپای پیکره شعر وی نظر کنیم تا فراز و فرود ظرفیتهای انسان امروزی را بهدرستی بشناسیم و همواره نوید «فردا» را بهمثابه «روزی دیگر» از زبانش بشنویم. بشنویم که چهگونه حتی زمانی که یأسی غریب بر او غلبه داشت انسان را رعایت کرده است؛ انسانی که با چشمانی باز به پاس آزادی و حمایت از شرافت ذات خویش مرگ ناگزیر را نشانه میشود و با عاطفههای سربلند، عشق را پاس میدارد و سپاس میگوید:
دیرگاهیست که من
سراینده خورشیدم
و شعرم را بر مدار مغمومِ
شهابهای سرگردانی نوشتهام
که از عطش نور شدن خاکستر شدهاند!
نگاه شاملو به مقوله شعر و شاعری
بامداد، در مصاحبهای گفته بود: "شاعری اکتسابی نیست. امری است بالقوه، حتی اگر به فعل درنیاید. بنابراین سرودن شعر آغاز کار شاعر نیست، سر رفتن دیگی است که میجوشد. خیلی زود شروع کردهام به شعر نوشتن، اما خیلی طول کشید تا شعر فارسی را بشناسم. صفحات بسیاری را سیاه کردهام اما هنوز به آنچه میخواهم نرسیدهام. هنوز شعری ننوشتهام که راضیام کند؛ اگرچه تعداد مجموعههایی که از من به چاپ رسیده دوازده سیزده دفتر است. در ولایت ما شاعر شناخته شدن، پایان کار نیست بلکه ابتدای کار است و ابتدای مسئولیتهای بیشمار، مگر این که آدم فقط جویای عنوانی نمایشی بوده باشد برای معامله کردن و برای فروختن! "
«شعر سپید»؛ ابداع شاملو
شعر سپید یا شعر شاملویی، گونهای از شعر نوی فارسی است که در دهه ۳۰ و با مجموعه «هوای تازه» از شاملو ظهور پیدا کرد و شاید بتوان آن را با شعر آزاد در ادبیات کشورهای غربی مقایسه کرد. تفاوت عمده شعر سپید با شعر نو، در فرم شعر است. شعر سپید، به نوشتهای گفته میشود که شکل نثر دارد و فاقد وزن است اما از عناصر شعری مانند موسیقی درونی و بیرونی، تصویر، خیال، عاطفه و تناسب ذاتی برخوردار است. به عبارت دیگر، این نوع شعر، وزن و آهنگ دارد، اما عروضی نیست. قافیه نیز در این نوع نوشته، جای ثابتی ندارد.
شاملو درباره وزن میگوید: "مطلقاً به وزن به مثابه یک چیز ذاتی و لازم یا یک وجه امتیاز شعر، اعتقاد ندارم بلکه به عکس، معتقدم التزام وزن، ذهن شاعر را منحرف میکند. وزن، فقط مقادیر معدودی از کلمات را در خود راه میدهد و بسیاری از کلمات دیگر را پشت سر میگذارد. " به نظر میرسد که شاملو از طریق شاخصترین مکانیسمهای ساختاری شعر یعنی بهرهگیری از انواع تکنیکهای موسیقایی، زبانی موجز و آرکاییک و هنجارگریز فقدان وزن عروضی را جبران کرده است.
ترجمه شاملو از شعر شاعران جهان
شاملو، سهم بسزایی در شناساندن شاعران برجسته جهان به ما دارد. وی پیش از آشنایی با شعر کهن فارسی، با آثار شاعران سمبولیست و سورئالیست اروپا مانند پل الوار، آراگون، گارسیا لورکا و مایاکوفسکی آشنا شده بود که اشعار زیادی از این شاعران را به فارسی روان ترجمه کرد. بهنوعی میتوان گفت شاعرانی چون «مارگوت بیگل»، «لنگستن هیوز» و «لورکا» را او به ما معرفی کرده است. بعدها آشنایی شاملو با شیوه نیما، تحول شگرفی در بینش و نگرش او ایجاد کرد.
منتقدان ادبی بر این باور هستند که تأثیر و توفیق شاملو را از کسانی چون روودردی، کوکتو، سن ژون پرس، اودی برتی، الوار، مایاکوفسکی روسی نباید نادیده گرفت. شاملو مجموعهای از ترجمههای خود از شعر شاعران جهان را در کتاب «همچون کوچهای بیانتها» گردآورده و برخی از آنها را با صدای خودش خوانده و منتشر کرده است. در این مجموعه شعرهایی وجود دارد که اصل آنها به زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی، اسپانیایی، یونانی، ترکی و روسی است.
دیدگاه بزرگان ادب فارسی درباره شاملو
مهدی اخوانثالث، درباره شعر شاملو گفته است: " انصافاً راجع به شعر امروز ما بعد از نیما اگر حرفی و کاری باشد یقیناً باید اول در مورد احمد شاملو باشد؛ چون بحق او امروز بهترین و قویترین شاعر بالفعل و بالقوهای است که میشناسم بیآنکه منکر دیگران باشم. اکنون اینجا با کمال خضوع و خشوع و با جان و دل به آستان شرف و عزت و بزرگواری او سر تعظیم فرود میآورم و به او سلام میفرستم. "
ضیا موحد نیز درباره منزلت بزرگ شاملو میگوید: "راجع به جایگاه و منزلت شاملو در شعر معاصر، مدت طولانی فکر کردم و بسیار خوشحالم که در زمان حیات شاملو به این نتیجه قطعی رسیدم که مهمترین شاعر از زمان حافظ به بعد شاملوست. بعد از دورهای که به اعتبار تاریخی آخرین قلهاش حافظ است چهره خیلی مهمی نداریم تا به زمان نیما یوشیج میرسیم که ساز تازهای میزند. به اعتقاد من، به اعتبار جوهر شعری، نوآوری، تعداد شعرهای موفق و تأثیرگذاری [که هر یک معیاری متفاوت است]، برومندترین شاخهای که از این درخت روییده شاملوست. در ادبیات غرب گفته شده است که معمولاً شاعران خوب بیشتر از ۱۰ یا ۱۵ شعر موفق ندارند. اگر به برگزیده شعرهایی که از شاعران غرب تهیه شده نگاه کنید میبینید که از بزرگترین شاعرانشان بیشتر از ۱۰ تا ۱۲ شعر نیست که به تفاریق در برگزیدهها میآید [از ادبیات غرب مثال میزنم، زیرا آنها هر چند سال بهترینها را انتخاب میکنند و از این بابت کارشان منظم است.] در صورتیکه حافظ لااقل ۵۰ غزل تراز اول دارد و بقیه شاعران بزرگ ما هم از این نظر در سطح بینالمللی نمره عالی میآورند. در مورد شاملو هم همینطور است. گمان میکنم از اشعار او یک دفتر با حجمی قابل توجه بتوان تهیه کرد که شامل ۴۰ شعر باشد؛ شعرهایی موفق و کامل و تراز اول. "
دلایل محبوبیت الف. بامداد
محبوبیت رشک برانگیز شاملو، بهتنهایی نه مرهون اشعار برجسته وی بود، نه روزنامهنگاری، نه ترجمهها، نه کار بزرگ وی در نگارش کتاب کوچه و نه جایگاهش در مقام پرچمدار روشنفکری ایران بلکه وی آمیزهای از همه اینها و بسیار بیشتر از آنچه گفته شد بود. سیمای باشکوه و منحصربهفرد این اندیشمند بزرگ نیز در این محبوبیت مؤثر افتاد همچنانکه صدای پُرطنین و نوای گیرایش در دکلمه اشعار خود و دیگر شاعران داخلی و خارجی، جماعتی انبوه را شیفته خود کرد. حتی رگبار بیامان توهین و اتهام از طرف رقیبان و مخالفان وی نیز اندکی از ابهت او کم نکرد و از قضا بر محبوبیت این شاعر افزود. شاملو، همواره یک جستجوگر و آزمونگر باقی ماند. پاسداشت کرامت و ارزشهای انسانی، هرگز خسته نشدن و به قلههای فتح شده بسنده نکردن، شاید بزرگترین آموزه و میراث او باشد.
سهم آیدا در ماندگاری اندیشه و شعر شاملو
در این که شاملو شاعر و اندیشمندی بزرگ با اندیشهای والاست هیچ شبههای وجود ندارد اما «آیدا» نقطه عطفی در شعر و زندگی این شاعر محسوب میشود و شعر معاصر ایران، به نحوی عظمت شاملو را مدیون آیدا است.
آیدا سرکیسیان، از اوایل دهه چهل که با شاملو آشنا میشود، به او میگوید: «پس نوشتهها و کاغذهات کو؟» و متوجه میشود که شاملو هیچ در فکر نگهداری دستنوشتههایش نبوده است: «وقتی دیدم هیچ نوشته یا کتابی از آثارش ندارد ناراحت شدم و این حس در من قویتر شد که آثار را باید محفوظ بدارم.» آیدا درمییابد که او مردی ویژه است و باید همه دستنوشتهها و آثار او را حفظ کرد و از همان زمان شروع به نگهداری آثار، نوشتهها، عکسها، یادداشتها، فیشها و کاغذها و خلاصه هر چیزی که مربوط به شاملو بود میکند.
تصویر بزرگ عشق شاملو به آیدا در شعرهای درخشان این شاعر بزرگ، زیاد دیده میشود:
آیدا فسخ عزیمت جاودانه بود
میان آفتابهای همیشه
زیبایی تو لنگریست
نگاهت، شکست ستمگری ست
و چشمانت با من گفتند
که فردا روز دیگریست
برخورد فضای مجازی با اشعار شاملو
شاملو، از شاعرانی است که بسیار مورد علاقه جاعلان فضای مجازی قرار گرفت. انتساب نوشتههای خام و بیمایه، تغییر فرم و مضمون شعرها، ترجمهها و سخنان، جرح و تعدیل ناشیانه متنها و ذکر خاطرههای دروغین، از جلوههای این جعلیات است. علاوه بر نوشتههای جعلی، وصیتنامهای جعلی هم منسوب به این شاعر بزرگ در صفحههای مجازی وجود دارد که هرگز توسط شاملو نوشته نشده است.
در بخشی از این وصیتنامه جعلی آمده است: «پس از من تا ایران زنده است بر مرگ من اشک مریزید. با یک پرچم ایران کفنم کنید و بر سنگ مزارم بنویسید زیر این توده خاک، میان استخوانهایی کم و بیش پوسیده، هنوز دلی به عشق ایران میتپد.» همچنین نوشتن نامه به سارتر، به شاملو نسبت داده شده که این نامه نیز جعلی است.
البته ماجرای انتساب دستنوشتههای جعلی، فقط مختص شاملو و شاعران و نویسندگان معاصر نیست. عدهای که میخواهند با منسوب کردن دستنوشتههای خود به اسامی مطرح، به شهرتی برسند از متنهایی به نام فردوسی گرفته تا سیمین دانشور و دیگران، دست به ساخت جعلیات میزنند. شاید بتوان دلیل اصلی این ماجرا را نبود مطالعه، سواد ویکیپدیایی و نگاه ناآگاهانه برخی مخاطبان دانست.
نظر شما