۳۰ تیر ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۰
عاشقان را عید قربان می‌کند

چه روزی زیباتر از عید قربان که نقطه شروع الگوپذیری از یادگار ابراهیم علیه‌السلام در عبودیت و اصلاح میان دیگران باشد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، پرواضح است که حقیقت وجودی پیامبران الهی، چیزی متفاوت‌تر از دیگران است و نه تنها لباس معصیت بر سر تا پای آن‌ها نمی‌نشیند، بلکه اطاعت محض هستند در برابر آنچه در خواب و بیداری، خداوند بر وجودشان وحی می‌کند.

پیامبر خدا، چه بخوابد، چه بیدار باشد، چه آنکه هجرت کند، چه بر نقطه‌ای از زمین سکنی گزیند، تفاوتی نمی‌کند؛ هرچه هست و هرچه می‌کند، اطاعت محض است. او برای اصلاح میان امت از راه توحید آمده و اگر خود، بیش از همه و پیش از همه سکان‌دار توحید نباشد، اگر موحد بودن را در لفظ و در کنش نداشته باشد، نمی‌تواند به دیگران هم آن را سرایت دهد و بدیهی است که اگر توحیدی نباشد، آن اصلاحی که واحد قهار برای امت انسانی مقرر کرده نیز تحقق نمی‌یابد.

برگزیدگان خداوند و واسطه فیض او میان انسان‌ها، مصیبت دست‌ساخته جامعه بشری را با اعتقاد راسخی که به خداوند دارند، بهجان خریده و طوفان بلا را به ساحل آرامش، آتش نفرت را به گلستان صلح و جاهلیت بیابانگرد را به تمدن انسانگرا تبدیل می‌کنند؛ در اصل، تفاوتی نمی‌کند نوح نبی‌الله باشد یا ابراهیم خلیل‌الله یا محمد رسول‌الله، آنچه خداوند به عهده پیامبرش گذاشته، اصلاح و هدایت است. اصلاحی که خود می‌پسندد و به پیامبرانش ابلاغ می‌کند نه آن چیزی که گروهی از بشر از سر شکم‌سیری و برتری‌جویی و تمامیت‌خواهی بر اکثریت حاکم می‌کنند.

خداوند هم می‌دانسته این رسالت را به عهده چه کسانی بگذارد و اختیار هدایت بشر را در دست چه کسانی قرار دهد؛ آنهایی که مراتب توحید را بیش از هر بنده‌ای در آن روز که از انسان وعده گرفته شد، برگزیدند و تکه‌ای از پازل هدایت توحیدی خداوند هنگام خلقت این جهان شدند.

ابراهیم علیه‌السلام، یکی از بزرگترینِ این تکه‌هاست که در توحید آنچنان پیش رفت که خداوند مقام امامت را بر او برگزید. ابراهیم (ع) انگار خلق شده بود و پا به این جهان گذاشته بود تا امتحان شدن را فراگیرد و فرا دهد… هربار سربلند از آنچه خداوند برایش خواسته و رقم زده، وجه دیگری از توحید پذیری یک انسان کامل را نشان داد و اطاعت محض بود، عجیب نیست که قرن‌ها پس از او، "حج ابراهیمی" همچنان برپاست، موحدان عالم جای پای او در مجاورت کعبه را "مقام ابراهیم" بدانند و فعل او و خانواده‌اش مناسک امت اسلامی در یکی از بزرگترین مرسام‌های دینی عالم یعنی حج تمتع شود.

عید قربان، بهانه‌ای جاودانه است برای یادآوری عظمتِ بندگی ابراهیم (ع) و راهیست پیش پای تمام موحدان عالم که اگر دل به اطاعت خداوند بسپارند و از خود حکایت بیم و خطر را بگذرانند و دل به دریای هدایت او بسپارند، هیچ ذره کوچک و هیچ هیکل بزرگی سد راه آن‌ها در مسیر بندگی و اصلاح نخواهد بود.

مرحوم استاد مطهری در کلام ماندگاری درباره عید قربان چنین می‌گوید: کارد را آماده کرده است، به گلوی فرزند می کِشد، یعنی آن آخرین کاری که به دست ابراهیم باید صورت بگیرد همین است: بچه را بخواباند، دست و پایش را هم ببندد، یک دست را- لابد طبق عادت- به گلوی فرزندش اسماعیل بگذارد، با دست دیگر کارد را بگیرد، دیگر بعد از این کاری است که کارد انجام می‌دهد و مردن فرزندش. قرآن می‌گوید: «فَلَمّا اَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبینِ. وَ نادَیْناهُ اَنْ یا اِبْراهیمُ. قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا».

همین که این دو اسلام خودشان را ظاهر کردند یعنی پدر و پسر تا این اندازه نشان دادند که به دستور خدا اعتماد دارند، تسلیم امر خدا هستند، در مقابل موضوعی که از طرفی یقین دارند دستور خداست ولی از طرفی هیچ فلسفه‌ای و توجیهی برایش نمی‌فهمند تسلیم هستند، دستور رسید که کافی است. خدا هم در واقع نمی‌خواست ابراهیم فرزندش را بکشد، چون فایده و خاصیتی نداشت که پدری به دست خودش پسرش را بکشد؛ بلکه پیش تر سنتی وجود داشت که انسان‌ها را می‌کشتند و ابراهیم باید این سنت را نسخ می‌کرد. اما چطور این سنت را نسخ کند؟

اگر ابراهیم قبل از این قضیه این سنت را نسخ می‌کرد، مردم حق داشتند بگویند ابراهیم خودش ترسید، برای اینکه بچه اش را قربانی نکند گفت: انسان را قربانی کردن، دیگر ملغی! اما ابراهیم مقام تسلیم را تا اینجا رساند که صد در صد حاضر شد بچه اش را به دست خودش قربانی کند، مقام اسلام و تسلیمش در نهایت درجه ظاهر شد، آن‌وقت دستور رسید که نه، کافی است، «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا». خلاصه معنایش این است که به فرمان عمل کردی، یعنی ما بیش از این نمی‌خواستیم، ما واقعاً نمی‌خواستیم تو بچه ات را بکشی، ما می‌خواستیم ببینیم تو واقعاً تا این حد حاضر هستی؟ تو حاضری فرزندت را در راه خدا قربانی کنی؟ حاضری به دست خودت فرزندت را قربانی کنی؟ فرزندت هم تا این مقدار تسلیم امر خدا هست؟

ما از بندگان این را می‌خواهیم، ما از بندگان فداکاری در راه حق را می‌خواهیم، ما از بندگان تسلیم در راه حق را می‌خواهیم، شما امتحان خودتان را دادید: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا». بعد دستور رسید: انسان را قربانی کردن دیگر برای همیشه ملغی! به جای اینکه یک انسان را اینجا قربانی کنی، یک گوسفند را قربانی کن که حیوانی است که خدا او را برای اینکه گوشتش مورد استفاده قرار گیرد خلق کرده، گوشتش را به فقرا و به افراد دیگر صدقه بده، که از آن وقت این سنت معمول شد.

بنابراین یک رکن عید قربان که ما مسلمین باید آن را عید بگیریم برای این است که یک یادگار و خاطره بزرگی از توحید دارد که نه تنها توحید فکری است، بلکه توحید عملی است. توحید عملی ابراهیم (ع) بزرگترین دستاورد عید قربان است؛ عملی که خداوند به قدر وسعت وجودی هرکس از او طلب کرده و بیش از آن وظیفه‌ای بر او نیست. توحید عملی گاه در مناسبات اجتماعی معنا می‌شود، گاه در مناسک دینی و گاه در مضیقه‌ها و تنگناهایی که زندگی دنیوی برای آدمی رقم می‌زند.

تفاوتی نمی‌کند کی و کجا منادی توحید باشیم، انسانِ امروزِ عصر پر زرق و برق فناوری، یادگار ابراهیم را به دست دارد برای آنکه گام در مسیر توحید بگذارد، باید انسانِ اصلاح باشد میان دیگر انسان‌ها. خداوند رسالتش را به عهده انبیا و رسولان گذاشت، اما وظیفه اصلاح را از دوش سایر بندگان برنداشت بلکه وظیفه عبودیت را بر همگان مقرر کرد.

چه عبودیتی بالاتر و شایسته‌تر از آنکه با دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی گام در مسیر اصلاح امت انسانی بردارد؛ چه عاشقانه‌ای انسانی‌تر از آنکه هدایت را بر دیگران تسری بخشی و چه روزی زیباتر از قربان که نقطه شروع آن باشد… عاشقان را عید قربان می‌کند.

یادداشت از علی یگانه‌نسب، خبرنگار ایمنا

کد خبر 508686

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.