به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی از «حسین فتحی اکبری»، دانشآموخته مطالعات شهری آرمانشهر ترجمان واژه «اوتوپیا» به معنی ناکجا است. از افلاطون آغاز میشود، اما ویژگی مهم مشترکی دارد که مدینه فاضله فارابی را هم باید آرمانشهر بدانیم. دورههای مهم تاریخی بعد از نوشته شدن آرمانشهر تحقق یافته که میتوان به افلاطون، فارابی، کامپلا و مور اشاره کرد؛ البته همواره بشر از وضع موجود، بدیها را حذف میکند. این شهر نوعی از کجنمایی واقعیت در خود دارد.
از جمله ویژگیهای آرمان شهرها به دلیل برخورداری از کمال نداشتن زمان و تحرک در اوضاع است البته مدینه فاضله فارابی مستثنی است که در واقع همین ویژگی غیر واقعی بودن و مغایر ذات انسان بودن آرمانشهر را نمایان میکند.
از اشتباههای رایج در زمان ما این است که ناکجاآباد سهروردی را هم عدهای آرمانشهر میدانند، اما در واقع این مغایر با عقیده شیخ شهید است چرا که ناکجاآباد وی موجود است، اما در آن دیاری که ماده راه ندارد و در واقع واسط عالم محسوسات و معقولات بوده این دیار که دیار بزرگ مردان است آرمانشهر نبوده چرا که هدف نیست بلکه مرتبه است. دیگر رکن ظهور آرمانشهرهای سیاه در چند دهه گذشته در ادبیات بوده که ۱۹۸۴ و قلعه حیوانات و شهر خاکستری (مهاجرانی) از این دستهاند.
آرمان شهرها چون در زمان و ذهن فرد خاص شکل میگیرد متعلق به زمان است شاید از همین جهت تک نوشهرها و داستانهای علمی - تخیلی آن هنگام که بشر در اوج توهم قدرت تکنولوژی بود ظاهر شد، البته این جمله که انسان برای علاقه فعالیت میکند درست است، چراکه مجموعه این علاقهها آرمان بوده و در آن شکی نیست، اما شرایط تاریخی که ضرورت میدهد اتوپیا نوشته شود، شرایطی خاص و قابل بررسی است.
در مورد نبود مسئله و تعریف نشدن آن در اقدامات امروزی بشر سخن شد و البته ذکر این مطلب بازهم مورد تاکید قرار دارد که پیش نیاز داشتن مسئله آرمان، انگیزه و هدف است، اما اگر در بسیاری از آرمانها دقیق نگاه کنیم خواهیم یافت که این آرمانها خود متناقض است یعنی در واقع اقدامات ما طبیعتاً با هم در تضاد قرار دارد، اما چرا ما چنین حسی نداریم؟ نسلها ممکن است به دنبال یک آرمانشهر حرکت کنند.
مشکل این است که بسیار از مسائل مثل خود شهر قابل تجزیه نیستند. آرمانها و اقدامات از یک سنخ هستند و مریضی یک نفر ممکن است عارض حال دیگری شود، باز هم میگویم افلاطون در جایی مطرح کرده که انسان، شهر و عالم یک حرف هستند که با حروف ریز، درشت و درشتتر نوشته شده همانطور که گفتهای از «هگل» جنبهای از همین حرف را تأیید میکند: «با آمدن فلسفه نزد افلاطون و ارسطو شهرهای یونان از هم پاشیدند»، هگل استاد فلسفه جدید است و این کلینگری در اوضاع زمانه را بیدلیل نگفته در واقع در تمامی متون فلسفه اعتراض و تقابل وجود دارد چه از منشأ آن در برابر سوفسطاییون و چه در هر کجای تاریخ. بنابراین، آرمانشهر، همیشه فرارو و فراسوی انسان بوده است.
در واقع بسیاری از مشکلات مملکت ما تقصیر عالمی و رویدادی عقیدتی، تاریخی، اقلیمی و … است که در آن قرار گرفتهایم، اما همانطور که دو چشم داریم میتوانیم هم به کلیات و هم به جزئیات نگاه کنیم و این کار سر منشأ آغاز تعریف مسئله آرمان شهر است.
نظر شما