به گزارش خبرنگار ایمنا، میلان کوندرا، زاده یکم آوریل ۱۹۲۹ در برنو، چکسلواکی است. این نویسنده و اندیشمند برجسته، از سال ۱۹۷۵ به فرانسه تبعید شد و در سال ۱۹۸۱ به تابعیت آن کشور درآمد و اکنون ساکن فرانسه است. کوندرا آثار بسیاری به رشته تحریر درآورده است که هر یک جزو آثار برجسته ادبیات جهان محسوب میشود. کتاب «بار هستی» که در سال ۱۳۶۵ به فارسی ترجمه شده و ۳۲ مرتبه نیز تجدید چاپ شد، اثر این نویسنده است.
بر اساس رمان بار هستی، فیلمی با همین عنوان ساخته شده است. عنوان این کتاب در اصل «سبکی تحمل ناپذیر هستی» بوده که اندیشه زیربنایی و درونمایه اصلی رمان است اما چون فهمیدن این عنوان، فقط بعد از مطالعه رمان، رخ میدهد مترجم عنوان «بار هستی» را انتخاب کرد که هم در زبان فارسی مانوستر و آشناتر است و هم درونمایه کتاب را به خوبی نشان میدهد.
این رمان از همان صفحه نخست، مخاطب را با مسائل بنیادین هستی روبهرو میکند و تفکر و اندیشه او را به چالش میکشد. شخصیتهای اصلی این رمان، با بیان احساسات، تفکرات و رویاهای خود، موقعیت انسان را در برابر چشمهای ما به نمایش میگذارند و تلخکامیها و سرخوردگیهای خود را نشان میدهند. شخصیت جالب «توما»، عشق و حسادت «ترزا»، خیانت «سابینا»، وفاداری «فرانز» و ظلم و ستمی که مردم چکسلواکی طی قرون تحمل کردهاند، داستان رمان را جذاب و خواننده را مسحور میکند.
همچنین زمینه تاریخی رمان و بازتاب رویدادهای هجوم شوروی به چکسلواکی در سال ۱۹۶۸ جذابیتی دوچندان به کتاب بخشیده است و همین موضوع، به اهمیت و کیفیت آن میافزاید. نکته دیگر این که دیدگاه فلسفی نویسنده، وسعت و غنای اندیشه و زبان فاخر وی، از این کتاب اثری هنری و فلسفی آفریده است.
درست است که شخصیتهای «بار هستی» واقعی نیستند اما از انسانهای واقعی، بهتر و بیشتر درک و احساس میشوند. میلان کوندرا در توصیف قهرمانهای کتاب خود مینویسد: «شخصیتهای رمانی که نوشتهام، امکانات خود من هستند که تحقق نیافتهاند. به این سبب هم تمام آنها را دوست دارم و هم هراسانم میکنند. آنان هر کدام از مرزی گذر کردهاند که من فقط آن را دور زدهام. آنچه مرا مجذوب میکند مرزی است که از آن گذشتهام. مرزی که فراسوی آن، خویشتن من وجود ندارد».
«کلود روا» نویسنده مشهور فرانسوی، این رمان کوندرا را کتابی عظیم توصیف میکند که چشم به آینده بشر دارد و مینویسد: «در بهشت رمان نویسان بزرگ، هنری جیمز با اندکی حسادت رمان همکار چک را ورق میزند و سر را به علامت تأیید تکان میدهد».
نکته آخر این که بر اساس نظرات و دیدگاههای مخاطبان این رمان، تنها یک ایراد میتوان به این کتاب وارد دانست و آن این است که کتاب، متن روان و سلیسی ندارد برای نمونه در آن از واژههای سنگین و گاه قدیمی که فهم کتاب را اندکی دشوار میکند استفاده میشود. شاید دلیل اصلی این موضوع، فلسفی بودن کتاب باشد که ترجمه آن را کمی دشوار کرده است.
فهرست مطالب کتاب «بار هستی» عبارت است از: سبکی و سنگینی، تن و روان، کلمههای نامفهوم، تن و روان، سبکی و سنگینی، راهپیمایی بزرگ و لبخند کارنین.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«در مقابل دنیای پر از وقاحتی که او را در بر میگرفت، ترزا تنها یک سلاح داشت و آن هم کتابهایی بود که از کتابخانه شهرداری به امانت میگرفت. او کتابهای زیادی خوانده بود؛ از “فیلدینگ” گرفته تا “توماس مان”. کتاب به او فرصت گریختن از نوعی زندگی را میداد که هیچگونه رضایت خاطری از آن نداشت. کتاب به عنوان یک شئ هم برای او معنای خاصی داشت. دوست داشت کتاب زیر بغل در خیابانها گردش کند. کتاب برای او به منزله عصای ظریفی بود که آدم متشخص قرون گذشته، به دست میگرفت. کتاب او را از دیگران به کلی متمایز میساخت…»
نظر شما