به گزارش خبرنگار ایمنا، واژه اعتیاد به کار شاید به ظاهر در دنیای امروز مطلوب باشد، اما در واقع یک آسیب است که باید با آن مقابله کرد. افراد مبتلا به اعتیاد کاری، به رغم تأثیرات منفی آن بر سلامتی، زندگی شخصی و روابط آنها، به کار بیش از اندازه تمایل دارند. افرادی که در معرض اعتیاد به کار قرار دارند غالباً از عزت نفس پایینی برخوردار هستند، در مورد عملکرد خود در محل کار تردید دارند و ویژگیهای شخصیت دارای وسواس در آنها دیده میشود.
محققان دانشگاه " برگن" نروژ میگویند بعضی معتادان به کار در معرض اختلالات سلامتی ذهنی قرار دارند و میزان افسردگی در معتادان به کار ۹ درصد و خطر اختلال اضطراب نیز برای آنان سه برابر سایر افراد کارمند گزارش شد. در بین کارمندان شیفته کار، نتایج نشان میدهد که یک سوم آنها دچار اوتیسم و ۲۶ درصد نیز نشانههای اختلال وسواسی اجباری را از خود نشان دادهاند.
رابطه بین اعتیاد به کار و بیماریهای ذهنی در بعضی از افراد به ژنهای آنها نیز مربوط میشود، اما هنوز دلیل اصلی آن مشخص نیست برای آگاهی از این اختلال روانی، راههای درمان و مقابله با آسیبهای این اختلال با محمدحسین پورعباییان، روانشناس گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
اعتیاد به کار به چه معنا است؟
اعتیاد به کار یعنی مشغولیت دائمی و تک بعدی به کار و فعالیتی که فرد انجام میدهد به طوری که فرد بتواند به واسطه آن افسردگی و احساس پوچی در زندگی را از بین ببرد، اعتیاد به کار فرار از افسردگی و احساس پوچی و پناه بردن به کار و مشغول کردن خود است.
افراد زمانی که از نظر خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی پایگاه موثقی در زندگی احساس نکنند کمبودها و نیازهای خود را به واسطه کار کردن جبران میکنند، اعتیاد به کار به منظور کسب درآمد بالاتر نیست بلکه به منظور رها شدن از احساس پوچی و ناکارآمد بودن است.
آیا افراد معتاد به کار کردن از زندگی پرکار خود لذت میبرند؟
افرادی که اعتیاد به کار دارند، حتی به نوعی از کار کردن زجر میکشند، اما زجری توأم با لذت، به این معنا که فرد برای به دست آوردن پایگاه اجتماعی خود را وقف کار کردن میکند و از طرفی هم برای فرار از مشکلات خانوادگی، ارتباطی و مشکلات با فرزندان خود را به کار مشغول میکند، البته به شدت کار کردن باعث فرسودگی شغلی در فرد خواهد شد، چرا که با انجام فعالیت ممتد و طولانی مدت در نهایت دچار فرسودگی شغلی خواهد شد و به روابط فرد با همسر، فرزندان، دوستان و والدین آسیب جدی وارد میکند و این افراد اغلب آنهایی هستند که در برقراری ارتباط با اطرافیان خود موفق نیستند.
فردی که به کار کردن اعتیاد دارد برای پیشرفت کردن در زمینههای شغلی فعالیت نمیکند بلکه کار کردن به او هویت تازهای میدهد که باعث میشود، آنها را به عنوان افراد کوشا معرفی کنند و جامعه نیز به این افراد بها میدهد و به عنوان افراد کارآفرین و کارمندان فعال در نظر میگیرد و همین مشوق باعث میشود علیرغم احساس فشار و فرسودگی شغلی فراوان و افسردگی به کار خود ادامه دهند، در واقع افرادی که درگیر اعتیاد به کار هستند به منظور خودنمایی کردن و مطرح شدن در خانواده و اجتماع خود را وقف کار میکنند و از رسیدگی به سایر امور مهم زندگی خود بازمیمانند.
کدام کشورها درگیر اختلال اعتیاد به کار هستند؟
کشور ژاپن اولین کشوری است که مفهوم اعتیاد به کار در آن استفاده شد، زیرا جامعه سنتی ژاپن برای پیشرفت و تغییر نگرشهای افراد به آرمانگراییهای بسیار سخت و محکم و بدون انعطاف روی آورد، در مدارس این کشور نیز کار فراوان و بدون انعطاف به عنوان یک امتیاز و برتری به شمار میرفت. کشورهای اروپایی نیز از این متد استفاده کردند و از افراد به معنای رباطهای بی روح برای رسیدن به اهداف خود استفاده کردند.
این دیدگاه وسیله محور که باعث اعتیاد به کار میشد در کشوهای آسیایی و جهان سوم نیز شکل گرفت و با اهداف رویاپردازانه سعی در به کارگیری جوانان برای کار بیوقفه و بدون شرط برای رسیدن به اهداف خود اجرا شد، روند رو به رشد اعتیاد به کار در تمام جوامع دیده میشود، در کشورهای پیشرفته و کشورهای بزرگ اعتیاد به کار دیده میشود و در کشورهای جهان سوم اعتیاد به کار بیشتر در شرکتهای هرمی شکل برای کار طولانی مدت برای فروش محصولات دیده میشود و افراد در اختیار تامین منافع این نوع شرکتها قرار میگیرند، در کشورهای جهان سوم واژه اعتیاد به کار برای رسیدن به پول و قدرت با استفاده از توان کاری دیگران و فرسوده کردن آنها معنا مییابد و در کشورهای جهان اول اعتیاد به کار بیشتری دیده میشود.
چه افرادی درگیر اعتیاد به کار میشوند؟
اعتیاد به کار یکی از تلخترین انواع اعتیاد است، چرا که افراد از نمای بیرونی و در ظاهر خود را عاشق کار و فعالیت نشان میدهند و در درون احساس بسیار تلخ و بدی نسبت به زندگی میان تهی و بدون معنای خود دارند و با کار کردن فراوان در طول روز برای به دست آوردن مقام و رتبه اجتماعی سعی بر از بین بردن و کمرنگ نشان دادن احساس افسردگی خود هستند.
افرادی که دارای تیپ شخصیتی پر از استرس، نگرانی و دلواپسی هستند درگیر معضل اعتیاد به کار خواهند شد و این افراد معمولاً درگیر ناراحتیهای قلبی، اعتیاد به مشروبات الکلی، دخانیات و مواد برای آرام کردن خود میشوند و سعی میکنند خود را در بهترین قسمتها و سطحهای اجتماعی تصور کنند، افراد آرمانگرا دارای کودکی سخت و والدین سختگیر برای اثبات خود به دیگران بیش از سایر افراد درگیر اعتیاد به کار خواهند شد.
آسیبهای اعتیاد به کار چیست؟
اعتیاد به کار آسیبیهای فراوانی برای فرد، جامعه و خانواده دارد و فشار روانی زیاد، استرس، دردهای ناحیه شکم و معده، سردردهای عصبی و ناراحتیهای قلبی و عوارض جسمی برای فرد به دنبال دارد، مهمترین آسیبی که اعتیاد به کار دارد، ادامه دار شدن دایره افسردگی افراد است، در واقع افراد هر روز بیش از روز قبل افسرده میشوند و این افسردگی ادامه زندگی را بیش از اندازه برای فرد و اطرافیانش سخت میکند.
اعتیاد به کار، با افسردگی، اختلالات خواب و کاهش سلامت روان همراه است، افسردگی ناشی از اعتیاد به کار عوارض روحی از جمله خشم، نداشتن انطباق با شرایط محیط، خودخواهی، مستهلک شدن در کار، از دست دادن هویت و یکپارچگی را به همراه دارد و فرد درگیر با اعتیاد به کار به خود، جامعه و خانواده آسیبهای روحی فراوانی وارد میکند و گاهی ممکن است بدون توجه به این موضوعات به انجام آن ادامه دهد و نتایج ناگواری برای دیگران رقم بزند.
افراد معتاد به کار چه آسیبهایی به دیگران وارد میکنند؟
افراد معتاد به کار، هیچ چیزی به غیر از کار نمیشناسند بنابراین به مرور زمان از خانواده و اجتماع فاصله میگیرند و مدام در حال مقایسه کردن هستند، هر چقدر که بیشتر در انجام کار خود غرق میشوند به خانواده و اجتماع کمتر بها میدهند و به تدریج اختلافات خانوادگی و اجتماعی دامنگیر آنها خواهد شد و این افراد دچار آسیبهای اجتماعی زیادی میشوند، استفاده ابزاری از انسانها برای پیشبرد اهداف، داشتن عواطف بسیار ضعیف، نابود کردن جسم و روح دیگران برای رسیدن به اهداف از جمله آسیبهای اعتیاد به کار است.
اعتیاد به کار چه آسیبی به فرد درگیر با این اختلال وارد میکند؟
افراد معتاد به کار دیگران را به عنوان وسیلهای برای محقق شدن اهداف شغلی میدانند، به خودشان نیز همین نگاه را دارند بنابراین ارزش واقعی و اصلی انسانها در نظر افراد معتاد به کار از بین میرود و سایرین تا زمانی برای آنها ارزشمند هستند که بتوانند خواستهها و نیازهای آنها را برطرف کنند بنابراین از نظر همکاران و کارمندان دیگر افراد بیارزشی محسوب میشوند و به ظاهر احترامشان حفظ میشود، افراد معتاد به کار نمیتوانند ارتباط مؤثری و متقابلی با همکاران، خانواده و اجتماع داشته باشند زیرا در این افراد صرفاً کار کردن مهم است و وقتی برای ایجاد ارتباط و بیان احساس خود نمیگذارند و این موضوع ناکامی در ارتباطگیری را به دنبال دارد.
نقش خانواده و جامعه در درمان اعتیاد به کار چیست؟
خانواده و مدرسه باید از القای بهای بیش از حد برای دستیابی به اهداف و آمال دست بردارد و در واقع مقابله با این معضل باید از دوران مدرسه با آموزشهای صحیح انجام شود تا افراد به سمت رقابتجوییهای افراطی و افسردهساز نروند، زیرا نهایت این راه اعتیاد به کار در آینده است و مشکلات فراوانی برای افراد و در نهایت برای جامعه خواهد داشت.
اعتیاد و حقارتهای روحی و روانی، باعث از بین رفتن عواطف شده و انسانیت را کمرنگ میکند و انسان در اختلال روانی اعتیاد به کار تنها یک وسیله است و ارزش دیگری ندارد، جامعه نیز باید با اعتیاد به کار مقابله کند و به توسعه خدماتی که ارزش انسانیت در آن پررنگتر است بها بدهد و کار بدون وقفه و رباطگونه را نکوهش کند، افراد معتاد به کار باید به روانشناس مراجعه کنند و نیاز است تا خانواده نیز برای درمان این افراد حمایتهای عاطفی و روحی گستردهای داشته باشند تا این افراد درمان شوند.
تکنولوژی چه تأثیری در بروز اعتیاد به کار دارد؟
اگر چه اعتیاد به کار یک مشکل و دغدغه جدید نیست، اما به نظر میرسد ظهور و توسعه ابزارها و تکنولوژیهای جدید ارتباطی شامل اینترنت، موبایل و لپ تاپ و ابزارهای مشابه، شکلهای پیچیدهتر و شدیدتری از اعتیاد به کار را در زندگی ما ایجاد کرده است.
ابزارهای نوین ارتباطی همزمان با این که زمینه اعتیاد به کار را بیش از گذشته فراهم کردهاند، شکل ظاهری آن را هم به شیوهای تغییر دادهاند که اعتیاد به کار به سادگی گذشته حس نمیشود و به اندازه قبل، تلخ و تاریک به نظر نمیرسد و شاید در گذشته اکثر کسانی که معتاد به کار بودند خودشان این ویژگی را به نوعی لمس میکردند اما امروز معتادان زیادی را میبینید که ممکن است اصلاً به این مسئله که در دام اعتیاد به کار گرفتار شدهاند، توجه نکرده باشند.
نظر شما