مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ابتکار در صفحه نخست امروز خود با تیتر «استقبال ریاض از مذاکره با تهران» به بررسی اظهارنظر جدید وزیر خارجه عربستان درباره گفتوگوهای دوجانبه با ایران پرداخت و نوشت: وزیر خارجه عربستان سعودی اظهارنظر جدیدی را در خصوص گفتوگوهای دوجانبه ریاض و تهران مطرح کرد و در عین حال، باز هم به اتهام زنی علیه جمهوری اسلامی پرداخت.
«فیصل بن فرحان» وزیر خارجه سعودی سخنان جدیدی را پیرامون گفتوگو با ایران مطرح کرد و گفت که «ریاض از گفتوگو با ایران استقبال میکند.»
بر اساس این گزارش، وزیر خارجه سعودی در عین حال ضمن نادیده گرفتن اقدامات ثبات زدای کشورش در منطقه مدعی شد: از گفتوگو با ایران استقبال میکنیم اما تهران هم باید پایبندی خود به تضمین امنیت و ثبات در منطقه را اثبات کند!
این مقام سعودی گفتوگوهای اخیر میان عربستان و جمهوری اسلامی ایران را مثبت توصیف کرد و گفت: امیدوارم این گفتوگوها به پشت سر گذاشتن مراحل گذشته منجر شود.
فیصل بن فرحان بار دیگر به اتهام زنی علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخت و مدعی شد: ایران از شبه نظامیان و بازیگران غیر دولتی در منطقه حمایت میکند. این اظهارنظر در حالی مطرح شد که عربستان سعودی طی قریب به ۱۰ سال گذشته نقش بسزایی در تقویت گروههای تروریستی در منطقه داشته است.
وزیر خارجه سعودی در بخش دیگری از سخنان خود خواستار آغاز مذاکرات سازش میان تشکیلات خودگردان فلسطین و رژیم صهیونیستی شد. وی بدون اشاره به روابط رسمی کشورش با رژیم صهیونیستی مدعی شد: تا زمانی که فلسطینیان به یک کشور با پایتختی قدس دست نیابند، تلآویو را به رسمیت نخواهیم شناخت! این سخنان عجیب فیصل بن فرحان در حالی مطرح میشود که عربستان سعودی در حال حاضر دارای بیشترین مناسبات با رژیم صهیونیستی است.
روزنامه آرمان ملی در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تلاش «حامی خاوری» برای حضور در «کابینه رئیسی»» به بررسی تشکیل کابینه سید ابراهیم رئیسی پرداخت پرداخت و نوشت: «برخی از دولتمردان روحانی در روزهای پایانی دولت، در تلاشند منابع و مناصب را بین خود و اطرافیانشان تقسیم کنند.» یا ««کاغذ خردکنهای نهاد ریاستجمهوری سه شیفت فعالند. از اسناد تجاری ارزهای ۴۲۰۰ تومانی سفارشی معاونت اقتصادی گرفته تا نتایج مذاکرات مفتضحانه با طالبان….» و هجمههایی که این روزها از سوی یار قدیمی احمدینژاد و نماینده دلواپس فعالی مجلس به روحانی و یارانش میشود. اما چرا محمود احمدیبیغش چنین میکند؟ آیا او قصد دارد با تخریب دولت روحانی دارای جایگاهی در دولت رئیسی شود؟
هنوز از آنچه در دولتهای نهم و دهم رخ داده نگران هستند و پس از گذشت ۸ سال درباره آنچه حتی بعد از پایان عمر این دولت رخ داده، سوال میشود. برخی برای فرار از پاسخگویی صف خودشان را از یارانشان در دولت احمدینژاد جدا میکنند و مدعی میشوند حتی خودشان از منتقدان اصلی عملکرد آن دولت هستند. برخی دیگر ظاهراً نمیتوانند اعلام برائت کنند، بنابراین دولت پس از آن یعنی دولت روحانی را به نقد میکشند و اتهاماتی را که به دولت احمدینژاد وارد بود، به دولت روحانی نسبت میدهند تا شاید آنچه در دولتهای نهم و دهم رخ داده از اذهان حذف شود.
احمدیبیغش، استاندار خراسانشمالی در دولت احمدینژاد و یکی از مدافعان سرسخت او است که تصمیم داشته وارد مجلس نهم شود؛ اما رد صلاحیت شده و در انتخابات مجلس یازدهم تأیید و به پارلمان رسیده است. حمایتهای بیغش از احمدینژاد در اذهان هست. مانند سال ۸۸ که گفت: «سفر احمدینژاد به نیویورک و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل فرصتی است که از آن میتوان در راستای رساندن صدای حقانیت مردم ایران به جهان استفاده کرد.»
یکی از سایتهای خبری در گزارشی آورده است: «احمدیبیغش البته در دورانی که در مجلس حضور نداشت، به دلیل روابط نزدیکش با مثلث اسفندیار رحیممشایی، محمدرضا رحیمی و حمید بقایی بیکار نماند و با حکم دولت احمدینژاد به عنوان استاندار خراسانشمالی انتخاب شد. این اتفاق البته چندان برای مردم آن منطقه خوشایند نبود و طرح تقسیمات کشوری که در دوره او در آن استان مطرح شد، موجب کشته شدن یک نفر و مجروح شدن تعدادی از مردم در ایام نوروز شده بود.
حاشیههای احمدیبیغش به همینجا ختم نشد. وی در خراسانشمالی گفته بود: «قبل از سفر آقا به خراسانشمالی این استان در ایران ناشناخته بود. اگر جایی میگفتند خراسانشمالی، مردم یاد فقر، عقبماندگی ذهنی، عقبماندگی فرهنگی و کسانی که دائماً به دنبال بردن حیواناتشان به صحرا و چوپانی هستند، میافتادند».
سخنان احمدیبیغش چندان به مذاق مردم خوش نیامد و آنها بحث شکایت از او را مطرح کردند. موسیالرضا ثروتی، نماینده اصولگرای خراسانشمالی بحث برکناری او را کلید زد. سایت اصولگرای افکار نیوز در گزارشی خبر داد که آن زمان مردم با امضای طوماری که به ریاستجمهوری و بیت رهبری ارسال کردهاند، خواهان برکناری استاندار خراسانشمالی شدهاند».
روزنامه اعتماد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مسافران پاستور» به بررسی اسامی نمایندگانی که نامشان برای پستهای دولت سیزدهم شنیده شده، پرداخت و نوشت: سید ابراهیم رئیسی که در انتخابات شرکت کرد، مشخص بود که اصولگرایان هرچه در توان دارند برای تکیه او بر کرسی پاستور به کار خواهند بست. محمدباقر قالیباف از گردونه انتخابات حذف شد و در عوض کرسی ریاست یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی را تا پایان برای خود تضمین کرد. سعید جلیلی هم که آمده بود در میانه راه انصراف داد تا آرای رئیسی کمتر از انتخابات سال نشود. علیرضا زاکانی هم که اظهارات تند و تیزش علیه عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده با انتقادات تند و تیز برخی فعالان سیاسی و البته، استقبال اصولگرایان مواجه شده بود هم کنار رفت تا نامش به شکلی جدیتر برای یکی، دو پست دولت سیزدهم شنیده شود.
همه اینها در کنار هم یعنی هم اصولگرایان میدانستند چرا هرچه در توان داشتند هم در عیان و هم در خفا برای تکیه رئیسی بر پاستور به کار گرفتند و این یعنی افزایش احتمال حضور نمایندگان مجلس یازدهم در دولت. نمایندگانی که یک سال پیش و پس از انتخاباتی حداقلی و رد صلاحیتی حداکثری به بهارستان رسیدند ولی حالا چندان بیمیل به کوچ به پاستور نیستند.
کوچ نمایندگان از انتخابی ترین قوه جمهوری اسلامی به دولت نه امری عجیب است و نه بیسابقه. تقریباً در هر دوره پارلمان هستند نمایندگانی که عطای پارلمانتاریستی را به پاستور نشینی میبخشند و از قانونگذاری به امور اجرایی سفر میکنند. اوج این اتفاق در دولت تحت مدیریت محمود احمدینژاد رخ داد به طوری که بسیاری از مسؤولان دولت او، چهرههایی مجلسی بودند نه دولتی. حسن روحانی و دولتهای تدبیر و امید، اما کمتر تن به این مساله داد و حتی از مجلس دهم که همسویی غیرقابل انکاری با دولت داشت، کسی به کرسیهای وزارت و معاونت نرسید.
دولت رئیسی اما با توجه به پیگیری خط و مشی اصولگرایانه و البته همراهیهای غیرقابل انکار نمایندگان با خود و بعضاً تبدیلشان به تریبونهایی برای تبلیغ رئیس در قامت یکی از کاندیداهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، اگر دولت احمدینژاد را از حیث استفاده از نمایندگان تکرار نکند، قطعاً شبیه دولت روحانی هم نخواهد شد و این یعنی شانس نمایندگان برای ورود به دولت در قامت وزیر یا معاون رئیسش، کم نیست. این شانس اما به طور مساوی بین همه آنها تقسیم نشده و بر اساس پیگیریهای خبرنگار روزنامه اعتماد، نام ۱۵ تن از آنان بیش از سایر افراد در محافل سیاسی شنیده شده و با برخی از آنان نیز رایزنیهای به نسبت جدی نیز صورت گرفته است. این ۱۵ نام برای ۱۶ کرسی در نظر گرفته شدهاند به این معنا که نام برخی از آنان برای کرسیهای مختلفی مطرح شده ولی هنوز هیچ چیز قطعی نیست هرچند که برخی از این افراد از حالا آماده کوچ از بهارستان به پاستور شدهاند.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «روزگار برزخی اصلاحطلبان» به بررسی وضعیت فعلی اصلاح طلبان پرداخت و نوشت: بنبست اصلاحطلبی یا احیای اصلاحات؟ این پرسشی است که حالا اصلاحطلبان میتوانند به آن پاسخ دهند؛ اینکه میخواهند تا دو سال یا چهار سال آینده دست روی دست بگذارند و در آستانه اولین انتخابات پیشرو، مثلاً مجلس ۱۴۰۲، بازهم درب احزاب را باز کنند؟
یک تشکل جدید اصلاحطلبی خواه با هر نام تازهای که انتخاب میکنند، ایجاد کنند و از مردم درخواست رأی کنند و دلخوش به این باشند که با ایجاد یک موج انتخاباتی شاید برنده انتخابات باشند یا مأیوس از رأی مردم یا بازهم با دوگانهسازی بد و بدتر به مردم تذکر دهند که اگر به ما رأی ندهید، چنین میشود و چنان! واقعیت این است که اصلاحطلبان در سالهای اخیر همین شیوه را پیش گرفتند و هیچگاه تن به نگارش یک مانیفست جامع اصلاحطلبی ندادند؛ چه آنکه به گفته برخی اصلاً چنین ظرفیتی هم در کسانی که صرفاً در اندیشه چگونگی ورود به قدرت یا استمرار قدرت رسمی بودند، وجود نداشت و نظریهپردازان اصلاحات هم صرفاً بر مفاهیمی کلی مانند آزادی، عدالت، رفع فقر و تبعیض و… پرداختند و هیچگاه کسی نگفت که برای رسیدن به این مفاهیم با در نظر گرفتن وضع سیاسی موجود و همه محدودیتهایی که میبینیم باید چه سازوکاری در نظر گرفته شود؟ یا اگر به گفته برخی اصلاحطلبان لازم است که قانون اساسی اصلاح شود، باید چه اصولی اصلاح شود و اگر آن اصول تغییر کند چه تأثیراتی در شیوه حکمرانی کشور پدید میآورد.
آنها هیچگاه نسبت دقیق خود را با حاکمیت روشن نکردند؛ بهنحویکه از تندترین اپوزیسیونها تا اصلاحطلبانی که اندیشه اصولگرایی دارند، همه اصلاحطلب فرض میشوند. شاید گفته شود این حکایت از فراگیری جبهه اصلاحات دارد اما حتماً از نظر سیاسی نمیتواند مناسب باشد، زیرا در «بینالعباسین» اصلاحات هر گروهی حرف خود را میزند و گاهی اصلاحات بهمثابه یک گروه خارج از نظام تلقی میشود و گاهی هم مثلاً برای ورود به مجلس از حمایت هر نیرویی، ولو نیروهای کاملاً اصولگرا ابایی ندارد و میشود آنچه در پی ارائه لیست امید مجلس دهم دیده شد که بسیاری از نیروهایی که هیچ علقهای به اصلاحات نداشتند از نردبان اصلاحات بالا رفتند و بعد از باز شدن پایشان به بهارستان بهکلی از اصلاحطلبان برائت جستند یا خود را مستقل نامیدند یا بیتعارف به جرگه اصولگرایان پیوستند.
از طرفی اصلاحطلبان اصلاً نمیدانند از قدرت چه میخواهند. یکی از مهمترین شعارهای طیفهایی از اصلاحطلبان این است که اصلاحات فقط در صورتی زنده میماند که در قدرت حضور داشته باشد زیرا اصلاح جز با در دست داشتن قدرت میسر نمیشود، اما باز هم هیچکس نمیگوید قرار است با قدرت چه چیزی اصلاح شود؟ یعنی اگر قدرت به دست آید، کمااینکه در مجلس دهم بهصورت نسبی به دست آمد و البته در دولت روحانی خاصه در دور اول به دست آمد، اصلاح در چه زمینهای رخ داد؟ به بیان دیگر مشخص نیست که هدف اصلاحطلبان از کسب قدرت تغییر در چه بخشهایی است و قرار است با اختیارات نمایندگی مجلس، نمایندگی شوراها و ریاستجمهوری چه اصلاحاتی را در ساختار موجود و با لحاظکردن محدودیتهای عینی و قابل شمارش به وجود آورند؟
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «چالش برق در فصل گرما چاره کار؛ همکاری مردم و همت مسئولان» به بررسی وضعیت قطعی برق در کشور پرداخت و نوشت: تأمین برق مورد نیاز امروزه به یکی از مؤلفههای زیربنایی رفاه و پیشرفت اقتصادی کشورها بدل شده است. با این حال چند سالی است که روند تأمین برق مورد نیاز کشور با مشکلاتی مواجه گردیده است. این معضل در سال جاری با آغاز زودهنگام خاموشیها در هفتههای پایانی فصل بهار، خیلی زودتر از سالیان گذشته به موضوع بحث و بررسی تبدیل شد.
کمبود برق در ابتدای تابستان مردم را از گرما کلافه کرده و قطعیهای طولانیمدت برق در برخی مناطق به اختلال در شبکه آبرسانی منجر شده و شهروندان بسیاری را حتی با افت فشار و قطع آب مواجه کرده است. این وضعیت کارگاههای تولیدی را هم به دردسر انداخته و خط تولید برخی کارخانهها را متوقف نموده است.
پس از موج اخیر خاموشیها برای مدتی تأمین برق پایتخت با ثبات نسبی همراه بود، اما بهنظر میرسد در هفتههای پیش رو این مشکل بیش از گذشته دردسرساز شود. با افزایش کم سابقه مصرف برق، دیروز برق ۴۵ اداره پرمصرف دیگر در تهران قطع شد. چند روز قبل هم اعلام شد در راستای جلوگیری از بروز خاموشی در پایتخت، برق حدود ۵۰۰ اداره و دستگاه اجرایی پرمصرف در سال جاری قطع شده، اما بهنظر میرسد این تدابیر برای حل مشکل تهران کافی نیست و این ماجرا ادامه دارد. شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ دیروز در اطلاعیهای هشدارآمیز اعلام کرد: علیرغم تمامی تلاشهای متخصصان صنعت برق و همچنین کارشناسان شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ به منظور حفظ پایداری شبکه، با افزایش بیسابقه مصرف برق در کشور و پیشبینی عبور مصرف انرژی از حداکثر توان تولیدی نیروگاهی، احتمال قطعی برق در پایتخت، به شدت افزایش یافته است. این شرکت از تمامی مشترکان و هموطنان ساکن تهران درخواست کرد به منظور جلوگیری از بروز خاموشی، حداکثر صرفهجویی ممکن را در مصرف برق به عمل آورده و ضمن خودداری از استفاده از وسایل برقی پرمصرف در ساعات ۱۲ الی ۱۸ از روشن کردن همزمان این وسایل در سایر ساعات شبانهروز نیز اکیداً خودداری کنند.
طبیعی است در شرایط کنونی که از یکسو کل کشور با گرمای کمسابقه مواجه شده و از سوی دیگر خشکسالی نیز بر این مشکل افزوده است عموم مردم بایستی برای کنترل مصرف بسیج شده و در یک اقدام هماهنگ نسبت به کاهش مصرف اقدام کنند. البته این همکاری مردم نافی اقدامات مسئولان ذیربط نیست.
نظر شما