به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، طی چند سال اخیر، جنبشی تحت عنوان "شهرهای ۱۵ دقیقهای" یا "شهرکهای خودکفا" در بین بسیاری از مقامات محلی نقاط مختلف دنیا، به ویژه آنه ایلداگو، شهردار پاریس شکل گرفته است که بر اساس آن، همه مردم میتوانند در نزدیکی محل زندگی خود، تنها از طریق پیادهروی و دوچرخهسواری تمام ملزوماتشان را برآورده کنند. اما پرسشی که این روزها پیش روی بسیاری از منتقدان شهری قرار گرفته، اینکه منظور از تمام افراد چه کسانی است و آیا افراد دارای معلولیت جسمی نیز، همچون دیگران میتوانند از امتیازات شهرکهای خودکفا بهره گیرند و در آنها احساس رفاه کنند؟
در مبحث شهرهای ۱۵ دقیقهای، شاید مسئلهای که بیش از همه مورد توجه طراحان شهری قرار میگیرد، خودکارآمدی مناطق شهری باشد که در آن، "سرعت" از ارزشی به مراتب بالاتر از "قابلیت دسترسی" برخوردار است. در اینجا، منظور از قابلیت دسترسی، راحتی رفت و آمد برای تمام افراد جامعه است بدون اینکه مانعی بر سر راه تردد آنان قرار گیرد. اما آیا تمام مردم نظیر افراد دارای معلولیت جسمی، نابینایان، جوامع دارای اختلالات شنوایی و حتی مادرانی که فرزندانشان را در آغوش خود، به این سو و آن سو میبرند نیز میتوانند از سرعتی که بر شهرهای خودکفا حاکم است، بهره برند و مدعی شوند که در شهری زیستپذیر، لحظه به لحظه عمر خود را سپری میکنند؟
جالب اینکه در شهرهای ۱۵ دقیقهای، اغلب محدودیت خاصی برای سرعت تردد وجود ندارد، ضرورت خاصی برای نصب علائم راهنمایی و رانندگی از سوی مقامات محلی حس نمیشود چرا که پیادهروی و دوچرخهسواری شیوه تردد واقعی به شمار میرود و همین امر، تردد را برای افراد دارای ناتوانی جسمی با مشکل مواجه میکند.
مسئلهای که در اینجا نباید از دید برنامهریزان یک شهر ۱۵ دقیقهای پنهان بماند، استفاده بهینه از زمین و تعیین محل قرارگیری خدمات شهری مختلف، متناسب با نیاز جوامع اطراف آن است. البته در شهرهای اعیاننشینی نظیر سیاتل در ایالات متحده آمریکا، محل قرار گرفتن خدمات عمومی فرق زیادی به حال مردم نمیکند چرا که جوامع ساکن در این شهر، اغلب افرادی ثروتمند هستند که میتوانند محل سکونت خود را متناسب با نیازشان انتخاب کنند. این در حالی است که در حومههای اطراف سیاتل، اغلب مردمی زندگی میکنند که به علت بالا بودن هزینههای مسکن در اطراف شهر سکونت گزیدهاند و از حق انتخاب محل سکونت خود محروم هستند.
بدیهی است افرادی که از نظر جسمی توانایی رانندگی را ندارند، هنگام انتخاب محل سکونت خود با دو چالش مهم مواجه میشوند؛ برخی از آنها مجبورند مناطقی را برای سکونت خود برگزینند که امکان پرداخت هزینه مسکن را به آنها میدهد؛ به عبارتی از مسکن مقرون به صرفه برخوردار است، حال آنکه، برخی دیگر بدون توجه به هزینهها، مناطقی با بیشترین امکان دسترسی به خدمات و حمل و نقل عمومی را برای گذراندن عمر خود انتخاب میکنند. البته افراد دارای معلولیتی که از نظر مالی با مشکل خاصی مواجه نیستند، اغلب در مناطقی با پیادهروها و خدمات حمل و نقل مناسب و حتی دسترسی به مترو زندگی میکنند. حال آنکه، بسیاری نیز مجبورند تنها به علت هزینههای بالای شهرنشینی، در حومههایی با کمترین امکانات برای افراد دارای معلولیت جسمی سکونت گزینند و تمام روزهای خود را متکی به افرادی باشند که برای تردد در فضای بیرون، آنها را همراهی میکنند.
زمانی که از شهرهای ۱۵ دقیقهای سخن به میان میآید، مناطقی مسکونی در ذهن انسان تصور میشود که در آنها، مردمی ثروتمند سکونت دارند و اوقات فراغت خود را، بدون نگرانی از دیر رسیدن به محل کار، به قدم زدن یا دوچرخهسواری در کوچه پس کوچههای شهر میپردازند و سپس، با خودروهای برقیشان، به مناطق اطراف سفر میکنند تا در آنجا به کوهنوردی یا طبیعتگردی بپردازند. در واقع، همه مردم نمیتوانند به طور برابر از مزایای شهرکهای خودکفا بهرهمند شوند چرا که این مناطق، اغلب سازگار با نیازهای ثروتمندان طراحی میشود.
جوامع دارای معلولیت جسمی ساکن در واشنگتن آمریکا از دو مزیت کلی در شهرهای خود برخوردار است؛ اول اینکه، سراسر ایالت را خدمات حمل و نقل مناسب فرا گرفته است و در نتیجه مردم میتوانند با رفاه نسبی به دورترین نقاط نیز سفر کنند و دوم، قابلیت دسترسی پیادهراهایی است که شهرنشینان ناتوان را به راحتی با سیستمهای حمل و نقل عمومی شهر پیوند میدهد.
نظر شما